روزنامه جامجم: سعید پیردوست بهواسطه رفاقت با مسعود کیمیایی کار بازیگری را با سینما و ایفای نقش در برخی آثار این کارگردان و از جمله خاک، گوزنها، غزل و سفر سنگ آغاز کرد، ولی کیفیت اش موجب شد توسط دیگر کارگردانان هم جذب شده و در پروژههای مختلف سینما و تلویزیون نقشهای مختلف را ایفا کند. کارآگاه علوی، چای قندپهلو، هزاران چشم، پاورچین، جایزه بزرگ، باغ مظفر، مرد هزارچهره، دختری به نام آهو، قهر و آشتی، عصر پاییزی و اولین انتخاب از جمله مجموعههایی است که پیردوست طی بیش از دو دهه فعالیت در تلویزیون در آنها حضور داشته است؛ مجموعههایی که از ملودرام تا کمدی و حتی جنایی را دربرمیگیرد و تقریبا در همه آنها پیردوست توانسته شمایلی مطلوب کارگردان خلق کند.
پیردوست سریالهای تازهای برای پخش دارد و مدتی پیش نقطهچین با بازی او از تلویزیون پخش شد. به همین بهانه با این بازیگر کهنهکار گفتگو کردیم.
مدتی پیش نقطهچین از شبکه آی فیلم پخش شد. گمان میکردید که بعد از بیش از یک دهه همچنان این مجموعه مطلوب مخاطبان باشد؟ آن هم در روزگاری که غلبه فضای مجازی کار سازندگان را برای تولید محصولات جذاب بهشدت دشوار کرده است.
به هر حال مدت طولانی از اولین پخش مجموعه گذشته بود و بسیاری از کودکان آن زمان که سریال را ندیده بودند حالا جوانانی شدهاند که نیاز به محصول سرگرمکننده دارند و طبیعی است شوخیهای سرراست سریال هم به دلشان بنشیند. این روزها نیاز به محصولی که واقعا مفرح باشد بیش از هر زمان دیگر است، چون از یک طرف شبکههای ماهوارهای و از طرف دیگر فعالان مجازی به دنبال آن هستند که محصولات اغلب بیپرده را به مخاطبان ارائه کنند. این چیزی نیست که با اخلاقیات ایرانیان جور درآید، در نتیجه سریالی مانند نقطهچین حتی بعد از یک دهه باز مورد توجه قرار میگیرد، چون جنس شوخیهایش اصل است و از انتقاد نمیهراسد.
این نقد اجتماعی و گاه سیاسی که در نقطهچین دیدیم همچنان جای کار دارد، اما کمتر کارگردانی است سراغش برود.
یادتان باشد بخشی از شوخیها و طعنههای سیاسی مجموعه را در همان پخش اولش هم حذف کرده بودند مبادا به برخی بربخورد! واقعیت همین است که میبینید؛ متأسفانه آستانه تحمل بسیاری از دولتمردان و سیاستگذاران ما پایین آمده و برای همین دیگر کمتر کسی جرأت میکند به سمت تولید کمدیهای سیاسی برود. حتی خود مهران مدیری که زمانی دغدغه تولید مجموعههای نمایشی انتقادی را داشت سراغ برنامه گفتوگومحور و برگزاری کنسرت رفته است تا استراحت مطلق کند! باید منتظر ماند این استراحت تمام شود و دوباره شاخکهای هنری هنرمندان ما بر مدار خواسته مخاطبان بچرخد بلکه باز هم طنزهای سرراست سیاسی ببینیم.
آخرین مجموعه پخش شده شما «لبخند ماهیها» نام داشت که چهار سال از تولیدش میگذرد، اما گویا اخیرا پرکارتر شدهاید.
اینکه چند سال بیکار باشیم، ولی طی چند ماه اخیر چند کار به ما پیشنهاد شود هم عجیب و غافلگیرکننده است. من اخیرا درگیر سه سریال مختلف بودهام؛ یکی سریال «87 متر» کیانوش عیاری، دیگری سریال «حکایتهای کمال» قدرتا... صلح میرزایی و سومی هم سریال «ستایش 3» کار سعید سلطانی. هر کدام از این سریالها خط داستانی خاصی دارد و همین باعث شده بعد از مدتها کنکاش تازهای در مسیر بازیگریام شکل گیرد.
