روزنامه خراسان: با توجه به وضعیت حاکم در ادبیات، جشن امضا و رونمایی
یکی از لازمههای فعالیت شعری ماست، و چه بخواهیم و چه نخواهیم، باید این
مراسم را بپذیریم.
وجه مهمی از شعر
روزگار ما، ویترین است. اگر در ویترین نباشی، روابط عمومی قوی نداشته باشی
و خودت را دائم جلوی چشم قرار ندهی، اگر بهترین شعر را هم بگویی، مورد
توجه قرار نمیگیری.
یکی از مهمترین
مسائل ادبیات، وجه اقتصادی و فروش کتاب است. چه بخواهیم و چه نخواهیم در
ویترین بودن، جلوی چشم قرار گرفتن و روابط عمومی مهم است. باید قبول کرد
که بخشی از فعالیت شاعران روزگار ما فعالیت متنی نیست، بلکه فعالیتی
فرامتنی و جدا از متن است. جشن امضا و مراسمی از این دست در راستای
فعالیتهای فرامتنی شاعر میگنجد، تا اینکه خود را در ویترین شعر امروز
قرار دهد.این مراسم، جشنها و گردهماییهایی از این دست، بخشی از شعر
روزگار ماست و انکارپذیر نیست و باید آنها را پذیرفت. حال این سوال مطرح
است که برای پذیرش این مراسم و جشنها چه کنیم که بتوانیم از ظرفیتهای
این کارها استفاده کنیم که این موضوع به طراحان و برگزارکنندگان این جشنها
برمیگردد.
به خاطر همین بخش قابل توجهی از جلسات به شاعرانی اختصاص دارد که لزوما
شعر قوی ندارند، اما به لحاظ چهره، جذابیت بصری و جذابیت رسانهای،
آدمهای شناختهشدهای هستند؛ مانند فلان خانم چشمآبی هنرپیشه که ویرش
گرفته و شاعر شده و تعدادی شعر هم منتشر کرده است که شعرهایش در مرتبه
بسیار پایین و ضعیفی قرار دارد. جشن امضا ویترینی برای این خانم است، نه
برای شعر او، و این مسئله باید توسط برگزارکنندگان هدایت شود.صاحبان
انتشارات و بنگاههای فرهنگی تمام هم و غم خود را روی این جذابیتهای کاذب و
وجه اقتصادی جشنهای امضا و رونماییها نگذارند و بر وجوه فرهنگی این
مراسم و خود شعر سرمایهگذاری کنند.امروزه تمام جلسات نقد و بررسی شعرهای
ما به جلسات رونمایی و جشن امضا تبدیل شده است که این کار به تدریج باعث
میشود معرفی کتاب، جایگزین نقد کتاب شود و منتقد در غربت به سر ببرد و
نسبت به کسی که کتاب را معرفی میکند، در مقام پایینتری قرار بگیرد و در
واقع معرف کتاب مقدم بر منتقد کتاب شود و معرفی کتاب ارزش بیشتری از نقد
کتاب پیدا کند. مهمترین معضلی که این جلسات میتواند داشته باشد این است
که در تولید کتاب و شعر، فرهنگ جای خود را به اقتصاد و مارکتینگ در شعر و
کتاب شعر بدهد که معضل بزرگی محسوب میشود.