به گزارش ایسنا، در این پژوهش که به سفارش کمیسیون اجتماعی دبیرخانه تدوین شده است؛ تلاش شده است تا مفهوم کیفیت زندگی و ابعاد مختلف این مفهوم و ارتباط آن با مفاهیم دیگر مانند "سبک زندگی" و … بررسی شود.
در بخش دیگری از این پژوهش با توجه به تحولات صورت گرفته در زندگی جامعه ایرانی و به ویژه بخش شهر نشین این جامعه که حاصل افزایش سطح تحصیلات، ارتباطات بین المللی و … است؛ سعی شده الگویی برای درک این تحولات به دست داده شود.
چکیده این پژوهش به شرح زیر است:
در سالهای اخیر، موضوع کیفیت زندگی توسعه انسانی، تحولی در ادبیات توسعه ایجاد کرده است و اذهان عمومی را به خود جلب کرده است. طرح پژوهشی حاضر با هدف بررسی فضای مفهومی و چالشهای مرتبط با کیفیت زندگی در ایران نگارش یافته است. در بخشهای ابتدایی، ابعاد و چارچوب مفهومی سطح زندگی در ارتباط نزدیک با مفهوم کلان توسعه و توسعه انسانی مورد بررسی قرار گرفته است. ترسیم وجوه اشتراک و افتراق مفاهیمی نظیر سبک زندگی، کیفیت زندگی، استانداردهای زندگی، سطح زندگی، رضایت از زندگی، از اهداف این بخش است. در بخشهای واپسین، موضوع مورد مطالعه با تکیه بر گزارشها و آمارهای بین المللی در سطح جهانی مورد مطالعه قرار میگیرند. در این بخش جایگاه ایران در جدول مربوط به شاخصهای کیفیت زندگی در سطح جهان مورد ارزیابی قرار گرفته اند.
بر حسب یافتههای تحقیق، ایران در 20 سال اخیر، کشوری با سطح کیفیت زندگی متوسط رو به پایین در دنیا بوده است. ارقام شاخص توسعه انسانی ایران در طول سالهای اخیر افزایش یافته است، اما این افزایش به گونهای نبوده است که جایگاه ایران را از حیث موضوع در جهان ارتقا دهند. ایران از حیث شاخصهای سواد، و برخی شاخصهای مربوط به بهداشت و توسعۀ جنسیتی، تحولات مثبتی گاهی به مراتب بهتر از کشورهای همسایه را تجربه کرده است. وضعیت تغذیه در ایران دچار نوسان و عدم تعادل شده است، یعنی این شاخص از نظر کمی [سیری شکم] رشد خوبی داشته است، اما از نظر کیفی [تغذیه بهینه] و از نظر توزیع میان قشرهای مختلف کشور بهبودی نداشته است. از نظر شاخصهای درآمدی و فقر، علی رغم بهبود در شاخصها، ایران نسبت به کشورهای همسایه وضعیت قانع کنندهای ندارد. در زمینه شاخصهای درآمدی و اشتغال نیز، آمارها چندان رضایت بخش نیستند روند (فراز و فرود) متوسط درآمد و هزینهها خانوار شهری و روستایی نشان میدهد که در بیست سال اخیر سطح فقر مطلق در جامعه بسیار کاهش یافته است اما بر دامنه فقر نسبی افزوده شده است.
تعریف کیفیت زندگی
کیفیت زندگی، شاخصی است که کم و بیش با همة ابعاد زندگی افراد و جوامع ارتباط دارد. در این تحقیق نیزما بیش از آن که در جستجوی نظریههای مشخص و یکسان باشیم، در پی اکتشاف موضوع، جوانب آن و مسائل روش شناختی حول آن هستیم. از این رو به جای چارجوب نظری از چارچوب مفهومی استفاده میکنیم.
