بازیگران زیادی بودهاند که بهواسطه حضور در سریالها و فیلمهای بهرام بهرامیان، زیردست گریمورهای مختلف نشسته و اجازه دادهاند روی صورتشان تغییرات اساسی صورت بگیرد. از آزیتا حاجیان سریال «ساعت شنی» که با گریمی کاملاً متفاوت، به قالب یک مرد دورهگرد درآمد تا شبنم مقدمی و مصطفی زمانی که متفاوتترین نقشهایشان را در «سقوط یک فرشته» و «پریناز» تجربه کردند و ... تعداد این بازیگران زیاد است و گریمها هم متنوع.
آنچه اهمیت دارد این است که آیا واقعاً گریم روی صورت این بازیگران توانسته است کیفیت آثار بهرامیان را به شکل مطلوبی بالا ببرد؟ آیا اگر این بازیگران در هرکدام از این آثار، با چهرههای خودشان ظاهر میشدند وضعیت اثر تغییر خاصی میکرد؟
در حال حاضر سریال «از یادها رفته» به کارگردانی بهرام بهرامیان روی آنتن شبکه یک است. سیما تیرانداز و پوریا پورسرخ هم جزو بازیگرانی هستند که بهرامیان این بار آنها را برای تغییر چهره انتخاب کرده است. به این بهانه در این بخش، ٩ شخصیت اصلی فیلمها و سریالهای بهرام بهرامیان را که بیشترین گریمها روی صورتهایشان انجام شده دستهبندی کردهایم؛ دو شخصیت سریال جدید و هفت شخصیت هم از فیلمها و سریالهایی که پیش از این شاهدشان بودهایم.
البته که تعداد گریم شدهها خیلی بیشتر از اینهاست، اما محدودیت فضا باعث شد نتوانیم به همه آنها اشاره کنیم. در هر بخش، به صورت جزئی، درباره ویژگی گریم هر شخصیت نوشتهایم و سعی کردهایم به این سؤال پاسخ دهیم که این گریم چقدر الزام داشته و چه میزان از بار دراماتیک اثر به واسطه آن تأمین شده است.
از یادها رفته؛ 1397
سیما تیرانداز
نام کاراکتر: فریده
نقش: فریده نقش زن پرویز خیاط و نامادری مهربانو را دارد.
تغییرات انجام شده: ردیف دندانهای بالا جلوتر آمده و این مسئله باعث شده تا در طرز صحبت کردن سیما تیرانداز تغییراتی به وجود بیاید. ضمن اینکه در سمت راست بینیاش هم یک خال مشکی قرارگرفته.
کارکرد دراماتیک گریم: فریده یک زن سنتی از طبقه پایین جامعه است که در جوانی به عقد پرویز خیاط درآمده و دلش میخواهد مثل جوانهای امروزی زندگی کند. مدام به مهربانو حسادت میکند و از آنجایی که تمام زندگیاش را مدیون لطف و حمایتهای خانواده مستوفی است تلاش میکند تا رابطه با آنها حفظ شود.
طبیعتاً اگر چنین گریمی برای صورت فریده در نظر گرفته نمیشد باز هم میتوانستیم سیما تیرانداز را در چنین نقشی بپذیریم. اما گویا بهرامیان با این کار قصد داشته تا تقابل بیشتری میان او با مهربانو برقرار کند و سطح پایین بودن طبقه اجتماعی او را بیش از پیش به رخ مخاطب بکشد. نکته منفی ماجرا اینجاست که تیرانداز به واسطه تغییراتی که روی دندانهایش به وجود آمده سخت صحبت میکند و خیلی وقتها دیالوگهایش آنطور که باید واضح به مخاطبانش نمیرسد.
سقوط یک فرشته؛ 1390
علی سلیمانی
نام کاراکتر: یاور
سن و سال حدودی: 40-35
تغییرات انجامشده: یاور سریال «سقوط یک فرشته» مبتلا به «آلبینیسم» (زالی) است و به همین دلیل هم موهای سر و صورت علی سلیمانی کاملاً به حالت سفید درآمده و صورتش سرختر از همیشه به نظر میرسد. از آنجایی که معمولاً افراد مبتلا به آلبینیسم مشکل بینایی دارند، چشمهای علی سلیمانی خیلی ریزتر از همیشه به نظر میرسد که البته فقط بخشی از این مسئله به گریم برمیگردد و بخش عمده آن تلاش خود بازیگر است.
کارکرد دراماتیک گریم: یاور یک فرد کاملاً سادهلوح است که خیلیها از سادگی او سو استفاده میکنند. به همه اطمینان میکند و خیلی راحت اجازه میدهد تا دیگران از او سودجویی کنند. یاور عادتهای عجیبی دارد که بخشی از این عادتها به وضعیت جسمانیاش ارتباط پیدا میکنند. یکی به خاطر این که چشمهایش به نور حساساند معمولاً شبها بیرون میآید، با حیوانها حرف میزند و یک سری مسائل را که دیگران از درکش عاجزند متوجه میشود. از آنجایی که معمولاً آلبینیسمها مشکل بینایی دارند، بهرامیان از این گریم برای علی سلیمانی استفاده کرده تا ویژگیهای یاور قابل درک به نظر برسند.
