ماهان شبکه ایرانیان

نقد سریال هیولا؛ قسمت چهارم

با نقد و بررسی قسمت چهارم سریال هیولا همراه زومجی باشید تا ببینیم آقای شرافت در کجای مسیر فروختن روح خود به شیطان ایستاده است.

نقد سریال هیولا؛ قسمت چهارم

در بررسی سه قسمت نخست سریال هیولا به این موضوع اشاره کردیم که این مجموعه از این به بعد به‌جای آوار کردن مشکلات جدید بر سر فرهاد اصلانی، نیازمند کنکاش بیشتر در زندگی شخصی و اجتماعی قهرمان خود است. خوشبختانه تیم سازنده چنین رویه‌ای را در این قسمت (و احتمالا ادامه سریال) اتخاذ کرده‌اند و در قسمت چهارم شاهد دگردیسی تدریجی آقای شرافت هستیم! این‌بار هوشنگ خیلی ساده‌تر با پایمال کردن حقوق دیگران کنار می‌آید و وقتی مادرش او را در مخمصه خرید ماشین گرفتار می‌کند، مقاومت کمتری نسبت به قبول کردن پیشنهاد مدیری و هیئت مدیره مؤسسه مالی و اعتباری از خود نشان می‌دهد.

بار کمدی سریال هیولا در این قسمت کمی بیشتر از قسمت‌های پیشین بود و احتمالا این اتفاق ناشی از پرداخت زیادتر سازندگان به خانواده شرافت و همراه کردن مخاطب با آن‌ها بوده است. یکی از بهترین بخش‌های قسمت چهارم به نظرم مربوط‌به میهمانی خانه آقای چمچاره، ببخشید مهرافزون بود! در این بخش شاهد شرح حال بخش وسیعی از خود روشنفکر متصوران هستیم، افرادی که تصور می‌کنند با استفاده از چند کلمه انگلیسی (آن هم به شکلی ناصحیح!)، دروغ‌بافی یا به رخ کشیدن دارایی‌های خود می‌توانند احترام و توجه دیگران را به دست آورند. توجه شاید، اما همان‌طور که در این قسمت دیدیم قطعا نگاه دیگران (بدنه اصلی جامعه) به این دست افراد آمیخته با احترام و تحسین نخواهد بود.

سریال هیولا

ارسطو در مورد یک اثر کمدی می‌نویسد: «کمدی تقلید و محاکاتی است از اطوار و اخلاق زشت، نه اینکه توصیف و تقلید بدترین صفات انسان باشد؛ بلکه فقط تقلید و توصیف اعمال و اطوار شرم‌آوری است که موجب ریشخند و استهزاء می‌شود. آنچه موجب ریشخند و استهزاء می‌شود امری است که در آن عیب و زشتی هست، اما آزار و گزندی از آن (عیب و زشتی) به کسی نمی‌رسد». در طنز همواره خواننده بالاتر از شخصیت‌ها قرار می‌گیرد و همین مسئله او را به چالش می‌کشد و درواقع ما را به تفکر وا می‌دارد که مرتکب اشتباهات این شخصیت‌ها (که اگر در دنیای واقعی حضور داشتند چندان با شعور و قوی نبودند) نشویم. مهران مدیری و پیمان قاسم‌خانی نیز با اشراف به وضعیت خود روشنفکرپنداران که غالبا برای به تصویر کشیدن زندگی و دارایی‌های خود در اینستاگرام زندگی می‌کنند، توانسته‌اند در چند بخش از این قسمت به خوبی تقابل افراد عادی جامعه با این قشر را به تصویر بکشند.

یکی از تلخ‌ترین سکانس‌های این قسمت بدون شک مربوط‌به بخش تجلیل از هوشمند به‌عنوان دانش‌آموز نمونه بود. پسری که به خوبی می‌دانیم تنها با تکیه بر پول پدرش و باتوجه‌به مشکلات مالی که گریبان معلمانش را گرفته، توانست نمرات مطلوبی در امتحانات کسب کند، حالا قرار است تبدیل شود به الگوی سایر دانش‌آموزان کشور! آقای شرافت در این قسمت تلاش می‌کند به خاطر جلوگیری از آسیب رسیدن به نظام آموزشی در مقابل معرفی شدن هوشمند به‌عنوان یک الگوی موفق مقاومت کند، اما وقتی شما روح خود را به شیطان فروخته باشید در چنگال او قرار دارید و به همین خاطر، معلم شیمی قصه ما با وجود میل باطنیش مجبور به سکوت و پذیرش این امر می‌شود.

