به گزارش ایسنا، رمان «شولا» نوشته علی میرمیرانی در 122 صفحه با شمارگان 1100 نسخه و قیمت 11هزار تومان در انتشارات مروارید منتشر شده است.
در نوشته پشت جلد کتاب میخوانیم: «شولا» یک رمان عاشقانه است؟ یک عاشقانه زخمی؟ یک روایت مردانه از خاطره که رنگ خون میگیرد؟ یک پایبندی به اصولی از مدافتاده که خستهجانی در پی آورده؟ «شولا» یک رمان پاییزی است؟ یک داستان خزانزده؟ یک نسیم بیبازگشت؟ یک خش اساطیری از برگهای دیروز و همیشه؟ رمان «شولا» روایتگر تمام این سوالهاست. سوالهایی در کرانه باور و ایمان. رمان «شولا» یک دیوان سوخته است. جدال تردید و یقین. و هنگامه آزمون شاید.
همچنین مجموعه داستان «سر سبیلهایت را نجو» نوشته فرحناز علیزاده در 107 صفحه با تیراژ 550 نسخه و قیمت 10هزار تومان در نشر یادشده منتشر شده است.
این مجموعه با داستانهای بادکنک چروکیده، سه پله آخر، کدامیک مُردهتریم؟، صدای نالهها، گُلی، نامزد میشی؟، موزاییکهای لق، سر سبیلهایت را نجو، چروکهای سبز لجنی، لبخند مریمی، ششتایی میزایند، قطرههای تازه خون، چرا دست و پایت را گم کردهای؟، کرایه شوهرتان چند؟ و حالا بست نشستهام اینجا همراه است.
در نوشته پشت جلد کتاب میخوانیم: فرحناز علیزاده از نویسندگان و منتقدان فعال روزگار ماست. انتشار اولین مجموعه داستان او با نام « آقای قاضی چه حکمیمیدهید؟» توجه مطبوعات را به خود جلب کرد. داستان «شاید، احتمالات، حتما» در سیزدهمین جشنواره گلشیری به مرحله نهایی داوری این بنیاد در بخش تکداستان سال 91 راه یافت.
«سر سبیلهایت را نجو» سومین کتاب و دومین مجموعه داستان مستقل اوست که به تجربهورزی در ایجاد صداهای مختلف از دیدگاه قشرهای متنوع جامعه روی آورده است.
«دستی دستی خودم را میدادم به دست مأمورها و بعد هم زندان که چه؟ که آینده تضمین شده. باد هوا و پِر! پس جواب آقا بابای خنس را کی میداد، مخارج ترمهایی که سُلفیده بود را تو گردن میگرفتی؟ نه بگو، نه دیگر؟ رُسَم کشیده شده بود. پیرم درآمده بود. چرا باید خودم را به خاک سیاه مینشاندم. خوب زور داشت. نداشت؟ دِ داشت. داشت خب. چرا حالا داد میزنی و شانه بالا میاندازی؟
ببینم اصلا تو میدانی ناخن کشیدن و داد زدن از درد یعنی چی؟
داد زد: یه کاری کن، چرا وایستادی بر و بر من رو نگاه میکنی؟»
دیگر کتاب تازه منتشرشده در نشر مروارید، مجموعه داستان «جهنم به انتخاب خودم» نوشته اسماعیل زرعی است که در 146 صفحه، با شمارگان 550 نسخه و قیمت 13هزار تومان راهی بازار شده است.
این کتاب با داستانهای جهنم به انتخاب خودم، انگشتشمار، شعله، ساکدستی، گرگها و گوزنها، ثبتنام، به دلِ آیننهها بشتابیم، خاموشی، ایستگاه، غروب آخرین روز پاییز، جنگافزارهای معیوب، و آن هنگام که لب به سخن، چاهی به ژرفای همه نیستی، کوچه، وسوسه و پنجره همراه است.
در نوشته پشت جلد کتاب آمده است:
... یادش آمد گاهگاهی به گوزن ماده گفته بود: نمیدانم چرا هیچوقت احساسِ آرامش کامل نمیکنم!
پرسیده بود: چرا؟ جواب داده بود: فکر میکنم همیشه در کمین ماست. یکیکه میخواهد این آسایش و آرامش را به هم بزند. غفلت که بکنیم یا تو را میخورد یا مرا!
گوزن ماده گفته بود: نرها همهشان همینطورند. همهشان خیال میکنند دیگران کار و زندگیشان را رها کرده و فقط در کمینِ اینها نشستهاند!
و آرام شاخهایشان را به شاخ او ساییده و ادامه داده بود: در صورتی که اینطور نیست. همه خوبند. کسی کاری به کارِ دیگری ندارد!
و آخرینبار در حالی که پشت کرده، سهچهار قدم از او دور شده بود، با حالتی بین قَهر و آشتی، طنازانه گفته بود: چه خیالها میکنی تو هم!
و حالا میدید همهاش خیال نبوده؛ واقعیت در برابرش بود. واقعیتی که از همان لحظه غفلت مایه گرفت. اگر همان وقت عاشقانه چشم به شکم سفید جفتش ندوخته بود، شاید سایه سیاه گرگ را پشتِ تنه خشکیده درختها میدید. اگر نمیگذاشت او آن چند قدم را دور بشود، شاید گرگ جرأت خارج شدن از مخفیگاهاش را نداشت و یا اگر جفتش به فکر پیدا کردن برگ سبزی نبود، شاید این اتفاق اصلا نمیافتاد. اما حادثه اتفاق افتاده بود. گرگ از کمینگاهش جسته، سر به دنبال ماده گذاشته و او را به هر سمت رانده و بعد زمینش زده بود...
سیامین نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران تا 23 اردیبهشت در شهر آفتاب برپاست.