به گزارش ایسنا، سردار دکتر حسین علایی که در کارنامه فعالیتهای خود مسئولیتهایی همچون فرماندهی سپاه آذربایجانشرقی از ابتدای سال 1359، فرماندهی بسیج مستضعفین آذربایجانشرقی در زمان قبل از الحاق به سپاه از اواخر سال 1359، فرماندهی سپاه آذربایجانغربی در سال 1360، جانشینی واحد طرح و عملیات ستاد مرکزی سپاه در سال 1361، ریاست ستاد قرارگاه خاتمالانبیاء (ص) سپاه از اواخر سال 1362، تشکیل «قرارگاه نوح نبی (ع)» و تصدی فرماندهی آن از سال 1363، تأسیس نیروی دریایی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در سال 1364 و تصدی فرماندهی آن در دوران دفاعمقدس و تا سال 1369، قائم مقامی وزیر دفاع وقت از سال 1370 و ریاست ستاد مشترک سپاه پاسداران انقلاب اسلامی از سال 1376 تا 1379 را دارد با اشاره به شرایط پس از آزادسازی خرمشهر روایت میکند:
«پس از آزادی خرمشهر، در محافل بینالمللی این مسئله مطرح شد که پیروزی ایران در جنگ به نفع آمریکا و متحدانش، ازجمله عربستان سعودی نخواهد بود. آزادسازی خرمشهر جایگاه و اعتبار بینالمللی ایران را ارتقا داده بود و شرایط را برای عراق دشوارتر کرده بود. با فتح خرمشهر، روحیه ملی در ایران بالا رفت و مردم و رزمندگان به پیروزی در جنگ امیدوار شده بودند. فروش نفت ایران افزایش یافت و درآمدهای ایران بهبود پیدا کرد. احتمال پیروزی صدام در جنگ تحمیلی منتفی شده بود و ایران در موضع قدرت قرارگرفته بود.
قدرتهای حامی رژیم صدام گمان میکردند که ادامه جنگ میتواند اولاً اکثریت مردم عراق را به قدرت برساند که شیعیان و کردها هستند و ارتباط فرهنگی گستردهای با ایران دارند. ثانیاً ایران را بر خلیجفارس مسلط کند و امکان کنترل خطوط انتقال انرژی را برای جمهوری اسلامی ایران فراهم سازد. ثالثاً شرایطی را پدید بیاورد که ایران میلیاردها دلار خسارت و غرامت خود را از کشورهای عربی تأمینکنندۀ هزینههای صدام بگیرد.
تا پیش از آزادسازی خرمشهر نگاه دیگر کشورها به ایران بهگونهای بود که گویا ایران قدرت چندانی در برابر عراق ندارد و راهی جز پذیرش شرایط دشمن پیش رویش نیست. آنها ایران را در جایگاهی نمیدیدند که بتواند شرایطی را برای پایان دادن به جنگ تعیین کند. معمولاً نمایندگان کمیته صلح سازمان کنفرانس اسلامی در دیدار با دیپلماتهای ایرانی، زبان به نصیحت میگشودند و از ایران میخواستند که به دنبال احقاق حق خود نباشد.
این در حالی بود که پس از آزادی خرمشهر صحنه سیاسی جهان تغییر کرده بود. بسیاری از کشورها به این نتیجه رسیده بودند که ایران میتواند متجاوز را شکست بدهد و پیروز میدان جنگ باشد. از این به بعد همه به سخنان و خواستههای ایران توجه میکردند.
کشورهای عربی پیش از فتح خرمشهر گمان میکردند که صدام چند روزه یا حداقل یکیدوساله میتواند بر ایران پیروز شود، اما در پی عملیاتهای سال دوم جنگ و بهویژه آزادسازی خرمشهر، نگاهشان به ایران تغییر کرده بود. عربستان و کویت و دیگر کشورهای عربی خلیجفارس که تا آن هنگام دهها میلیارد دلار به ماشین جنگی صدام کمک کرده بودند، ازاینپس سعی داشتند ایران را در مسیر مصالحه و دستیابی به توافق با عراق قرار دهند. این کشورها در آن زمان نگران پیروزیهای بیشتر ایران در جنگ بودند.
در آن شرایط تلاش قدرتهای حامی رژیم بعثی عراق در جهت جلوگیری از پیروزی ایران بر رژیم صدام حسین بود. برخی دولتهای قدرتمند احساس میکردند جنگی را که صدام برای تضعیف انقلاب اسلامی و اشغال ایران آغاز کرده بود، ازاینپس میتوانست رژیم بعثی را ضعیف کند و حتی به سرنگونی صدام بینجامد. بنابراین و در چنین شرایطی آنها باید صدام را بیش از گذشته حمایت و پشتیبانی میکردند تا شاید مانع پیروزیهای بزرگتر انقلاب اسلامی ایران میشدند.
فتح خرمشهر توانست پشتوانه محکمی برای جمهوری اسلامی درصحنه دیپلماسی باشد، اما به نظر میرسد که ایران از این اندوخته بهخوبی استفاده نکرد و نتوانست پیروزیها و دستاوردهای نظامی را درصحنه سیاسی به کار بگیرد و پیروزیهای بزرگتری را بر اساس این اندوختهها به دست آورد. باید به این نکته هم توجه کرد که وزارت خارجه ایران پس از آزادسازی خرمشهر، شانس خود را در یک دیپلماسی فعال برای رسیدن به صلح آزمایش نکرد.
البته گفته میشود که مذاکراتی محرمانه بین ایران و برخی کشورهای عربی صورت گرفت، ولی از جزئیات آنها اطلاعی در دست نیست. پس نمیتوان ارزیابی مناسبی از تلاشهای دستگاه سیاست خارجی ایران بعد از فتح خرمشهر ارائه داد.
منبع:
- علایی حسین، روند جنگ ایران و عراق، جلد اول، تهران، انتشارات مرز و بوم، چاپ اول 1391، صص 497-495.