در قسمت چهارم شاهد دگردیسی تدریجی آقای شرافت هستیم. این‌بار هوشنگ خیلی ساده‌تر با پایمال کردن حقوق دیگران کنار می‌آید

به نظرم یکی از مواردی که در قسمت چهارم سریال هیولا بر آن تاکید شده بود، نقش «زیاده‌خواهی» در گرفتاری انسان است. نگاهی به چند قسمت قبلی بیندازید، خانواده شرافت اینک باتوجه‌به اینکه می‌توانند ساده‌تر، اما از طریقی نادرست پول دربیاورند مدام بر میزان خواسته‌های خود می‌افزایند و معلوم نیست پس از خرید ماشین (درحالی‌که توانایی انجام چنین کاری نداشتند و برای حفظ ظاهر دست به خرید آن پراید بدون رنگ زدند!) به سراغ چه کارهای دیگری خواهند رفت که هوشنگ شرافت برای تأمین خواسته‌ها یا بهتر است بگوییم زیاده‌خواهی‌های خود و خانواده‌اش مجبور شود پا را تا پاشنه روی شرافت آبا و اجدادش فشار دهد. 

مدیری در این قسمت دست از نقد کردن اجتماع بر نمی‌دارد و در قسمت‌های انتهایی قسمت چهارم به سراغ شمال رفتن‌های تهرانی‌ها (و به‌طور کلی مردم تمام کشور) می‌رود. گاهی حاضریم ساعت‌ها در ترافیک بمانیم، طبیعت را نابود کنیم و حتی به یک جای خوش آب‌وهوا هم نرسیم تا تنها خرج تصاویرمان برای اینستاگرام و فهماندن اینکه «ما داریم میریم مسافرت» به‌دنبال کنندگانمان تأمین شود.

سریال هیولا

باتوجه‌به «آنچه در قسمت آینده خواهید»، در قسمت پنجم باز هم شاهد زیاده‌خواهی‌های خانواده شرافت و عجز هوشنگ در مقابله و تقابل با آن‌ها خواهیم بود. به نظرم بیش‌ازپیش می‌بینیم همه از ابتدا هیولا نیستند و به قول ضرب‌المثل معروف «تخم مرغ دزد شتر مرغ دزد می‌شود»، یک انسان قدم به قدم در ورطه نابودی می‌افتد. آقای شرافت که طی قسمت‌های ابتدایی سریال شنیدیم برای برگزاری امتحانات دانش‌آموزانش به بهترین شکل ممکن قید دیدن تولد بچه‌هایش را زده بود، حالا قرار است تبدیل به مافیای کنکور شود و مانند اغلب موسسات آموزشی پول بی‌زبان بسیاری از خانواده‌های متوسط جامعه را بالا بکشد، افرادی که با هزاران امید برای فرزندانشان پکیج‌های آموزشی کنکور را خریداری می‌کنند.

به‌طور کلی قسمت چهارم مجموعه هیولا دقیقا همان چیزی بود که باید باشد. در این چهل دقیقه برخلاف قسمت‌های پیشین بیشتر شاهد پرداخت به خانواده شرافت و معرفی آن‌ها به بینندگان بودیم؛ البته تا به اینجای کار همان ضعف کاغذی بودن شخصیت‌ها و عدم شخصیت‌پردازی مناسب و ناتوانی سریال در پرداخت عمقی به معضلات اجتماعی پابرجاست ولی حداقل قسمت چهارم این نوید را به ما داد که سازندگان بر این مشکلات واقف‌اند و می‌توان انتظار داشت در آینده شاهد بهبود کیفی سریال هیولا باشیم.

نظر شما در مورد قسمت چهارم مجموعه نمایش خانگی هیولا چیست؟ آیا این ساخته جدید مهران مدیری را دنبال می‌کنید؟ نظرات خود پیرامون این سریال کمدی را با سایر کاربران زومجی به اشتراک بگذارید.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان