میدانم این مطلب ممکن است مانند وقتی به نظر برسد که یک خوانندهی خوب جدید کشف میکنید، به همه دربارهی آن میگویید و در نهایت میفهمید اَدل بوده است، اما من این سریال جدید را کشف کردهام که حتما باید تماشایش کنید، و نامش «نقابداران» Peaky Blinders است. وقتی شغل شما نوشتن در مورد برنامههای تلویزیونی باشد — شما هم میتوانید مانند اعضای خانوادهام از خود بپرسید چطور چنین چیزی میتواند یک شغل مناسب باشد؟ — مجبور خواهید بود تعداد بسیار زیادی فیلم و سریال تماشا کنید. و مشخص است که زمان کافی برای تماشای همهچیز وجود ندارد، و گاهی اوقات آثار بزرگ را از دست میدهید. اما مواجه شدن با «نقابدارن» بسیار لذتبخش بود، حتی در این زمان دیر. این سریال نه تنها یکی از سرگرمکنندهترین و جذابترین ساعتهای تماشای تلویزیون را رقم میزند.
پس از تماشای چهار قسمت اول این سریال کاملا با خانوادهی شلبی و سایر افراد این سریال، آشنا شدم و حتی در مورد اینکه کسی که گروه بازیگران این سریال را انتخاب کرده پشتش را خالکوبی کرده هم میدانستم. داستان آن بسیار پرهیاهو، نمایشی، بیپروا و سرگرمکننده است. پس از تماشای خیانتی که در یکی از قسمتها اتفاق میافتد، بلند به خودم گفتم: “آیا واقعا پولی میتواند چنین کاری را با تامی بکند؟ حتی وقتی ممکن است این کار چنین هزینهی گزافی داشته باشد؟”
همچنین بخوانید:
معرفی و بررسی فصل اول سریال The Widow
فکر نمیکنم بتواند، اما بعدا بیشتر به آن میپردازیم. تماشای این سریال یک کلاس کامل حرفهای از فریب حرف و سیاستِ بازی است. آرتور رنگ قرمز را پاک کرد و خدایی کرد، اما همچنان خود را در حال تقاص پس دادن به انتقام یک مادر عزادار میدید.
من از رویکرد پرنقص، اما تارانتینو-گونهی خانم راس به انتقامجویی از قاتل پسرش لذت بردم. او همراه با صدای دلهرهآور و غمناک ساز چلو، زمزمه میکند: “انتقام فرا رسیده، و بسیار پیش از باید میرسید.” لهجههای معروف بیرمنگامی این سریال در دو موقعیت به خوبی حس را به مخاطب منتقل میکنند: القای خطر، و فحاشی کردن با صدای بلند.
البته که لوکا چانگرتا آنقدر احمق نبود که در دام چنین کمین سادهای بیفتد، و به جای آن خداترسی را در مایکل زنده کرد: “به مادرت بگو قراردادمان قبول است.” آدرین برودی در نقش رئیس مافیا با صدایی از ته گلو، بازی دلنشینی دارد. البته همانقدری در سریال حضور داشت که دوست داشتم ببینم. از نقشآفرینیهای عمیق و دلچسب دیگر میتوام به آبراما گولد با هنرمندی آیدن گیلن، و الفی سولومونز با بازی تام هاردی اشاره کرد.
با حضور هر سه آنها با هم، مخاطب انتظارات عجیب و غریبی پیدا میکند. این انتظارات برآورده میشود. آخرین صحنه که در آن گیلن، هاردی و کیلین مورفی حضور دارند، حس ناب تلویزیون را برای مخاطب به ارمغان میآورد.
پولی، با خشکی تمام گفت: “مردان هوش استراتژیک لازم برای هدایت جنگهای میان خانوادهها را ندارند.” من فکر نمیکنم که پولی قصد داشته باشد میانهی تامی و لوکا را شکرآب کند، حتی با وجود آن ستارهی سیاه در روز جمعه در دفتر خاطراتش، اما بیصبرانه منتظرم ببینم اگر چنین باشد چه اتفاقی خواهد افتاد. من عاشق فال چای گرفتن او برای لیزی بودم، و البته توصیههای مضحک بارداریاش: “دیگر ویسکی نخور، به جایش استوت بخور!” همچنین از تظاهرات کومونیستی جسی ادن، و تاثیری که بر شناخت تامی از خودش و جایگاهش داشته است، لذت بردم.
صحنههایی که او و آدا باهم در میخانه دارند، مخصوصا وقتی آدا دربارهی اینکه اتهامات برادرش صحبت میکند و میگوید: ” او به تمام ضرب و جرحها، شلیکها، و قتلها متهم است؟” و جسی پاسخ میدهد: “آره، به تمام آنها متهم است.” تماشای آن خندهدار، سرگرمکننده و بسیار لذتبخش است. «نقابدارن» نمونهی تلویزیون اصیل است.
تامی شلبی تا آخرین قسمت فصل چهارم — که در آن به عنوان عضو پارلمان در منطقهی جنوبی بیرمنگام انتخاب شد — در حال رشد و ترقی بود. با وجودیکه خانوادهی شلبی از یک جنگ گانگستری جان سالم به در برده است، اما مشکلات آن به پایان نرسیده و هنوز با آنها دست به گریبان است.
