پنج نقش‌آفرینی برتر رضا کیانیان

رضا کیانیان فعالیت خود در عرصه بازیگری را ابتدا بر روی صحنه‌های تئاتر مشهد و تهران آغاز کرد تا اینکه در سال ۱۳۶۸ با بازی در فیلم «تمام وسوسه‌های زمین» به کارگردانی حمید سمندریان پا به سینما گذاشت. در این یادداشت به بهانه تولد رضا کیانیان بهترین نقش‌آفرینی‌های او را مرور کرده‌ایم؛ نقش‌هایی که بعضی‌شان در حافظه سینمایی تماشاگر برای همیشه ثبت شده است.

رضا کیانیان فعالیت خود در عرصه بازیگری را ابتدا بر روی صحنه‌های تئاتر مشهد و تهران آغاز کرد تا اینکه در سال 1368 با بازی در فیلم «تمام وسوسه‌های زمین» به کارگردانی حمید سمندریان پا به سینما گذاشت. در این یادداشت به بهانه تولد رضا کیانیان بهترین نقش‌آفرینی‌های او را مرور کرده‌ایم؛ نقش‌هایی که بعضی‌شان در حافظه سینمایی تماشاگر برای همیشه ثبت شده است.

«کیمیا»

کیمیا

بعد از «تمام وسوسه‌های زمین» رضا کیانیان در تعدادی فیلم مختلف نقش‌هایی بلند و کوتاه ایفا کرد اما اولین تصویری که از او در ذهن تماشاگر ایرانی ضبط شده است، مربوط به فیلم «کیمیا» ساخته احمدرضا درویش می‌شود. فیلمی که رضا کیانیان با آن مشهور شد. او در این فیلم نقش برادر بیتا فرهی را بازی می‌کند که در نیمه دوم داستان، وارد فیلم می‌شود و یک نقش فرعی است. خب طبیعتا مانند ورود هر بازیگر تازه‌کاری به سینمای جریان اصلی، کیانیان هم در اولین فیلم‌های مهمش نقش‌های مکمل بازی می‌کرد. هرچند نقش او در کیمیا کوتاه است اما کیانیان جوان به‌خوبی از پس ایفای آن برآمده بود.
او در «کیمیا» مردی مهریان و خوش‌خو است و یک تعادل در بازی خود دارد که بیش از هرچیز از همین خوی مهربان و منش درونگرایانه کاراکتر نشات می‌گیرد. ضمن اینکه کیانیان سعی می‌کند تا جای ممکن بدون اغراق کاراکتر را اجرا کند و جنس بازی‌اش تقلیل‌گرایانه است. در عین اینکه حواسش هست کاراکتر را بیش از اندازه کم اکت و درون‌گرا نکند.

«آژانس شیشه‌ای»

آژانس شیشه‌ای

فیلم دوم یعنی «آژانس شیشه‌ای» ابراهیم حاتمی‌کیا را باید ماندگارترین و با کیفیت‌ترین تجربه کارنامه کاری رضا کیانیان دانست. سلحشور با بازی رضا کیانیان نه تنها بخشی از بار دراماتیک فیلم را به‌دوش می‌کشد و درگیری تماشاگر با داستان را چند برابر می‌کند، که بی‌اغراق یکی از و ویژه‌ترین بدمن‌های سینمای ایران هم می‌تواند باشد.
شخصیتی با سویه‌های امنیتی که از نظر عقیدتی در نقطه مقابل حاج کاظم ایستاده است و می‌گوید دوران جنگ دیگر به‌سر آمده و حالا نوبت به گفتمان و مذاکره است. البته که مشخص است که او چه طیفی از آدم‌های آن دوران را نمایندگی می‌کند که در جلوی یک بچه حزب‌اللهی یعنی حاج کاظم ایستاده است.
کیانیان در «آژانس شیشه‌ای» می‌درخشد. اکت‌ها و حرکات بدنیش در مقام بازیگر نسبت به فیلم‌های قبلی پخته‌تر شده و گریمش با آن موهای روبه عقب خوابیده و ته‌ریش به خوبی هم روی چهره‌اش و هم بر ویژگی‌های شخصیتی کاراکتر سلحشور نشسته است و کمک کرده که شخصیت سویه‌ای مرموز هم به‌خود بگیرد.
این نقش‌آفرینی تصویری به‌یادماندنی از یک شخصیت خاکستری می‌سازد و باعث می‌شود که رضا کیانیان بیش از پیش جدی گرفته شود.

«خانه‌ای روی آب»

