*چرا آب کارگزاران با اتحاد ملت به یک جوی نمیرود
کارگزاران سازندگی و اصلاحات از چنین روابطی تبعیت میکنند. از لحاظ ماهیتی کارگزارانیها راست مدرن هستند و همین مدرن بودنشان است که آنها را در سالهای متمادی در کنار چپها نگه داشته ولی طبیعی است که نمیتوانند ماهیت راست بودن خود را آنقدر ببازند که با حزبی مثل اتحاد ملت که منتهیالیه چپگرایی در اردوگاه اصلاحات است، آبشان به یک جوی برود.
ریشه اختلافات و بگومگوهای اخیر و مخصوصا یک سال گذشته این دو حزب هم از اینجا نشات میگیرد. آنها در سال گذشته و در جریان انتخاب شهردار تهران و دوگانه نجفی ـ هاشمی به دعوا خوردند و عبدالله نوری مجبور شد برای مصالحه، آنها را در منزل شخصی اش دور خود جمع کند. جلسهای که خود محور دعوایی جدید شد و روزنامه سازندگی بدون هماهنگی محتوای این جلسه را عمومی کرد. بعد محمد نعیمی پور عضو و علی شکوری راد دبیرکل حزب اتحاد ملت در واکنشهایی ضمن حمله به کارگزارانیها، از انتشار جزئیات این جلسه به ظاهر محرمانه گلایه کردند.
*2 جمله کلیدی مشترک!
دو جمله مشترک در هفته گذشته از زبان دو عضو کارگزاران بیرون آمد؛ «اصلاحطلبی، انحصارطلبی شده است».
برای اولین بار غلامحسین کرباسچی از چنین عبارتی در سرمقاله یکشنبه 19 خرداد 1398 روزنامه سازندگی به کار برد و گفت: «آنچه امروز جبهه اصلاحات با آن مواجه است محصول این چپ روی و تک روی در اصلاح طلبان است که به نام اصلاح طلبی، انحصار طلبی می کنند و به جای وحدت «همه با هم» همه را به وحدت با خویش می خوانند».
این اظهارات ناظر به انتقاداتی بود که کرباسچی در مقاله خود به شکل افشاگونه از پشت پرده انتخاب محمدعلی نجفی به عنوان شهردار تهران بیان کرده بود و معتقد بود اصلاح طلبان به هشدارهای وی وقعی ننهاده بوده و انحصارگرایانه نجفی را انتخاب کرده بودند.
دومین بار هم فائزه هاشمی دیگر عضو ارشد حزب کارگزاران این عبارت را در مصاحبه با مجله اندیشه پویا بیان کرده و گفت: « ... شورای عالی اصلاحطلبان را نگاه کنید، چقدر دموکرات است؟ این جا که دیگر اوج حرکت اصلاحطلبی است و دست خودمان است، مانع اصولگرایی هم که وجود ندارد که بگوییم نمیگذارند. آنها به تخصص، شایستگی و منافع ملی توجه نمیکنند، بلکه بر اساس منافع خود، گروه، قوم، فامیل باند و حزب خود عمل میکنند. افرادی را میآورند که عمدتا آنها را تأیید کنند. این روش دموکراتیک نیست و انحصارطلبانه است».
فرزانه مژگان دیگر عضو کارگزاران نیز پیشتر در روزنامه سازندگی با طرح این سؤال که چرا مردم به اصلاحطلبان اعتماد نمیکنند؟ نوشته بود: اگر قرار است احزاب اصلاحطلب در شورای هماهنگی یا شورای عالی اصلاحطلبان گرد هم بیایند و اجماع کنند، باید اصول کلیای که بین احزاب اصلاحطلب وجود دارد را جمعآوری و مشخص کنند تا بر همان اصول و توافق پایبند بمانند. موضوعی که در سالهای گذشته هرگز اتفاق نیفتاد و برحسب هیجانات قبل از انتخابات و اضطراری که احزاب اصلاحطلب احساس کردند، دور هم جمع شدند و لیستهای انتخاباتیشان را مشخص کردند. برخی از نمایندههایی که با لیست امید وارد مجلس و شوراهای شهر شدهاند، متاسفانه اصول اصلاحطلبی را رعایت نکردند و تعارضات رفتاری و فکریشان را با جبهه اصلاحات به وضوح نشان دادند. این امر باعث شد تا اعتماد عمومی متناسب با خروجیهایی که از عمل جبهههای مختلف اصلاحطلب بیرون میآید از بین برود.
این دو حمله از اردوگاه کارگزاران به اصلاح طلبان و اصلاح طلبی، ورای اینکه قطعا از یک روحیه انتقادی نشات میگیرد از یک روح خودی ـ ناخودی یا تنی ـ ناتنی هم در درون اصلاحطلبان حکایت دارد.
البته چنین مواضعی در کنش و مواضع سیاسی کارگزارانیها هم مشهود است و آنها هرچند در تلاشند که خود را از نظر تشکیلاتی در درون جبهه اصلاحات نگه دارند و به قول محمد عطریانفر محور حرکتشان سید محمد خاتمی است ولی ناگزیر از تحمیل برخی جبرهای سیاسی، مجبورند در جاهایی ساز ناکوک بزنند. عطریانفر در خصوص تلاش برای انتخاب عارف به عنوان رئیس مجلس از سوی فراکسیون امید تاکید میکند: «در دو مقطع دوستان فراکسیون امید گام مستقل برداشتند و شکست خوردند همان زمان به آنها گفته شد که «نباید از ظرفیت معتدل و عاقلانه آقای لاریجانی خود را محروم کنید. اگر خلاف این اتفاق رخ دهد این ظرفیت همراه ما به سمت نیروهای تندرو و جبهه پایداری شیفت می کند»، اما دوستان فراکسیون امید این توصیه را گوش نکردند و نتیجه شکست خود را هم دیدند».
*کارگزاران و یک تیر و دو نشان
اینکه تلاش فراکسیون امید برای انتخاب عارف درست است یا نه بحث دیگری است ولی بحث مهم این است که باز کارگزارانیها نظری غیر آنچه در کلیت بدنه اصلاح طلبان وجود دارد، دارند. آنها با ارجح دانستن انتخاب لاریجانی به جای عارف، از سویی باز بر موضع مخالفت خود با سیاستهای محمدرضا عارف و اصلاح طلبان مجلس اصرار میکنند و از سویی دیگر با رویکرد پراگماتیستانهای که از اصول جدایی ناپذیر کارگزاران است، با ارجح خواندن یک شخصیت راست معتدل، جایگاه سیاسی خود را کماکان در میانه لحاف سیاست حفظ میکنند.
این نمیتواند اتفاقی باشد که در اردوگاه غیرکارگزارانی، همه مخالف مواضع کارگزارانیها هستند و غیر از امثال میردامادی که شدیدا به مقابله با اظهارات اخیر کرباسچی درخصوص سرنوشت نجفی برخاست، محمود صادقی هم در اظهاراتی به هواخواهی همفکران سیاسی خود برخیزد و بگوید: «آقای کرباسچی میگوید ما از موانع شهردار شدن آقای نجفی اطلاع داشتیم و به همین دلیل مخالف شهردار شدن نجفی بودیم، اما دیگر دوستان میگویند به هیچ وجه چنین موضوعی از سوی آقای کرباسچی مطرح نشده است. ایشان اشارهای به اطلاع نمایندگان مجلس از مشکلات آقای نجفی برای تصدی مقام شهرداری تهران داشته است، که من از بعضی نمایندگانی که پیگیر این موضوع بودند، سوال کردم و آنها نیز کاملا اظهار بیاطلاعی کردند».
اصلاحطلبان هرچند دوقطبی و چند قطبیهای متنوعی در درون خود داشته باشند ولی این دو قطبی در روزهای اخیر جنجالهای زیادی به پا کرده و زمینه دعوای دامنهداری در عرصه افکار عمومی شده است. اصلاحطلبان بنابر ضرورت و مصلحت، کارگزاران را در تشکیلات خود پذیرفتهاند ولی این بدان معنا نیست که با هم همدل هستند. سالهاست که آب اصلاحات و کارگزاران به یک جوی نمیرود.