هیچ تاریخ رسمی برای پخش شدن فصل جدید این سریال اعلام نشده است، به جز آنکه این سریال در انگلستان در سال 2019 پخش خواهد شد.
به نقل از بیبیسی وان فیلمبرداری فصل جدید در 18 ژانویهی 2019 به پایان رسیده است، که میتوان بر اساس آن پیشبینی کرد تاریخ پخش آن در اواسط تابستان پیش رو خواهد بود. فصل جدید در آمریکا انحصارا از طریق نتفلیکس پخش خواهد شد و زمان آن مشخص نیست.
انتظار میرود اکثر بازیگران اصلی در فصل پنجم حضور داشته باشند. ستارهی این سریال، کیلین مورفی، در نقش تامی، و پال اندرسن در نقش برادر دوستداشتنی تامی، به نام آرتور بازی خواهند کرد. هواداران همچنان شاهد حضور سوفی راندل در نقش خواهر کوچکتر بیوهشان، آدا خواهند بود. هلن مککروری هم به عنوان عمهی ماکیاولیستی شلبی به نام پولی، در کنار پسرش مایکل با بازی فین کول، باز خواهد گشت.
آیدان گیلن، که بیشتر به خاطر نقش لیتل فینگر در «بازی تاج و تخت» شناخته شده است، هم ظاهرا در فصل پنجم بازی خواهد کرد.
علاوه بر این، تعداد بسیاری از بازیگران فرعی هم به فصل جدید «نقابدارن» باز خواهند گشت، از جمله کیت فیلیپس که نقش لیندا شلبی، همسر آرتور، را بازی میکند؛ و ناتاشا اوکیف در نقش لیزی استارک، که فرزند تامی شلبی را در فصل گذشته به دنیا آورد.
متاسفانه پس از اتفاقاتی که در قسمت آخر فصل گذشته رخ داد، تقریبا میتوانیم مطمئن باشیم که شخصیت الفی سولومونز با بازی تام هاردی برای همیشه از داستان خداحافظی خواهد کرد.
تعدادی از بازیگران جدید هم برای فصل پنجم این سریال اعلام شدهاند، از جمله آنیا تیلور-جوی (بازیگر فیلمهای «جادوگر» و «شیشه»)، سم کلفلین (بازیگر «بازیهای گرسنگی»)، امت جی. اسکانلن (بازیگر «سقوط»)، و برایان گلیسن (بازیگر «سفیدبرفی و شکارچی»).
در مورد ادامهی روند داستان تا به حال جزئیات زیادی در دسترس قرار نگرفته، اما با جایگاه سیاسی تامی، به احتمال زیاد «نقابدارن» در این فصل با دشمنانی جدید در سطحی کاملا متفاوت روبرو خواهد شد.
در این فصل فرصتها و تهدیدهای زیادی برا شخصیتهای آن پیش خواهد آمد. وقتی یک سیاستمدار کاریزماتیک که چشماندازهایی بلند برای آیندهی انگلستان دارد به تامی شلبی نزدیک میشود، او درمییابد که پاسخش نهتنها بر آیندهی خانواده، بلکه بر سرنوشت کل ملت تاثیرگذار خواهد بود.
گزینههای ممکن دیگر در ادامهی داستان در فصل جدید عبارتاند از مشکلات سلامت روانی تامی، که نقطه عطف مهمی در اواخر فصل چهارم بود، وقتی که پولی پیشنهاد داد تامی برای مدتی از رهبری امپراتوری جنایی خانواده کنار بکشد و خودش را جمع و جور کند. همچنین نشانههایی از این وجود دارد که بخشی از فصل جدید در آمریکا اتفاق خواهد افتاد، چرا که در فصل قبلی مایکل برای رسیدگی به امور خانواده در آمریکا به آنجا رفت.
در حالیکه در ابتدا شایعههایی مبنی بر اینکه فصل جدید، آخرین فصل «نقابدارن» خواهد بود وجود داشت، خالق آن استیون نایت در ماه می 2018 تایید کرد که همچنان درام خانوادهی شلبی ادامه خواهد داشت. او به باشگاه خبرگزاری بیرمنگام گفته است: “ما قطعا فصل ششم را خواهیم ساخت و احتمال دارد فصل هفتم را هم داشته باشیم. ما با کیلین مورفی صحبت کردهایم و او کاملا برای این موضوع آمادگی دارد، و سایر بازیگران اصلی هم اعلام آمادگی کردهاند.”
نایت پس از بردن جایزهی بفتا برای بهترین سریال درام گفت: “هدف من این است که از این سریال، داستان خانوادهای گرفتار بین دو جنگ را بسازم، بنابراین همیشه میخواستم پایان آن با اولین آژیر خطر همگانی که در سال 1939 به گوش رسید باشد.”
این مطلب برگرفته از نوشتهی نویسندگان مجلهی تاون اند کانتری، و گاردین است.
کپی برداری و نقل این مطلب به هر شکل از جمله برای همه نشریهها، وبلاگها و سایت های اینترنتی بدون ذکر دقیق کلمات “منبع: بلاگ نماوا” ممنوع است و شامل پیگرد قضایی می شود.
Post Views:
41