سرویس ورزش مشرق - شرایط اقتصادی در کشور به شکلی تغییر پیدا کرده که بی تفاوت ترین افراد به مسائل سیاسی و تحولات منطقه نیز با تیز کردن گوشها و تنگ کردن چشمها به دنبال ماجراهای تحریم سخت و بی رحمانه آمریکا علیه ایران هستند تا نتایج جدید و اثرات تازه آنها بر فروش نفت، دیگر حاملهای انرژی، فلزات، دارو و مبادلات مالی با دیگر کشورهای جهان و غیره را رصد کنند.
این اتفاق حتی کم یا حتی بیسوادترین افراد اجتماع را هم به جرگه کارشناسان تحولات سیاسی وارد کرده و سبب شده حتی روی صندلی پارکها و در خرابههای شهر نیز همواره گروهی درباره ورود و خروج بمب افکنهای آمریکا یا استقرار ناوهای هواپیما بر این کشور در خلیج فارس و فرودگاههای کشورهای این حوزه حرف بزنند!
در چنین شرایطی که مردم کف خیابان با گوشت و پوستشان تلخی وضعیت موجود را لمس کرده اما برای اعتلای وطن سر فرود نمیآورند تا عزت مملکت زیر سوال نرود، جمعی از ورزشکاران در قامت مدعی، مقابل وزارت ورزش یا مجلس شورای اسلامی صف آرایی کرده طلب سکههای وعده شده شأن را میکنند. البته، دعوا نیز فقط بر سر این بوده که ما فقط سکه میخواهیم و کاری هم به این نداریم که روزی سکه در کشورمان 2 میلیون بوده و امروز بیش از 5 میلیون تومان! آنها که مدال آوران بازیهای آسیایی و پاراآسیایی جاکارتا هستند، هنوز یک سال از مسابقاتشان نگذشته که اینگونه قشون کشی کرده و فریاد سر بر میآورند.
ورزشکارانی که اغلب، خود از طبقه ضعیف اجتماع سربرآورده و مایه مباهات ایران و ایرانی شده اند تا صدای سرود عزیز کشورمان در اقصی نقاط جهان به صدا درآمده و باد بر پرچم سه رنگ جمهوری اسلامی ایران بوزد. ورزشکارانی که در همین شرایط ظالمانه، با همت بالای مسئولان کمیته ملی المپیک، کمیته ملی پارالمپیک و وزارت ورزش و یاری دیگر نهادهای کشوری و لشکری سوار بر هواپیما به مسابقات اعزام شدند. همانها که در بهترین شرایط ممکن با تدارکات مطلوب در میادین بین المللی به آرزوی دیرینه شأن رسیده و با قهرمانان دیگر ممالک به رقابت پرداخته و مدالی بر سینه زدند. مدالی که تا پایان عمر ثمره اش را در زندگی شخصی و اجتماعی خواهند دید که به طور قطع این کمترین پاداش برای آنهایی است که در بهترین روزهای نوجوانی و جوانی به جای گردش و تفریح صبحشان را با تمرینات سخت، سنگین و بعضاً دردناک به شب رساندند! اما آیا همین جوانان رشید تفاوتی با دیگر سربازان ایران اسلامی دارند؟
با آنهایی که از اوایل اردیبهشت امسال پیش از حرکت ناو هواپیمابر آبراهام لینکلن خواب را بر چشمانشان حرام کردند تا به حراست از مرزهای میهن عزیزمان پرداخته و کوچکترین تحرکات دشمن را زیر نظر گرفتند تا هموطنانشان در خانههایشان خندوانه ببینند و سریال برادرجان را پس از افطار دنبال کنند؟
آقا و خانم قهرمانی که امروز و در چنین وضعیتی فریاد "سکههایم کجاست" سرداده ای! امیرالمؤمنین که بی گمان الگوی همه ورزشکاران ایران اسلامیست فرمود: "حق گرفتنی است" ولی آیا این حق است در سختترین روزهای تحریم که کل دنیا آن را ظالمانه ترین تحریمهای تاریخ دانسته اند، شما هم استخوان در گلو شده بر دریافت پاداشهایتان عرصه را بر همگان تنگ کنید؟ اگر حق است، سربازان گمنامی که نه کسی آنها را در محله شأن میشناسد و نه کسی برایشان هورا و سوت کشیده است باید چه درخواستی داشته باشند؟
سربازانی که بامداد 24 مهر ماه سال 1397 در پاسگاه مرزبانی میرجاوه توسط گروهک تروریستی جیش العدل ربوده شدند، باید چند سکه از مدیران مملکت طلب کنند؟ اصلاً طلبی هم داشته اند؟
لابد خانواده 27 تن از مرزبانان سپاه که در جنایت تروریستی جاده خاش-زاهدان به شهادت رسیدند هم باید هر روز مقابل وزارت دفاع صف بکشند و از پاداش خود بگویند؟ یا آن 13 مرزبانی که در همان حادثه تروریستی توسط گروهک تروریستی جیشالظلم مجروح شدند، باید مقابل مجلس صف ببندند؟
"حق گرفتنیست" اما حقی که "به حق" باشد. ورزشکاران هم سرباز این مملکتند و تفاوتی با دیگر جوانانی که در عرصه علم و هنر در تلاشند پرچم جمهوری اسلامی ایران را بالا ببرند ندارند، اما آیا میدانند اهدای پاداش و جوایز آنچنانی چندان هم در دنیا عرف نیست و هر کشور بسته به فراخور تواناییهای مالی و بضاعتش در این زمینه خدماتی را به ورزشکارانش ارائه میدهد؟
چه بسا در بسیاری از کشورهای اروپایی مدیران ورزش، به همین که این عرصه برای بروز تواناییهای ورزشکارانشان مهیا میشود، بسنده میکنند و حداکثر خدمتی که به آنها میشود بهره گیری از دانش و تجربیاتشان در عرصه مربیگری در تیمهای ردههای مختلف ملی است.
شاید این بدعت غلط از روزی گذاشته شد که برخی مدیران برای خودنمایی دم از اهدای صدها سکه به ورزشکاران زدند و چنین ذهنیتی را ایجاد کردند که باید مدال بگیری و در عوضش، چندین سکه. البته، پاداش مصوب ورزشکاران بایستی به آنها داده شود که در چهارچوب قانون، حقشان است؛ اما رفتارهای اخیر نشان میدهد که شاهد تغییر فرهنگ و ذائقه در اهالی ورزش هستیم. این ورزشکاران به جای آنکه خود را سرباز وطن بدانند، بیشتر سرازان سکه و پاداش هستند. این نشان میدهد که ورزش در حوزه فرهنگ، به بیراهه رفته است. باید نگران این بدعت و سقوط فرهنگی بود!