تستا و سیمون در سال 1996 کیفیت زندگی را درجه رضایت در تجارب زندگی فرد میداند، وی میگوید کیفیت زندگی، شامل رضایت از زندگی، رضایت در تصور از خود، سلامت، فاکتورهای اجتماعی و اقتصادی است.
زان در سال 1992 کیفیت زندگی را درجه رضایت از زندگی میداند. او، رضایت از زندگی را اینگونه تعریف میکند «ادراک افراد از موقعیت شأن در زندگی، در متن فرهنگ، و نظامهای ارزشی که در آن زندگی میکنند و در ارتباط با اهداف، انتظارات، ارتباطات و نیازهایشان است (بل ،1993: نقل در اونق 1384: 45).
برخی محققین حوزه کیفیت زندگی را دارای 6 بعد به قرار زیر ذکر کرده اند:
بعد فیزیکی، بعد اجتماعی، بعد روانی، بعد جسمی، بعد روحی، بعد محیطی: به کیفیت محیط پیرامون زندگی بشری برای زیستی میپردازد و به اثرات خارجی مثبت بر محیط زیست خود و سایرین عنایت دارد. در واقع رفتار انسان با طبیعت را مد نظر قرار میدهد (دهداری 1381).
نکته قابل توجه اینکه کیفیت زندگی واجد شاخصهای استاندارد و یکسانی نیست، بلکه در مقایسه با وضعیت جوامع مختلف تعریف میشود. بسیاری از شاخصهای کیفیت زندگی در جهان سوم و ایران، به دلیل حضور فرهنگ در مقوله مصرف، با شاخصهای جهانی این موضوع متفاوتند.
شاخصهای مورد توافق کیفیت و سطح زندگی را میتوان به سه دسته کلان تقسیم کرد:
شاخصهای مربوط به سلامتی و بهداشت نظیر امید به زندگی، مرگ و میر اطفال زیر 5 سال، نرخ باروری، پهنه عمر.
شاخصهای مربوط به سطح دسترسی به خدمات ضروری آموزشی، بهداشتی، بهداشتی و بیمه ایی شامل نرخ سواد بزرگسالان، دانش آموزان در مدارس، تعداد پزشک به نسبت جمعیت، بیمه و خدمات درمانی.
شاخصهای دسترسی به کالاهای ضروری مانند تغذیه (میزان کالری مصرفی روزانه) مصرف سرانه انرژی، دسترسی به آب آشامیدنی، برخورداری از مسکن مناسب و دسترسی به حداقل یک رسانه برای کسب اخبار (عمدتاً تلویزیون).
بنا بر اعلام مرکز خبر شورای عالی انقلاب فرهنگی، در این تحقیق، به منظور تمیز میان ابعاد کمی و کیفی موضوع کیفیت زندگی، این مقوله را به دو بعد «شاخصهای ناظر به سطح زندگی» و «شاخصهای ناظر به سبک زندگی» تقسیم کرده ایم. سطح زندگی به متغیرهای مادی (کمی) و جمعیت شناختی مربوط به درآمد، هزینه، تحصیلات، بهداشت و برخورداری از امکانات زیربنایی باز میگردد. اما جمعیت شناختی مربوط به درآمد، هزینه، تحصیلات، بهداشت و برخورداری از امکانات زیربنایی باز میگردد. اما سبک زندگی به معنای نوع و شیوه زندگی است که کاملاً وابسته به فرهنگ، انتخاب و نگرش فردی است. از جمله شاخصهای شناسایی سبک زندگی، الگوی مصرف رسانهای و فرهنگی، فراغت، خرید، پوشش، تغذیه و مدیریت ظاهر و بدن است. بین سطح زندگی افراد و سبک زندگی آنها تعامل وجود دارد. به این معنا که سبک زندگی کسانی که از سطح زندگی بالاتری برخوردارند، ممکن است با سبک زندگی افرادی که از سطح زندگی متوسط و پایینی برخوردارند، متفاوت باشد.