از مجموعه 87 متر کیانوش عیاری شروع کنیم. کار با این کارگردان پروسواس سخت است یا راحت؟
بیشتر از یک سال است درگیر سریال 87 متر هستم و قطعا اگر کیانوش عیاری کارگردان نبود این همه وقت برای یک سریال نمیگذاشتم. عیاری کارگردانی است تا به نتیجه دلخواهش نرسد کار را پیش نمیبرد و برای همین است فقط حرفهایها میتوانند با او کار کنند. 87 متر تصویری نزدیک دارد از گرفتاریها و بدبیاریهای اقتصادی که در این سالها فراوان از آن شنیدهایم.
خانوادههایی را در سریال میبینیم به شدت ملموس هستند و اتفاقاتی رخ میدهد که بدنه جامعه خیلی راحت با آن ارتباط میگیرند. در 87 متر نقش پدر خانوادهای را بازی میکنم که در تنگنای اقتصادی چشم امیدش به یافتن سرپناهی است که به چند نفر فروخته شده! درام این سریال خیلی ظریف و با نوعی طنز تلخ پیش میرود. امیدوارم که نتیجه نهایی بتواند اثری بگذارد بر تصمیمات کلان سیاستگذارانی که شعار حمایت از محرومان را میدهند.
فصل سوم «ستایش» چطور پیش میرود؟ آیا مانند فصل اول کشش داستانی لازم را دارد؟
فصل سوم ستایش نوعی پایانبندی داستانی است که در فصل اول آغاز شد و در فصل دوم مسیری تازه پیدا کرد. در فصل دوم سریال نقش پدر داماد ستایش را بازی میکردم و حالا در فصل سوم همچنان همین نقش به من سپرده شده است. سعید سلطانی، کارگردان بااخلاقی است که سعی میکند همه تلاشش را برای موفقیت کار انجام دهد و شخصا به موفقیت ایشان امیدوارم به خصوص که داستانکهای جذابی برای فصل سوم تدارک دیده شده است.
با قدرتا... صلح میرزایی قبلا در سریال «دختری به نام آهو» هم همکاری داشتید که این روزها دوباره از شبکه 5 در حال پخش است. همکاری تازه با وی در حکایتهای کمال را چطور دیدید؟
حکایتهای کمال یک سریال تاریخی است که داستانش در تهران قدیم میگذرد. بخش عمده سریال در شهرک سینمایی غزالی فیلمبرداری میشود. هر بار که به شهرک میروم یاد زحمتی میافتم که حاتمی برای این شهرک کشید و افسوس میخورم چرا مانند این شهرک برای بازسازی تصویری دهههای 60 و 70 نداریم! حکایتهای کمال داستانی خانوادگی را در دل مناسبات حاکم بر تهران قدیم روایت میکند و در این سریال نقش یکی از کسبه استخوان خردکرده بازار را ایفا میکنم. صلح میرزایی کارگردان منعطف و شوخی است و کار کردن با ایشان بازیگر را خسته نمیکند.
سال گذشته فیلم قاتل اهلی را در شبکه خانگی و دم سرخها را در سینماها داشتید. دو فیلمی که هیچ ربطی به هم ندارند!
قاتل اهلی را که به خاطر رفیق قدیمیام مسعود کیمیایی بازی کردم و در دم سرخها هم فقط یک سکانس بازی کردم و با کلیت فیلم کاری نداشتم! قاتل اهلی چه زمان اکران در سینما و چه بعدتر که در شبکه خانگی عرضه شد از جمله فیلمهای بحث برانگیز بود بهخصوص نقش خودم و طعنههای سیاسیاش خیلی مورد توجه قرار گرفت.
بابت دستمزد این کارها که دچار بدحسابی نشدید؟
نه! خوشبختانه هر دو کار را به موقع تسویه کردند.
از اینها که بگذریم رابطه تان با تلویزیون چطور است؟ آیا همچنان محصولات رسانه ملی را پیگیری میکنید؟
مگر میشود پیگیری نکرد؟ به هر حال من سالها در سریالهای تلویزیونی ایفای نقش کردهام و بسیاری از مخاطبان مرا به واسطه همین سریالها میشناسند. همچنان تلاشها برای تولید محصولات سرگرمکننده در تلویزیون صورت میگیرد، اما متأسفانه کمبود منابع مالی باعث شده حجم تبلیغات بالا رود و همین تکیه بیش از حد بر حامیان مالی است که ویژگی منفی کار به حساب میآید. امیدوارم تنگناهای اقتصادی حل شود و غلبه حامیان مالی بر تلویزیون از میان برداشته شود.