سرویس فرهنگ و هنر مشرق - نادر فتورهچی روزنامهنگار در آخرین گفتوگوی خود در برنامه کات آپارات گفت: کارکرد کنونی رسانه در عصر ما نه آگاه کردن مردم، بلکه احمق کردن مردم است و این احمق کردن مردم مستلزم وجود ملیجک و پاپت ها و عناصر دست آموزی است که بتوانند اینکار را بکنند که نام آنها سلبریتی است. باید به به حرف مارکس برگردیم، تاکنون تفسیر کردن، اکنون باید تغییر. اما چه تغییری؟ نه تغییر روبنایی سیاسی فرهنگی، نه اینکه به جای ساسی مانکن، شجریان گوش بدهند. باید کل آن را کنار بگذارند و باید چیز دیگری گوش کنند، اصلاً یک ساز جدید بیاورند. من با نفس مدیا در حال حاضر مشکل دارم گویی وظیفهاش عادی کردن فجایع برای ماست.
*الان پدر و مادرهایی پیدا شدند که به این افتخار میکنند که بگویند: "تپولا بگن جون جون …. "
در روابط اجتماعی ما " هرم مزلو" را برعکس کردند. ما از نیازهای فرهنگی و زیبایی شناختی شروع میکنیم بعد میرسیم به حق تنفس و غذا و....، مسیر اینجا کاملاً عوض شده، د ر اینجا اولویتمان این است که موزیک خوب گوش بدهیم تا سیر شویم. بحث دیکتاتوری ارزشهای بورژوازی اینجا خودش را خوب نشان میدهد که به جایش بورژوازی لمپنی داریم. ما اگر ارزشهای بورژووازی اروپایی داشتیم امکان نداشت بچههای ما در مدارس ساسی مانکن بخوانند. بچه که بودیم مشاعره میکردیم که جلوی همکلاسیهایمان کم نیاوریم، این درآمدیم. الان پدر و مادرهایی پیدا شدند که به این افتخار میکنند که بگویند: "تپولا بگن جون جون …. "به این درجه از ابتذال رسیدیم و رسوب مسموم آن از دامن ما پاک نخواهد شد.
*حضور زنان در استادیوم مسئله شیادان این ور آبی و آن ور آبی است
من هیچ وقت جلوی کمپین رفتن زنان به استادیوم نبودم و مسئله بی اهمیتی است. زنان بیکار هستند، … دستفروشی میکنند، کتک میخورند، هزار بدبختی دیگر دارند، خب بروند فوتبال ببیند. چه کسانی میروند فوتبال میبینند، همین پاپتها (سلبریتیها). صد تا دویست تا گلچین شده آقازاده را جمع میکنند که فوتبال ببیند صد نفر هم جو گیر پشت سر آنها هست. زنان ایرانی هم ایستادهاند و این منظره مضحک را نگاه میکنند، چون کارشان دست شیادان افتاده است. شیادانی آن ور آب، شیادانی این ور.
با برجسته کردن نیازهای دست دهم زنان، ژست این را میگیرند که دارند به زنان کمک میکنند. در صورتی که چنین کاری نمیکنند. مسائل بنیادین زنان یک کدامش طرح نمیشود. حق سیر شدن، هیچ وقت طرح نمی شود اما حق فوتبال نگاه کردن، هی طرح میشود، چون در پلت فرم یک جناحی در قدرت است. مسئله کودکان کار، با فوتبال بازی کردن سلبریتیها با آنان حل نمیشود. راهکارهای وضع موجود این است که برویم برای کودکان کار لیگ بگذاریم، با آنها سلفی بگیریم، زنان هم بروند فوتبال ببینند، ربنا گوش کنیم. من میخواهم بدانم چند درصد مردم ایران اگر این سه تا کار را صبح آزاد بشود، وضعشان از اینی که هست بهتر میشود؟
تمام سهم رسانهها در اختیار ربنای آقای شجریان است
اصلاً یک کانال میگذاریم صبح تا شب ربنا پخش کند، این سه تا کار را بکنیم، شما اوضاعتان بهتر میشود؟ با طرح چنین مباحثی، بحثهای زیربنایی در جامعه رها شده است. اگر در جامعه مطرح بود، اگر بحثی که ربنای آقای شجریان داشت، حقوق کارگران در رسانهها داشت، من بحثی نداشتم. منتها تمام سهم رسانهها در اختیار ربنای آقای شجریان است. کارگران هم راجع به حقوقشان حرف نمیزنند و ربنای شجریان مسئله آنهاست. خدا کند که این موضوع ربنای آقای شجریان حل شود و از این گام مهم تاریخی عبور کنیم. ربنای مهم ایشان از تلویزیون پخش شود و خلاص شویم. ببنیم فردایش چه میشود؟
اکوسیستم ما تحت خط غارتگران قرار گرفته است / سلبریتیها فرصت طلب و ابن الوقت هستند
الان هر کسی که ساسی مانکن گوش میدهد، تصور میکند دارد مبارزه میکند. الان هر کسی که دارد ربنا گوش میدهد، فکر میکند دارد مبارزه مهمی میکند. در صورتیکه برای تحولات پیش پا افتادهتر از چیزی که بدان نیاز داریم، ما الان گرفتار بحران تمدنی و بیولوژیک هستیم. اکوسیستم ما تحت خط غارتگران قرار گرفته است. سلبریتیها فرصت طلب و ابن الوقت هستند، مدتی هست ژست مستضعف پسند گرفتهاند، پاپت و ملیجک کارش همین است. اینها گلهای روی زنجیر هستند. گلها ها را باید تراشید و آگاهی، آگاهی، آگاهی.