پریناز؛ 1389
مصطفی زمانی
نام کاراکتر: پدر پریناز
سن و سال حدودی: 30
نقش با توجه به سانسور زیادی که روی فیلم «پریناز» اعمال شده، مصطفی زمانی در نسخهای که اکران شد نقش زیادی ندارد. فقط متوجه میشویم که پسری تقریباً عقب افتاده است و پریناز، دختری است که از ارتباط نامشروع او با خورشید (خواهر فرخنده) به دنیا آمده است. در واقع خورشید، به خاطر اینکه از سوی او مورد تجاوز قرارگرفته است خودکشی میکند.
تغییرات انجام شده: فرم صورت مصطفی زمانی برای بازی در این نقش، بهطور کامل تغییر کرده دندانها و فک مصطفی زمانی عوض شده و میتوانیم دندانهای درشتی را روی صورتش ببینیم. چشمهایی پف کرده دارد و بینیاش از حد معمول بزرگتر است. او متعجب نگاه میکند و معمولاً به نقطهای خیره میشود و دهانش هم باز است.
کارکرد دراماتیک گریم: بهرامیان قصد داشته تا یک پسر عقبمانده، اما درعینحال بااحساس را در فیلمش ترسیم کند. به نحوی که از یک طرف مخاطب با دیدن او احساس ترحم کند و از طرف دیگر به خاطر رفتاری که با خورشید داشته از او بدش بیاید. به نظر میرسد تا حدودی موفق شده است با کمک عبدالله اسکندری، چنین تصویری از مصطفی زمانی بسازد. به هرحال یک عقب مانده ذهنی میتواند شکل و شمایلی مشابه آنچه در فیلم میبینیم داشته باشد.
از یادها رفته؛ 1397
پوریا پور سرخ
نام کاراکتر: فتاح
سن و سال حدودی: 45-40
نقش: قاتل ابوالحسن خان توتونچی که از طرف مهراد دستور گرفت تا خسرو مهرگان را به قتل برساند.
تغییرات انجام شده: کاراکتر فتاح، بهطور کامل یکی از چشمهایش را ازدستداده و ما در سکانس ابتدایی ورود، او را با چشم تخلیهشده میبینیم. با این حال، اما معمولاً با چشمبند مشکی در ملاء عام ظاهر میشود. در گریم انجام شده روی صورت پوریا پورسرخ علاوه بر چشم چپ، دندانهای ردیف بالا هم تا حدودی جلو آمده و یک سبیل باریک هم به صورتش اضافه شده.
کارکرد دراماتیک گریم: در اولین مواجهه با این کاراکتر، مهراد میگوید که فتاح یک قاتل معروف است و اسمش تن آدمها را میلرزاند. در تیراندازی ردخور ندارد، اما یکبار تیرش خطا رفته و چشمش را از دست داده است. پس با همان تعریف اولیه به مخاطبانش کد میدهد که هر کاری از این کاراکتر برمیآید.
حالا مخاطب به او حق میدهد که چنین شخصیتی طبیعتاً باید ترسناک به نظر بیاید و شاید بتوانیم بگوییم استفاده از این گریم برای این شخصیت، کاملاً کارکرد دراماتیک دارد. گرچه در اینجا هم بهرامیان روی تصویر کلیشهای قاتلها در فیلمها دست گذاشته و هویت چندان مستقل و منحصر به فردی برای فتاح در نظر نگرفته است.
جاده قدیم؛ 1394
شهرام حقیقت دوست
نام کاراکتر: طینت
سن و سال حدودی: 40-35
نقش: یک پسر شهرستانی که در وهله اول هویت مشخصی ندارد و خیلی پیچیده به نظر میرسد. او از گم شدن گاو بیشتر از سایرین ضرر میکند و برای همین هم تمام تلاشش را میکند تا گاو را پیدا کند.
تغییرات انجام شده: صورت آفتاب سوخته و کک و مکی دارد. ابروهایش به هم پیوستهاند و موهای پرپشت و نامرتبی برایش انتخاب شده. اما آنچه بیشتر از همه به چشم میآید، جلو بودن فک جلوی پایین نسبت به فک بالاست. به این صورت که وقتی حرف میزند یا میخندد کاملاً به نظر میرسد که دندانهای پایین او بیرونتر از ردیف بالا هستند.
کارکرد دراماتیک گریم: طینت ظاهر ساده و مظلوم نمایی دارد و گریم عبدالله اسکندری روی صورت شهرام حقیقت دوست تا حدودی توانسته این ویژگیها را منتقل کند. در واقع طینت، نمونه بارز یک جوان روستایی است که اتفاقاً برخلاف ظاهر سادهای که دارد، دارای فکر است و برای رسیدن به هدفش دست به هر کاری میزند. با این حال به نظر میرسد بازی با دندانها و فرم فک بازیگر، همان طور که در سایر نقشهایی که تا اینجا دربارهشان صحبت کردیم خوب از کار درنیامده، اینجا هم چندان در خدمت نقش نیست. حتی بدون تغییر در فرم فک هم، گریم کارایی خودش را داشت.
پریناز؛ 1389
طناز طباطبایی
نام کاراکتر: همسایه فرخنده
سن و سال حدودی: 30
نقش: همسایه روبرویی فرخنده است که تعداد زیادی بچه دارد و باوجود وضع مالی خراب و شوهر بیمارش، خوشبین و مهربان است. او هم مثل بقیه همسایهها فضول است و دلش میخواهد از همه چیز سر دربیاورد، اما ویژگیهای دیگری هم دارد مثلاً مدام میخندد و شوخی میکند و در ماجرای ورود پریناز به خانه فرخنده سعی میکند از او دفاع کند و رفتار خوبی با او داشته باشد.
تغییرات انجام شده: طناز طباطبایی تغییر زیادی برای این نقش نکرده، اما یک بینی بزرگ روی صورتش گذاشتهاند. شاید در نگاه اول زیاد متوجه این تغییر نشویم، اما فرم صورت این بازیگر با این گریم بههم ریخته است.
کارکرد دراماتیک گریم: راستش به نظر میرسد بهرامیان قصد داشته است روی صورت تمام بازیگرانش تغییراتی انجام دهد، چون طبیعتاً نقش طناز طباطبایی در «پریناز» نیازی به چنین گریمی نداشت. احتمالاً قصدش از گذاشتن یک بینی بزرگ روی صورت او این بوده که نشان دهد او زنی سنتی در محلهای دورافتاده است و باوجود این که دست بهصورتش نزده و کاملاً ساده یک نظر میرسد، اما مهربان است و این مهربانی در صورتش هم دیده میشود.
سقوط یک فرشته؛ 1390
شبنم مقدمی
نام کاراکتر: پریچهر
سن و سال حدودی: 45-40
نقش: یک زن شکست خورده و کینه جو که برای بالا بردن سطح زندگیاش دست به هر کاری میزند.
تغییرات انجامشده: دندانهای ردیف بالای شبنم مقدمی برای تبدیل شدن به کاراکتر پریچهر جلو آمده و فرم صورتش کاملاً تغییر کرده. صورتش از همیشه لاغرتر به نظر میرسد. چشمهایش گود افتاده و دور چشمهایش هالهای قهوهای دیده میشود. یک خال مشکی هم در گوشه چشم سمت چپش وجود دارد.
کارکرد دراماتیک گریم: پریچهر یک زن بی آبروست. در محلهای که زندگی میکند اعتباری ندارد. او یک بار بزرگ لوازم آرایش وارد کرده، اما همه متوجه شدهاند که تاریخ مصرفشان گذشته و به همین خاطر هم تمام لوازم آرایشها روی دستش باد کرده است. او برای اینکه بتواند پول این بار را دربیاورد مجبور شده است نزول بگیرد و حالا نزولخورها دست از سرش بر نمیدارند. در واقع پریچهر زن بدبخت و تنهایی است که هم بدهکار است هم پایش شکسته و با عصا راه میرود و هم باید از تنها پسرش مراقبت کند. حالت زار و نزاری که بهرامیان برای این شخصیت در نظر گرفته تا حدودی او را به هدفش نزدیک کرده، اما با این حال بازهم فرم دندانها باعث شده لحن بازیگر به درستی ادا نشود و تا حدودی مصنوعی به نظر برسد.
ساعت شنی؛ 1386
آزیتا حاجیان
نام کاراکتر: مش دریا
سن و سال حدودی: 50
نقش: زنی که سالیان سال با شکل و شمایل مردانه در خیابان زندگی میکرد و با دورهگردی روزگار میگذراند.
تغییرات انجام شده: یکی از موفقترین گریمها در مجموعه آثار بهرام بهرامیان، گریم آزیتا حاجیان در سریال «ساعت شنی» است.
او نقش مردی به نام «مش دریا» را ایفا میکرد که در خیابان زندگی میکند و کنار مردها روزگار میگذراند. برای شکلگیری این نقش، صورت حاجیان به صورت کاملاً زمخت درآمده بود؛ پوست ضخیم و تیره و پر از چینوچروک و ککومک، دماغ بزرگ، تهریش مشکی ابروهای به هم پیوسته، موهای زبر و خشن و دندانهایی برجستهتر از حالتم معمول.
منبع:روزنامه هفت صبح