برترین ها: روز قبل از دیدارمان، لیلی کالینز تجربهای که میتوان آن را یک رویارویی مهم دانست تجربه کرد. در پایان یک مصاحبه کوتاه ویدیویی، از او در مورد محل زندگی اش میپرسد و او پاسخ میدهد، لس آنجلس، جایی که مادرش بدنیا آمده و بزرگ شده و همان جایی که لیلی کالینز از سن 5 سالگی زندگی کرده و همان شهری که والدینش در آن از هم جدا شده اند. سپس از او در مورد محل زندگی اش پرسیده میشود و او میگوید که بیشتر در بریتانیا و البته گاهی نیز به صورت موقت در ایالات متحده.
دختر اکنون 30 ساله فیل کالینز، موسیقیدان مشهور، از همسر دومش جیل تاولمن، تصدیق میکند که نام خانوادگی مشهورش به صورت اجتناب ناپذیری برخی درهای پیشرفت را برای او باز کرده است، اما تاکید دارد که هیچ کس تاکنون یک تماس تلفنی برای پیش بردن کارهای او انجام نداده است. وقتی در یک عصر بارانی در نیویورک با او ملاقات میکنم، لیلی شانه هایش را بالا میاندازد و میگوید: «به من گفته شده که میتوانم از درهای دیگر وارد شوم، اما من هیچگاه نمیخواستم این فرصت را به کسی بدهم که بگوید"خب، او فلان چیز یا بهمان چیز را به آن خاطر دارد". میدانستم که به تنهایی زمان بیشتری برای انجام این کار نیاز دارم، اما ارزشش بسیار بیشتر بود».
اصرار کالینز برای شخصاً هموار کردن راه خود اکنون نتیجه داده است و وی با بازی در فیلمهای مهمی مانند «تولکین» (Tolkien) و «فوق العاده شرور، حیرت انگیز بی رحم و بداخلاق» (Extremely Wicked, Shockingly Evil and Vile) و مینی سریال «بینوایان» (Les Miserables) از شبکه بی بی سی که در آن نقش فانتین نگون بخت را بازی میکند شانس خود را در زمینه نامزدی کسب جوایز متعدد سینمایی و تلویزیونی بالا ببرد. «تولکین» یک فیلم زندگینامهای است که نیکلاس هولت در آن نقش جی آر آر تولکین، زبانشناس و نویسنده رمانهای «هابیت ها» و «ارباب حلقه ها»، را بازی کرده و کالینز نیز نقش ادیث برت، معشوقه دوران کودکی و بعدها همسرش را بر عهده دارد که الهام بخش شخصیت لوتین تینوویل (Lúthien Tinúviel)، پرنسس اِلفها در میانه زمین داستانهای تولکین شد.
کالینز خود در این مورد چنین میگوید: «برای بازی در نقش یک شخصیت الف در یکی از فیلمهای پیتر جکسون تست دادم و موفق نشدم...، اما در نهایت توانستم نقش زنی را بازی کنم که الهام بخش آن پرنسس الف شد». این مهمترین حضور او در عرصه هالیوود است که یکی از مورد انتظارترین فیلمهای سال بوده و بسیار متفاوت از نقشهای رمانتیک و کمدی است که 5 سال پیش به او پیشنهاد میشد. اگر چه در فیلم «تولکین» تمرکز زیادی روی روابط دوستانه او با دیگر مردان وجود دارد، اما شخصیت همسرش نیز به طور کامل مورد توجه قرار میگیرد. کالینز میگوید: «او [برت]بسیار خلاق و مشتاق بود و او [تولکین]از لحاظ ذهنی توسط او تحریک میشد. در آن زمان، زنی در جایگاه و مقام او نمیتوانست فرصتی برای جایگاه بالاتر بدست آورد، اما او را تشویق کرد که به مسیر خود ادامه دهد. بسیار فداکارانه بود و در آن زمان بسیار دردآور». تولکین و همسرش هر دو یتیم بودند.
او فداکاری مشابهی را در شخصیت فانتین میبیند، شخصیت روزگاری سرزنده او در مینی سریال «بینوایان» که برای تامین غذای نوزادش به روسپیگری روی میآورد و در ادامه موها و دندان هایش را نیز میفروشد. کالینز با خندهای میگوید: «در روز دوم فیلم برداری مُردم». او عکسی از خودش در لباس این شخصیت را برای مادرش فرستاد و مادرش چنین پاسخ داد: «هیچ کسی نباید مجبور شود دخترش را در این حالت ببیند». کالینز در مورد نقشهای اخیرش میگوید: «انتخابهای من به سمت تاریک شدن پیش میروند».