بیشتر بخوانید:
وی در نیمه پایانی این گفتوگو با اشاره به انتقاد قوچانی به یوسف اباذری گفت: آقای «محمد قوچانی» فرد مناسبی که برخی مباحث را مطرح کند، نیست، چون دانش تئوریکش در حدی نیست که بتواند برخی مباحث را در مورد بازار اقتصاد آزاد پیش ببرد، چون به اسلحه لازمی، در این آوردگاه مجهز نیست. نسبتها و وابستگیهایش اجازه نمیدهد، آنقدر آزاد نیست که این بحث را مطرح کند. آقای قوچانی شصت تا مجله درمیآورد در این مملکت. دو هزارتا روزنامهنگار خانه نشین داریم که در این مملکت در اسنپ کار میکنند، ده تا از آنان را من میشناسم. یک عده هم که به خارج رفتند یا دارند سیبزمینی سرخ میکنند یا مجیز برخی را در رسانههای خارج بگویند، برای سیرکردن شکم خودشان.
آقای قوچانی چگونه هشتادتا روزنامه در دست دارد، ایشان نماد اقتصاد بازار است؟ نماد رقابت است در بازار؟ یک چپ در این مملکت پیدا کن کن که بتواند یک نشریه دربیاورد! نه اینکه من چپ باشم، اما همین چپهای موجود هم امکانش را دارند، مثل آقای قوچانی بیایند کارتل مطبوعاتی بزنند، صدتا مجله دربیاورند؟! آقای قوچانی دارد از یک رانت استفاده میکند. ایشان در یک بازار غیررقابتی الان ژورنالیست هستند. ایشان یکی از افراد در اختیار دارنده انحصار، توان رسانهای در ایران است. هر چند با کل این هشتادتا مجلهاش به اندازه دو تا اکانت توییتر، خودش در جامعه تاثیر ندارد. ولی امکانات و بودجهای که میگیرد، سوبسیدی که از دولت و قدرت میگیرد، امتیازی که میگیرد و کبکبه و دبدبهای که پیدا کرده، برو بیایی که دارد، همه آن در یک بازار غیررقابتی بدست آورده است. ایشان نمیتواند مدعی بازار آزاد باشد، کما اینکه بحث بازار آزاد خودش خیلی بحث جدی و خیلی ضروری است.
هفت تپه رو دوتا بچه خرده گرفتند
وی در پایان اشاره کرد: دولت میخواهد با واگذاری همه امور به یک «بخش خصوصی قلابی» که هیچی نیست جز خودش، که کارخانهها را میگیرند، مثل هفت تپه، دوتا بچه خرده پیدا میشوند و کارخانهای با شصت سال سابقه را میگیرند، اجزای تولیدش به حراج میگذارند، روی آن ارز میگیرند، از کشور فرار میکنند. این میشود بخش خصوصی، بعد هم در میآید که یک نفری با روابط عمومی وزارت نفت دوست بوده و وزارت نفتی هم با روابط عمومی معاونت فلان، معاونت فلان با معاونت فلان بوده و شما میتواند رد یک مافیای قدرت را پیدا کنی و به همه آن بخش خصوصی میگویند.
بیشتر بخوانید:
دولت حاضر نیست برای زلزله زده خانه بسازد
آقای قوچانی! شما برو اقتصاد خصوصی خودبنیان و خود آیین بساز، ببینم میتوانی یک پیت حلبی درست کنی؟ دولت دارد خصوصی میکند؟ نخیر. دولت یک بنگاه خصوصی سودآور شده است و منتزع از جامعه شده و فقط به فکر کسب سود است، دیگر حتی حاضر نیست برای زلزلهزدهها خانه بسازد، یک سری ملیجک (سلبریتی) جور میکند، وام را به آنها میدهد. یادتان باشد که اگر خانهاتان خراب شد در زلزله یقه مرا نگیرد، خودتان باید بسازید. من هم یک تکریم و حمایتی از راه دور میکنم، یک سری خیر و فرشته مهربان (سلبریتی) به شکل عجیبی پیدایشان میشود و اینها میآیند برای شما خانه میسازنند. یک وقت از دولت توقع نداشته باشید، وظیفهای بر عهده دولت نیست. این میشود نئولیبرالیسم و فاجعه است.
من طرفدار اقتصاد دولتی نیستم، آقای قوچانی! شما برو اقتصاد خصوصی خودبنیان و خود آیین بساز، ببینم میتوانی یک پیت حلبی درست کنی؟ تو و همه دوستانت که در تمامی این نهادهای قدرت هم نشستید و صدتا کارخانه را هم اسپویل کردید. تمام توانایی و تکنیکال شما را روی هم بگذارند به یک آفتابه نمیرسد. کما اینکه چطور بعد از این همه سال ژست تولید، تولید به مونتاژ پراید قناعت کردیم.
پس نباید راجع به بازار و رقابت نباید صحبت بکنیم. کسی که خودش تا فرق سر در آلودگی وضعیت دست و پا میزند او حق ندارد راجع به این موضوع حرف بزند. دولت باید پاسخگوی جدی سرمایههایی که هدر رفته کرده باشد. این مستلزم وجود روزنامه نگاران شجاع و پاک دست است، رسانههای مستقل و آزاد است، این کار از آقای قوچانی و امثالهم برنمیآید، تا روزی هم که اینها الکی با گرفتن ژست اپوزیسیون، قدرت را ببرن تو نقطه و پوشش امن قرار بدهند، ضربه گیرهای بیشتری را به نام خصوصی سازی و بزک بازار آزاد برایش بچینند، این بحران اجتماعی، اقتصادی سیاسی فرهنگی ورزشی و بیولوژیک که با آن دست و پنجه نرم میکنیم، تعمیق و تعمیق خواهد شد و به یک فروپاشی تمدنی منجر خواهد شد.