خانه‌ای روی آب

در فیلم برگزیده بعدی هم آن‌چه مهم به‌نظر می‌رسد همین شخصیت خاکستری بودن و نحوه ایفای چنین نقشی است. در ادامه ی سلحشور، که یک بدمن خاکستری بود و هرچند در برابر قهرمان فیلم می‌ایستاد اما یک شخصیت منفور نبود و ویژگی‌های درهم‌آمیخته مثبت و منفی‌اش باعث می‌شد تماشاگر نتواند به‌راحتی از او منزجر باشد. توانایی کیانیان در پرداخت یک شخصیت خاکستری نظر دیگر فیلمسازان را به او جذب می‌کند تا کیانیان در سومین نقش‌آفرینی ویژه خود این‌بار در قامت شخصیت اصلی و قهرمان فیلم ظاهر شود اما نه یک قهرمان معمولی که مردی خاکستری و با اخلاقیات درست و غلط که حتی سویه‌های منفی و سیاه شخصیتیش بیشتر هم هستند.
«خانه‌ای روی آب» بعد از تجربه قبلی کیانیان با فرمان‌آرا یعنی «بوی کافور عطر یاس» (که در آن نقشی مکمل داشت)، از جمله اولین فیلم‌هایی است که در آن کیانیان نقش اصلی را بازی می‌کند و البته که بسیار هم خوب اینکار را انجام می‌دهد. به عبارتی کل فیلم سوار بر بازی و اکت‌های کیانیان است که در جشنواره فجر آن سال هم سر و صدای زیادی به ‌پا کرد؛ همه از بازی و استایل خاص کیانیان در بازیگری حرف می‌زدند و گیرایی فیلم را ثمره بازی گرم او در نقش یک شخصیت سرد و بی‌عاطفه می‌دانستند.
کیانیان برای نزدیک شدن به شخصیت دکتر سپیدبخت، یک دکتر زنان که زندگی ولنگاری دارد و همین ولنگاری باعث می‌شود در نهایت دنیا بر سرش آوار شود، چیزی نزدیک 20-25 کیلو به وزن خود اضافه کرد. این اضافه وزن کندی و رخوتی به حرکات و رفتارهای دکتر سپیدبخت افزود در ساخت یک کاراکتر سمبولیک کمک شایانی به فرمان‌آرا و کیانیان کرد.
این را همچنین می‌توان درونگرایانه‌ترین نقش‌آفرینی رضا کیانیان دانست؛ بازی او عموما منوط به کنترل عواطف، نگاه‌های ویژه و سکوت و مکث‌های به‌موقع می‌شود. بازی در «خانه‌ای روی آب» سیمرغ بهترین نقش اول مرد را برای کیانیان با خود به‌همراه داشت.

«فرش باد»

فرش باد

رضا کیانیان در «فرش باد» ساخته کمال تبریزی نقش یک اصفهانی دلال و زبل را بازی می‌کند. به واسطه یک ماجرایی یک آشنای قدیمی ژاپنی را به ایران می‌کشاند تا برای او فرشی دست و پا کند.
کیانیان در کنار رندی و زبلی که در کاراکتر خود دارد، یک بامزگی و بانمکی خاص هم به آن می‌دهد. چیزی که هنوز هم که هنوز است عنصر کمیابی در کارنامه کاری کیانیان به‌حساب می‌آید و تماشاگر عموما او را در نقش‌های جدی و در لوای شخصیت‌های عبوس به‌جا می‌آورد.
ویژگی مهم این نقش‌آفرینی که آن‌را در این لیست پنج تایی قرار می‌دهد دقیقا همین شادمانی و روحیه سرخوشانه‌ایست که به بازیش در این نقش افزوده است. در عین حال این برون‌گرایانه ترین بازی رضا کیانیان هم هست که البته منجر به اکت‌ها و اغراق‌های بی‌جا و بی‌اندازه نمی‌شود و از حد اعتدال فراتر نمی‌رود.
گریم او با آن سیبیل باریک و موهای فرفری هم به این بامزگی کمک شایانی کرده است.

«ماهی‌ها عاشق می‌شوند»

ماهی‌ها عاشق می‌شوند

سال‌هاست که حضور کیانیان بر یرده سینما دیگر آن جلا و درخشش دهه هفتاد و اوایل دهه هشتاد را ندارد. هم نقش‌هایی معمولی به او پیشنهاد می‌شود، هم دیگر آن کشش و برش خاصی را که در بهترین نقش‌آفرینی‌هایش سراغ داشته‌ایم، به تماشاگر عرضه نمی‌کند.
«ماهی‌ها عاشق می‌شوند» به عبارتی آخرین بازی خاص و به‌یادماندنی اوست؛ در نقش مردی عبوس اما عاشق پیشه که هرچند ظاهرش بسیار سفت و سخت می‌نماید اما درونی متزلزل و شکننده دارد.
نکته بازی کیانیان در «ماهی‌ها عاشق می‌شوند»‌ در اینست که او در این فیلم باید نقش یک آدم معمولی و نرمال را بازی کند و این برای بازیگری که همواره اجرایی بیانگرانه داشته است و به طور کلی اسلوب بازیگریش متاثر از متد اکتینگ است، بسیار سخت به‌نظر می‌رسد. این درباره بزرگترین بازیگران تاریخ سینما هم صدق می‌کند.
او مردی با گذشته‌ای سیاسی است که سال‌ها پیش از معشوقه و همه‌چیز خود گذشته تا برای آرمان سیاسی خود مبارزه کند و بعد هم کشور را برای مدت زیادی ترک کرده و حالا پس از سال‌ها درحالی‌که مردی پخته و در آستانه میانسالی است، به شهر دوران کودکی خود بازمی‌گردد و با معشوقه قدیمی دوباره دیدار می‌کند. برخلاف سال‌های جوانی که در آن به دنبال برون‌ریزی و مبارزه سیاسی بود، حالا مرد آرامی شده که بیشتر به دنبال همراهی با آدم‌ها و عشق‌بازی با جزییات و لحظات در زندگی خود است. به عبارتی دیگر در طول تمام این سال‌ها، سفری از بیرون به درون داشته که او را تبدیل به این مرد خوددار امروزی کرده. او تبدیل به آدم بهتری شده است و این کلید اصلی بازی کیانیان در «ماهی‌ها عاشق می‌شوند»‌ است.

کپی برداری و نقل این مطلب به هر شکل از جمله برای همه نشریه‌ها، وبلاگ‌ها و سایت های اینترنتی بدون ذکر دقیق کلمات “منبع: بلاگ نماوا” ممنوع است و شامل پیگرد قضایی می شود.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان