سلام عذیذای دلم !
امشب براتون یه پست متفاوت دارم
حالا شاید بپرسید که چی ؟ و چگونه ؟
یکم اگه صبر پیشه کنید ، یه توضیح کوچولو بدم بعدش بریم سراغش.
عایا موافقید ؟
هممون تو تنهایی و خلوتمون یا وقت هایی که خیلی حس تنبلی میاد سراغمون
حس می کنیم که باید یه راه حلی پیدا کنیم که برای یه لیوان آب این همه راهو از اتاقمون نریم آشپزخونه
یا اینکه کاش یه راه حلی پیدا بشه که یه وقت هایی دستشویی نریم از بس که سرمون شلوغه ( خودم به شخصه دنبال یه راه حلی هستم برای این مورد )
و هزار تا فکر دیگه که همه ما دنبال یه راه در رویی هستیم که یکم اسون تر بشه و ما به خودمون زیاد تکون ندیم
حالا رفیق های ترامپ از اون وره آب سعی کردن برای یه سری از مشکلات خودشون که احساس می کنم
بیشترش به همه آدم ها راحت طلب دنیا ربط داره راه حل پیدا کنند که انگار زیادی موفق نبودن ،
چون اینجو که پیداست ، وسایلی که اختراع شده زیادی کاربردی نیست و راه های ساده تری هم برای
این مشکل ها اختراع شده ،میخام دلتون رو ببرم سواحل انتالیا ( این وقت از شب که دارم می نویسم اسم ساحل دیگه ای بجز آنتالیا به ذهنم نرسید ، البته اگه درست گفته باشم و آنتالیا ساحل داشته باشه)
حالا شما فکر کن داری راه میری کنار ساحل به اتفاق یار ، بعد بر می گردی پشت سرتو ببینی ،
متوجه میشی رد پای صندلت بر عکسه ، یعنی شما داری میری اما رد پاهات یه جوریه که انگار داری میای.
من راستش هدف از خلق این پوشیدنی رو متوجه نشدم اما خب انگار برای رد گم کنی گزینه مناسبی باشه .
این چه طرحیه آخه بزرگوار ؟
اختراع یا بهتر بگم ایده بعدی به نظر کاربردی تر میاد به شرطی که شما از ایستگاه شدن توسط بقیه حراسی نداشته باشید 😀
اینو می دونید که انگشت کوچیک پاهای ما ایرانی ها در حال از بین رفتنه و ما در نسل های دیگه در پاهای بچه ها نمی بینیمش ؟
چرا ؟ خب مشخصه ، چون بجز خوردن به پایه مبل کار دیگه ای از دستش بر نمیاد و تنها تلاشش برای خود نماییی به عنوان عضو کاربردی بدن ما انسان های ایرانی همینه ، البته انگار این رقابت برای شو آف بیشتر برای انگشت شصت اون هاست ، شما فکر کن انگشت به اون گندگی فرت و فرت بخوره به پایه صندلی و مبل ( لامصبا دراشونم با ما ها فرق داره)
حالا پروفسورا شون اومدن فکر کردن چیکار کنیم چاره بشه ؟ بعد از کلی فکر و این داستان ها ، یه جفت کلاه ایمنی زرد برای شستشون طراحی کردن 😀
یعنی شما نگا کن ، واقعا چرا ؟
لعنتی چی باعث شده به این موضوع برسی ؟
اصن یه سوال اون شصت به اون بزرگی چجوری می خوره به پایه مبل و صندلی ؟
واقعا اینجاست که خدا خندش می گیره ، خنده از کاره بندش می گیره 😀
اختراع و طرح بعدی یکم قابل تحمل تره ، اگه یه دونه ای ازینا تو خونه هممون باشه ، دیگه هیچکس نمیتونه تیکه بزرگه پیتزا رو هاپولی کنه و خودشو به کی بود ؟ کی بود ؟ من نبودم بزنه .
قابل توجه شما هایی که سهم بچه های کم سن و سال یا مامان بابا بزرگ هاتون رو می خورید به بهونه اینکه برای اونا ضرر داره ، تکنولوژی داره پیشرفت میکنه و از روتون رد میشه ، خلاصه حواستون باشه شرف خودتون رو به یه تیکه پیتزا نفروشید ، ارزش نداره بخدا .
بعدی رو هم هستم .
این سری از خلاقیت های به درد بیشتر ما هایی می خوره که خوره فیلم دیدنیم و عادت کردیم که با گوشی ببینیم البته بعضی ها مجبورن با گوشی ببینن ،
داستان از این قراره که شما لش می کنید روی تخت هاتون و گوشی رو با یه چیزی شبیه تلمبه چاه باز کن و طناب کشی از دیوار اویزون می کنید و حتی لازم نیست دستتون رو بهش بگیرید تا خسته بشید ، اینکه یه چیزی مستقیم از سقف روی تختمون آویزون باشه خیلی فانتزیه و آدم یاد خونه کاراگاه گجت میوفته .
به نظر من ایده این کار از یه آدم سوپر تنبل بوده ، مگه نه ؟
این یکی رو میشه به عنوان خدای خلاقیت مسخره معرفی کرد، چی چی الکی میگن این خارجیا مخشون خوب کار می کنه و کار های خفن می کنند ؟
دوست عزیز خارجکیمون بعد از کلی فکر و فکر و فکر ، به این نتیجه رسیده برای بطری نوشابه و آب میوه سطل زباله طراحی کنه و بسازه.
عزیزم وقتی بیکار میشی دلیل نمیشه وقت کل روزتو بذاری و بشینی یه چیز چرت بسازی.
اینجا دوچرخه اتاق پرو دار میسازن کسی تحویلشون نمی گیره تو چجور جرعت کردی و به خودت اجازه دادی همچین چیز چرت و پرتی رو بسازی ، تازه باهاش حالم بکنی و ببریش آتلیه ازش عکس بگیری
چی تو مغزت می گذشته عذیذم؟
آخرین موردی که می خوام بهتون معرفی کنم خیلی باحاله ، انگار دوباره همون دوست عزیز بالایی با جمعی از رفیقای دانشگاهش ، یه سری سوار مترو میشن که برسن یونی ، اما خب متوجه میشن که اوضاع خرابه و خیلی بو میاد و اینجور داستان ها که همه ما می دونیم
بعدش هیچی دیگه میرسن دانشگاه و دیییینگ
به این فکر میفتن که ما که نمیتونیم کاری برای کم شدن بوی بد بکنیم ، اما خب می تونیم یه کاری کنیم که هر کسی این بو رو حس نکنه .
پس چیکار کنیم؟
بریم یه فن دسشویی بخریم با یه کلاه تولد و مقداری کش تمبون
باهاش فن سر خود برای خودمون بسازیم
فکر کن 😀
می خوای بری بیرون یه قرار مهم داری ، کلی به خودت رسیدی ، سانتی مانتال کردی ، بعد آخرش که میخوای از خونه بری بیرون یه کلاه بوقی بذاری رو سرت کششم بندازی زیر گلوت ، روشنش کنی و بری بیرون ، لعنتی به من فقط اینو بگو اولین کسی که پیشنهاد داد که رنگش قرمز باشه کی بود؟
ولشون کنیم اصن احمق هارو
، به نظر من تو این اوضاع فقط خدا پدر مادر مخترع قرص پشه کش رو بیامرزه بخدای احد و واحد شاخ تر از نیوتونه.