تنها سه روز از پایان فیلم برداریهای مربوط به او در تریلر مورد انتظار «میراث» (Inheritance) میگذرد که در آن با سایمون پگ همبازی است: «این یکی هم به شکل بی سابقهای تاریک است. واقعاً از بازی در نقش این شخصیتها لذت میبرم که زیر ظاهر خود چیزیهای بسیار بیشتری از آنچه که به زبان میآورند دارند یا کسانی که ظاهراً به سختی میتوانند روی پای خود بایستند. همیشه بر این باور بوده ام که درخواست کمک کردن نشانه ضعف نیست، یک قوت است. یک تتو دارم که میگوید ظرافت واقعی شکنندگی نیست. ممکن است ظریف به نظر برسید، اما این بدین معنی نیست که شما شکننده هستید».
حس میکنم که شاید در گذشته بسیاری لیلی کالینز را دستکم گرفته اند که او اکنون این سخنان را به زبان میآورد. بدون شک تاریکترین شخصیتی که وی در پروژههای اخیرش در آن فرو رفته در فیلم «فوق العاده شرور، حیرت انگیز بی رحم و بداخلاق» در مورد تد باندی، قاتل سریالی مشهور و مخوف آمریکایی، باشد که بیش از 30 دختر و زن را در دهه 1970 در 7 ایالت به قتل رساند باشد. عنوان این فیلم از یادداشتهای خلاصه قاضی رسیدگی به پروندههای تد باندی از حرکات او هنگام محکوم شدن به مرگ در این دادگاه گرفته شده است. کالینز در این فیلم نقش الیزابت کلوپفر، نامزد قدیمی تد باندی را بازی میکند که او را بیگناه میداند و زک افران نیز نقش باندی کاریزماتیک و قانع کننده را بر عهده دارد.
در مدتی که کالینز برای این نقش آماده میشد و در ایام تعطیلات کریسمس، او میگوید که هر شب ساعت 3:05 صبح از خواب بیدار میشد: «به طبقه پایین میرفتم و یک فنجان چای مینوشیدم و سعی میکردم بفهمم که چرا بار دیگر این ساعت از خواب بیدار شدم. با جرقههایی از تصاویر مانند تجربیات بعد از یک تقلای شدید از خواب بیدار میشدم». او برای بررسی ماجرا از اینترنت کمک میگیرد: «فهمیدم که ساعت 3 نیمه شب زمانی است که پرده بین دنیاها نازکترین بوده و میتوان کسانی از دنیای دیگر را ملاقات کرد». بدین ترتیب کالینز به این نتیجه میرسد که زنان کشته شده توسط تد باندی سعی داشتند در نیمههای شب با او ارتباط برقرار کنند: «احساس ترس نمیکردم، حس میکردم از من حمایت میشود. حس میکردم کسانی میگویند"ما اینجا داریم گوش میدهیم. ما اینجاییم که از تو حمایت کنیم. ممنون از تو که این داستان را میگویی.»
کالینز مانند یک واقعیت منسجم در این مورد سخن میگوید طوری که انگار دریافت پیامهایی از قربانیانی که سالها پیش مرده اند بخشی طبیعی از آماده شدن وی برای بازی در این فیلم بوده است. این تنها لحظهای از مصاحبه ماست که کالینز بیشتر یک کالیفرنیایی به نظر میرسد تا یک بریتانیایی. حتی نگاههای او، صورت سفید و صاف، موهای تیره و ابروهای پرپشت و متفاوتش نیز بیشتر لندنی به نظر میرسند تا لس آنجلسی؛ و اگر چه لهجه اش کالیفرنیایی خالص است، اما در فیلم «تولکین»، ادای صوتها و مصوتهای بریده شده متعلق به شروع قرن بیستم میلادی بریتانیا بسیار بی نقص است، درست به بی نقصی همان لهجه طبقه کارگری فانتین. وقتی که این موضوع را به او میگویم میتوان احساس رضایت و آرامش را در چشمانش دید. کالینز با خنده در این مورد میگوید: «نگران بودم که شاید مردم بگویند "خب، او در واقع بریتانیایی است، لهجه او باید بهتر میبود. یک سطح بالاتر از فشار وجود دارد. برای این که درست به هدف بزنم با یک مربی لهجه کار میکردم». کالینز در گیلفورد، سوری، و در اواج شهرت و موفقیت پدرش به دنیا آمد و 6 ماه پس از تولد او بود که کالینز پدر آلبوم «روزی دیگر در بهشت» (Another Day in Paradise) را منتشر کرد. از او پرسیدم که راست میگویند التون جان در بزرگ کردن او نقش داشته است و او چنین پاسخ میدهد: «واقعاً باید والدینم را بنشانم و از آنها در این مورد سوال کنم. مدت طولانی است که این موضوع را میشنوم، اما واقعاً چیزی در این مورد نمیدانم».
بعداز جدایی والدینش و نقل مکان به لس آنجلس همراه با مادرش در سن 5 سالگی، لیلی کالینز به کالج مشهور هاروارد-وستلیک میرود جایی که بازیگران مشهوری مانند جیک و مگی جیلنهال در آن آموزش بازیگری دیده اند. پس از آن بود که لیلی شروع به دادن تست بازیگری برای سریالها و فیلمهای مختلف کرد. او میگوید که در ابتدا به خاطر نداشتن تجربه کاری موفق به بدست آوردن نقش نمیشد: «همیشه به من گفته میشد نه. نمایشهای موزیکال و تئاترهایی در مدرسه انجام داده بودم، اما در زمینه بازیگری یا هر چیز مشابهی درست نخوانده بودم و تست بازیگری دادن برای فیلم و سریال بسیار متفاوت است».
در این حین حرفه ژورنالیسم نیز برای لیلی کالینز جذابیت داشت. او در این باره میگوید: «می خواستم جوانترین مجری تاک شو تاریخ باشم». بعد از رایزنی و ارائه ایدههای خود به چندین سردبیر، کالینز شروع به نوشتن مقالاتی در Teen Vogue و Elle Girl کرد، مدتی به عنوان گزارشگر کانال کودکان Nickelodeon نیز مشغول به کار شد و در ادامه انتخابات ریاست جمهوری 2008 ایالات متحده و مراسم سوگند باراک اوباما را نیز پوشش داد. کالینز تصریح میکند: «18 ساله بودم و تازه میتوانستم رأی بدهم. از این رو با خودم میگفتم، "اوه عالیه، میروم تمام سوالاتی که دارم و جوابی برایشان پیدا نمیکنم را بپرسم». چیزی که او دوست نداشت، اما سوالاتی بود که به عنوان یک گزارشگر بی تجربه و سرگردان باید روی فرش قرمز میپرسید: با خودم میگفتم، اوه، این چیزی نبود که واقعاً میخواستم از این شخص بپرسم، اگر این سوال از من میشد از پاسخ به آن متنفر بودم». او اکنون در آنسوی میکروفون قرار دارد و سوالاتی وجود دارد که کالینز به راحتی از پاسخگویی به آنها خودداری میکند، سوالاتی در مورد زندگی شخصی یا در مورد سیاست.
لیلی کالینز در دانشگاه کالیفرنیای جنوبی در رشته ژورنالیسم تلویزیونی کار کرده است، اما در دومین سال تحصیل خود در 2009 و پس از اینکه بعد از سالهای تست بازیگری دادن برای بازی در نقش دختر ساندرا بولاک در فیلم «نقطه کور» (The Blind Side) انتخاب شد دانشگاه را رها کرد. مدت کوتاهی بعد در نقش سفید برفی در «آینه آینه» (Mirror Mirror) بازی کرد و در ادامه نقش رُزی دان در «با عشق، رُزی» (Love, Rosie) را ایفا کرد. اگر چه بازیگری باعث شد که کالینز از دنیای روزنامه نگاری و مجری گری دور شود، اما او هنوز هم یک نویسنده قهار است. در سال 2017، کالینز کتابی با عنوان «بدون سانسور: نه شرمندگی، نه پشیمانی، فقط خودم» (Unfiltered: No Shame, No Regrets, Just Me) نوشت که مجموعهای از سخنرانیهای شخصی کالینز در مورد مشکلات و تردیدهایش، روابط با پدر و شرکای زندگی اش، دیدگاهش نسبت به بدن خود و بیماریهای مربوط به غذا خوردن که او سالها با آنها مبارزه میکرد بود. او تاکید دارد: «بسیاری از زنان جوان در رسانههای اجتماعی [لیلی کالینز بیش از 14 میلیون فالوور در اینستاگرام دارد]خطاب به من مینویسند " من فقط میخواهم به تو بگویم که این شرایط و احساس ناامنی من است نه چیزی که هیچگاه بتوانی آن را درک کنی" و من همیشه با خودم میگویم " نه من واقعاً میتوانم درک کن».
تابستان امسال لیلی کالینز به فرانسه میرود تا صحنههای فیلم «امیلی در پاریس» (Emily in Paris) را فیلم برداری نماید، کمدی-درام جدیدی از دارن استار. لیلی در مورد پروژه جدیدش و سفر به پاریس چنین اظهار نظر میکند: «می دانستم که بار و بنه زیادی دارم که باید از دست آنها خلاص شوم تا بتوانم بار و بنه تمام شخصیتهایی که بازی کرده ام را به دوش بکشم و لحظهای که این کار را کردم، شغل و زندگی شخصی من به مسیر تازهای رفت». به نظر میرسد که لیلی کالینز چه از لحاظ حرفهای و چه شخصیتی به درون تاریکی کشیده شده و اکنون در حال رفتن به سمت نور و روشنایی است.
منبع: theguardian