امروز چیا بدونیم: از راهب بشقاب پرنده باز تا خیابانی نگران کننده

چه خبرا ؟ آخر هفته خود را چگونه می گذرانید؟

امروز چیا بدونیم: از راهب بشقاب پرنده باز تا خیابانی نگران کننده

های به شما کافئین های من !

چه خبرا ؟ آخر هفته خود را چگونه می گذرانید؟

الان که لم دادید روی مبل یا روی تخت و سعی می کنید که شروع کنید به خوندن این پست قشنگ.

من سعی کردم که براتون یه اسم یونیک انتخاب کنم و دیگه بهتون نگم عذیذای دلم .

و لقب زیبای کافیئن رو برای شما بر می گزینم ، باشد تا در کنار هم کامنت بذاریم و پست های قشنگ قشنگ بخوانیم .

خب بسه دیگه .

بریم سراغ بحث اصلیمون ، من تصمیم گرفتم طی یک عملیات خبری برای امروزتون ” امروزباید چیا بدونیم؟” تدارک ببینم.

به نظرم یکم از حال و احوال دنیای اطرافمون با خبر بشیم بدک نیست ، از خدا که پنهون نیست خب از شما چه پنهون که به بقیه مردم جهان و ایران چی میگذره ؟

 

 

خب به نظر شما با چه خبری شروع کنیم ؟

بریم فضا؟

به نظر من تنهایی رفتن به فضا حال نمیده . موافقید با یه راهب بودیی نارنجی پوش بریم اونور جو ؟

عایا آر یو ردی؟

خب انگار نظر همه مثبته .

داستان از این قراره که یه راهب بودایی اهل لائوس  در محوطه معبد در شهرشون داشتند با پای پیاده چرخ چرخ میزدن که یهو آسمون باز میشه و یه جسم آهنگی که انگار زباله فضایی بوده صاف میاد می خوره جلوی پای ایشون ، اینجور که بوش میاد و رسانه هاشون اعلام کردن این ورق فلزی متعلق به یه فضا پیمای چینی بوده .

حالا در عکس پایین شما همون راهب نارنجی پوش رو در محوطه معبد می بینید که ورق فلزی رو در دستش گرفته ، اما  خب مردم محلی اونجا به این موضوع شک دارند که عایا این ورق فلزی برای فضاپیما چینی  بوده یا چی ؟

بهتره که بدونید در آوریل سال 2018 عملیات اکتشاف ایستگاه فضایی Tiangong-1 در فضا  تموم شده و تعدادی از قطعاتاز اون  وارد جو زمین شده .

خداروشکر که بخش زیادی از این قطعات  قبل از اومدن  به جو زمین نابود شده و گرنه معلوم نبود چی به سر بقیه مردم میومد .

این شما و این راهب  کچل معبدشون

” خیابانی این چنین چرایی؟”

 

عاقااا ما اینهمه با این بنده خدا شوخی کردیم ، امروز که داشتیم خبر هارو چک می کردیم یهو چشمم به عکس جدید جواد خیابانی افتاد ، و حقیقتا پر هایم

بچه ها اگه جواد خیابانی چیزیش شده بهم بگید تا خودمو نبخشم ، یعنی یه جورایی هممون نمی تونیم ببخشیم خودمون رو بابت همه حرف های کم و زیادی که به بهش وارد کردیم  حالا به سوتی های این بنده خدا هی بخندید و جک بسازید ، اگه اون دنیا با ابو بکر هم اتاق شدی این روز ها رو به یاد بیار

 حالا  به هر حال امیدوارم فقط کاهش وزن معمولی باشه و قضیه جدی نباشه ، و خوش بینانه ترین حدسی که می تونم بزنیم اینه که این عکس بدل جواد خیابانیه

فک کنم اگه ازش می پرسیدیم چی شده ؟میگفت دخترم فقط وزن کم کردم و در نتیجه شاهد کم شدن وزنم شدم 😀 چیز خاصی نیست ، نوپرابلم

حالا جدا از شوخی امیدوارم خوب باشه همه چیز براش . دلم گرفت اصن

 

” پست تامل برانگیز شیلا خداداد “

شیلا خداد رو که بیشترمون می شناسیم همون دختره که سیتا بود و خوشگل و جینگوله .( امیدوارم توضیحاتم کامل بوده باشه )

حالا این رو بذارید یه گوشه تا یه چیزی رو تعریف کنم بعد دوباره میاییم سراغ شیلا خداداد .

