به گزارش ایسنا،نشست نقد و بررسی کتاب «سراب آزادی»،خاطرات مریم سنجابی مسئول پروندههای پرسنلی و عضو شورای رهبری سازمان مجاهدین در غرفه انتشارات فاتحان در سیامین نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران برگزار شد.
در ابتدای این نشست، جواد منصوری اولین فرمانده سپاه انقلاب اسلامی بعد از تاسیس و از انقلابیون در سخنانی بیان کرد: سازمان مجاهدین خلق یاهمان منافقین تا زمان پیروزی انقلاب به گونهای بودند و بعد از پیروزی انقلاب اسلامی نیز ماهیت دیگری پیدا کردند. همین مسئله باعث شده است که این سازمان به عنوان یک پدیده در تاریخ تحولات سیاسی ایران مطرح بشود؛ اما آنچه که مهم است این است که سرگذشت این سازمان، عبرتآموز و نمونهی بسیار پیچیده فساد فکر،رفتار و عملکردی را برای همیشه به ثبت رسانده است.
وی ادامه داد: هماکنون وقتی از سازمان منافقین سخن میگوییم و یا ماهیتش راتوضیح میدهیم برای برخی باورپذیرر نیست اما من کسی بودم که با آنها زیر یک سقف زندگی کردهام و برای سه سال با مسعود رجوی بودهام. بنابر این من سخنانم از روی خواب و خیال نیست. آنچه که از این سازمان دریافت کردهام این است که هیچ چیز جز تسلط بر دیگران و قدرت و اعتقاد ندارند.برای همین به مرور زمان حقیقت آنان مشخص خواهد شد.
وی افزود: اگر کارهایی که سازمان منافقین انجام داده است را بگویم عدهای یا آن را یا هرگز باور نخواهند کرد و یا اینکه حتی به توابین آنها رحم نخواهند کرد. سازمان پس از دهه 60 به برنامهای جدید رسید که بسیار خطرناک شد.
منصوری درباره ماموریت شبکهای سازمان منافقین در کشور توضیح داد:آنها با همکاری سازمانهای اطلاعاتی مانند موساد، «ام آی 6 » و «سیا» در مرحله نخست به دنبال تسلط و نفوذ در دستگاههای مختلف برای جمعآوری اطلاعات در زمینه اهداف،عملکردها و افراد هستند. هدف دومشان ترور شخصیتها است که بسیار زیرکانه آن را به واسطه جریانهای رسانهای مدیریت میکنند. سومین هدف آنها ایجاد تفرقه و شکاف بین نیروهای مملکت است که ما اکنون خط آنها را رصد و پیگیری میکنیم. ماموریت پایانیآنها نیز ایجاد جنگ تبلیغاتی و روانی علیه جمهوری اسلامی ایران است چرا که میخواهند در داخل و خارج از کشور به توان و اعتبارمان ضربه بزنند. البته این برنامهیشان دراز مدت و تدریجی است.
این تحلیلگر خاطرنشان کرد: اعضای سازمان مجاهدین اکنون جزو مشاوران سعودی آمریکایی و صهونیستی هستند و همانطور که گفتم به دنبال گسترش نفوذ خواهند بود. بیشک کتابهایی مانند «سراب آزادی» و «خوابگردها» آثار بسیار خوبی در خصوص شناخت ماهیت این سازمان محسوب میشوند.هرگاه چنین کتابهایی به چاپ میرسند آنها عنوان میکنند خط ومشی ما تغییر کرده است و در قالبهای بینالمللی و یا سیاسی فعالیت داریم اما این مسئله دروغ محض است چرا که اساسا امکان تغییر ماهیت در سازمان مجاهدین خلق وجود نخواهد داشت. آنها همچنان تفکرات ماکیاولستی دارند که انحراف و التقاد در آن موج میزند.
منصوری در رابطه به اینکه چگونه این نفوذ شکل گرفته است و باید به چه شیوهای به برخورد شود توضیح داد: نفوذ انکارناپذیر است چرا که اطلاعات ما نشت میکند. برای همین ما باید به دنبال شناساسی افراد مشکوک، چگونگی نشت اطلاعات و دستگاه و افرادی باشیم که در جامعه شایعه پراکنی میکنند چرا که یک فرد معتقد و مذهبی امکان ندارد این کار را انجام بدهد. این سازمان مهارت فوقالعادهای در جذب جوانان دارد و از بیاطلاعی و کم سوادی آنها برای رسیدن به اهداف خودش استفاده میکند. از احساسات و خلوص جوانان سوء استفاده می کند و از سوی دیگر به آنها وعدههای عجیب و غریب میدهد.
در ادامه،مریم سنجابی دررابطه به چگونگی پیوستنش به مجاهدین خلق توضیح داد: من در سال 1365 درحالی که 12 ساله بودم به این سازمان پیوستم. ابتدا به ترکیه رفتم و سپس از آنجا به کمپ اشرف منتقل شدم. کتاب سراب آزادی زندگینامه من است و خدا را شکر می کنم که توانستم بعد از 25سال حضور در سازمان مجاهدین از کمپ فرار کنم و جوانانمان را به یک آگاهی پیرامون آنچه که ماهیت سازمان است برسانم. ساختار سازمان مجاهدین بسیار پیچیده است و حتی افرادی که دو یا سه سال در آن حضور داشتهاند نمیتوانند پیرامون آن مطالبی را بیان کنند. آگاهی یافتن از ماهیت اشرف و منافقین 8 تا 20 سال زمان میخواهد و بسیاری از افراد که حضور داشتند پی بردند که در چه فتنهای قرار گرفتهاند بنابر این من کتاب را با قلم ساده و گفتاری عامیانه نوشتهام.
این عضو پیشین سازمان مجاهدین گفت: در این سازمان فقط رهبر فرقه کنترل ذهن را در دست دارد و صد در صد اطلاعات ایزوله شده در اختیار اعضا قرار میگیرد. آنها با شعار آزادی و عدالت اجتماعی فعالیتهای خود را پیش میبرند اما اهداف سازمان 180 درجه با این شعارها تفاوت دارد. ممکن است این سوال پیش بیاید که چگونه این افراد بدون در اختیار داشتن روزنامه و برخورداری از تکنولوژی میتوانند به عنوان جاسوس فعالیت کنند اما باید بگویم که این افراد اگرچه پایگاه اجتماعی ندارند اما آموزشهای مختلف اطلاعاتی و جاسوسی دیدها ند.
سنجابی گفت: خوشبختانه پس از سرنگونی صدام و اتفاقاتی که سال 82 در عراق افتاد حدود 700 نفر از اعضای سازمان از کمپ اشرف به ایران آمدند و تعداد زیادی نیز به خارج از کشور رفتند. حضور خانوادهها و دیدار با اعضای این سازمان موجب شد که کمی محیط باز شود و افراد آگاهی بیشتری پیدا کنند.