صدیقه کیانفر بازیگر پیشکسوت و قدیمی سینما و تلوزیون ما چند روز پیش یه فیلمی رو از خودش منتشر کرده که در بین هنرمندانی که دسترسی به فضای مجازی دارند مثل بمب ترکید و تقریبا بیشتر بازیگر های مطرح و سطح یک کشور راجبش یه چیز هایی گفتن.

محتوا این ویدئو این بود که به ایشون بی اهمیتی میشه و خانوم صدیقه کیانفر هنوز هم قادر به بازی کردن در فیلم های کار گردانان هستند  و بخاطر موضوع بیکاری ابراز ناراحتی کردن و از این جور صحبت های غم انگیز .

حالا شیلا خداداد رو بیارید الان لازم شد .

یکی از اون هنرمندانی که راجب این فیلم واکنش نشون داد و ابراز تاسف کرد شلا خداداد بود .

شاید بپرسید که خب ، چی گفته حالا .

باید بگم که  ایشون هم مثل بقیه بازیگرا یه پست در اینستاگرام منتشر کرد که کپشنش این بود

” بانوی پیشکسوت سینما و تلویزیون ایران، با شنیدن صدای شما قلبم به درد اومد، ناراحت نباشین از اینکه بیکارین، تمام اهالی سینما و تلویزیون به جز تعداد اندکی همه بیکارند… تعادل نیست، تساوی نیست، انسانیت نیست، انصاف نیست، احساس نیست، احترام نیست و دیگه پیشکسوتی نیست. متاسفم که انقدر زود فراموش میکنیم. سرنوشت همه ما مثل شماست.”

 

ته قصه ما هم همینه ، آدم از بی اهمیتی غصه میخوره مگه نه ؟

” نه به بحث های خانوادگی “

به نظر من یکی از جذاب ترین سریال های صدا و سیما برای امسال ماه رمضون سریال ” برادر جان ” بود که جدا از دیالوگ هاش که اصلا شبیه حرف های روزمره ما نیست ( حداقل من و دور و اطرافم )  از بقیه قسمت های سریال راضی بودم .

ولی خدایی یه جوری همشون قلمبه سلمبه حرف میزدن ادم اصن باورش نمیشه همچین آدم هایی با این دایره از لغات در دنیا وجود داشته باشه ، کسایی که این سریال رو دنبال  می کنند متوجه حرف های میشند.

داستان هرچقد که پیش میره داره جذاب تر میشه و اتفاق های خفن تری میوفته ، آراز قصه  ( سجاد  افشاریان )  بعد از درگیری و کلی چرت و پرت گفتن به ستار (سعید چنگیزیان ) ، در پستی  داخل اینستاگرامش  کلی قربون صدقه پسر کریم بوستان رفته وسعی کرده تا دلشو بدست بیاره

حالا چی گفته ؟

” از اولین بارى که روى صحنه تئاتر رویاى نیمه شب تابستان با هم همبازى شدیم دوازده سال مى گذره سعید و من مثل همون سجـاد بیست و دوساله اون سال ها پُر ذوق و شعف و کِیف میشم از دیدنت از همبازى بودن با تو رفیقِ حسابى و قدیمى ، آدم حسابى و کاربلد ، بازیگر جذاب و دقیق سعید چنگیزیان / ستار برادر جـان / عزیزى به وسعت همین دریاى پشت سر که تو دل سنگ و سیمان تهرون هم که باشیم آرامش صداى موج هاش بادیدن لبخند هاى چشمهات به سراغ آدم مى آد / ارادت رفیق…”

 

به خدا اینا آشتی می کنن رو سیاهیش برای ذغال می مونه ، این خط – اینم نشون +

 

 

کافئین های دلبندم عایا شما از این بخش راضی بودید ؟

منتظر کامنت های سبز شما هستیم

 

لاو یو عاااال ♥

 

 

 

 

 

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان