پرویز پرستویی، متولد دوم تیرماه سال 1334، با چهار سیمرغ بلورین نهتنها پرافتخارترین بازیگر مرد سینمای ایران محسوب میشود که با خیلی از نقشهای ماندگار در حافظه، سینما دوستان ثبتشده است.سالروز تولد پرویز پرستویی را باید برای خودمان و سینمایمان جشن بگیریم. کارنامه پرویز پرستویی آنقدر درخشان است که انتخاب چند نقش بهعنوان بهترینها یا چند فیلم بهعنوان گزیدهای از کارنامه کاری او دشوار به نظر میرسد.
همچنین بخوانید:
نگاهی به کارنامه بازیگری پرویز پرستویی
پرستویی همیشه با جسارت، با طیف وسیعی از نقشها و انتخابها، حضوری فراموشنشدنی را بر پرده سینماها رقمزده است و باوجوداینکه در چند سال اخیر، فیلم قابلتأملی نداشته، اما همچنان حضورش یک تضمین معتبر برای استقبال مخاطبان به شمار میرود و مهمتر از همه، پرستویی هیچگاه به این اعتبار و احترام دوطرفه غره نشده و صرف اعتماد مخاطب به او، به هر قیمتی که شده او را به سالن سینما نکشانده است.
با همه اینها، پرستویی و کارنامه پرافتخارش هم بدون شاه نقشهایش اهمیتش را از دست میدهد. بد نیست به بهانه شصتوسهسالگی پرویز پرستویی به هفت فیلمی از او نگاهی داشته باشیم که بنمایه اصلی کارنامه کاری او را میسازند و حتی اگر طرفدار او هم نباشید باید این فیلمها را ببینید.
1- آدم برفی- داوود میرباقری (1373)
«آدمبرفی»، از آن دسته فیلمهایی است که فقط میتوان آن را شاهکار نامید. شاهکاری که حاصل گردآمدن همه آدمهای درست در زمان درست است و از آن شاهکارهایی که فقط چند بار ممکن است اتفاق بیفتد. میرباقری در «آدمبرفی» ریسک بزرگی میکند، اکبر عبدی، ستاره دهه شصت و هفتاد سینمای ایران را با همه قابلیتهایش درک میکند و نقشی دوگانه به او میسپرد، از سودای مهاجرت و مشکلات مردم میگوید و دوربینش را به میان آدمهایی میبرد که از وطن راندهشده اما در غربت جایی ندارند. درام جنجالی میرباقری، در زمان اکران یکی از پرحاشیه ترین فیلمها بود و بعد از سه سال توقیف به نمایش درآمد. «آدمبرفی» یک فیلم سرتاسر ستاره است، داریوش ارجمند، اکبر عبدی و آزیتا حاجیان نقش¬های اصلی را برعهده دارند، بااینهمه پرویز پرستویی که تازه در ابتدای راه بازیگریاش بود با یک نقش خاکستری بهیادماندنی در میان اینهمه ستاره میدرخشد و نگاهها را به سمت خود خیره میکند.
2- لیلی با من است – کمال تبریزی (1374)
پرویز پرستویی نه از انتخابهای پرخطر میترسد و نه از فیلمهای جنجالی. پرستویی بعد از «آدمبرفی» این بار در یک درام جنجالی دفاع مقدسی ظاهر میشود و با طنازی خاصی صادق مشکینی را به تصویر درمیآورد. مردی که در میانه جنگ ایران و عراق، دغدغه زندگی و اجاره خانه دارد و بههیچوجه سودای شهادت و به جبه رفتن را در سر ندارد که هیچ، بهشدت هم از مرگ میهراسد. تبریزی در «لیلی با من است»، ورای باورهای ملی مذهبی، از مرگ و زندگی میگوید و قهرمان دوستداشتنی و ترسویش را در دل جنگ به یک سفر درونی میبرد و از صادق مشکینی بیدستوپا، یک رزمنده تمامعیار میسازد و پرستویی هم هنرمندانه تمام ابعاد شخصیتی این کاراکتر پیچیده را زنده میکند و نام خود را بهعنوان یک بازیگر طنز توانا به سینمای ایران می¬شناساند.
3- آژانس شیشهای – ابراهیم حاتمی کیا (1376)
اساساً همکاری ابراهیم حاتمی کیا و پرویز پرستویی، دیدنی است. «آژانس شیشهای»، یکی از مهمترین فیلمهای دفاع مقدس سینمای ایران است و نگاه ویژه حاتمی کیا به جنگ و زندگی رزمندگان در دورانی که قهرمان سازی از مقوله جنگ رواج داشت، این فیلم را متمایز می¬کند، اما «آژانس شیشهای» و حاج کاظم بدون پرویز پرستویی قابلتصور نیست. تکتک دیالوگها و اکتهای پرستویی در نقش حاج کاظمی که فقط به دنبال درمان همسنگرش است، شمایلی را پیش چشم مخاطب زنده میکند که تا امروز نماینده همه رزمندگانی است که بی چشمداشت به میدان جنگ رفتند و بعد بیرحمانه فراموش شدند.
4- مرد عوضی- محمدرضا هنرمند (1376)
شاید بتوان در «مرد عوضی» نشانههای تفکر اگزیستانسیالیسمی یافت، اما ساخته محمدرضا هنرمند قبل از هر چیزی یک فیلم سرگرمکننده است که میتواند بینندهاش را سرگرم کند و معنی یک کمدی ساده و شوخوشنگ باشد. پرستویی که قبلاً در «لیلی با من است» ثابت کرده بود میتواند در یک نقش کمدی هم بدرخشد، در «مرد عوضی» نوع دیگری از کمدی را به نمایش میگذارد، یک کمدی مبتنی بر حرکات بدن و شوخیهای فیزیکی که درعینحال در شوخیهای کلامی و موقعیتی هم روان و جذاب است. پرویز پرستویی در «مرد عوضی» تمام و کمال در قامت یک ستاره کمدی فرو میرود و اوج و فرودهای احساسی نقشش را منعکس میکند و همراه فاطمه معتمدآریا، لحظات شیرین و درخشانی روی پرده رقم میزند. همکاری خوب پرستویی و هنرمند در «مومیایی 3»، «عزیزم من کوک نیستم» و مجموعه «آشپزباشی» هم ادامه یافت و سینما و تلویزیون ایران سالهای ارزشمندی را با این همکاری در ژانر کمدی تجربه کرد.
5- مارمولک – کمال تبریزی (1382)
فرمول کمال تبریزی و پرویز پرستویی در «لیلی با من است» آنقدر خوب جواب داد که «مارمولک» قبل از نمایش هم اثر ویژه و مورد انتظاری محسوب میشد. پیمان قاسمخانی در مقام فیلمنامهنویس «مارمولک»، نهتنها خط قرمزهایی که تبریزی قبلاً از آنها عبور کرده بود را رد کرد، که با جسارت محض، طنزی هوشمندانه و سرشار از نکات ظریف و نقدهای جانانه را به تصویر کشید. پرویز پرستویی هم که هیچوقت از ریسک کردن هراسی نداشت با رضا مارمولک، این بار توانایی خود را در ثبت موقعیتهای طنز و شوخیهای کلامی نشان داد و به یکی از ماندگارترین کاراکترهای سینمای ایران جان داد.
6- بید مجنون – مجید مجیدی (1383)
بعد از چند تجربه کمدی، پرستویی بار دیگر به سراغ یک کار جدی رفت، اما این بار هم موضوعی چالشبرانگیز و حساس را برای نقش بعدیاش انتخاب کرد. مجید مجیدی در «بید مجنون»، کاراکتری خاکستری را به تصویر میکشد و وارد اعماق دنیای او میشود، دنیایی که برای این کاراکتر نابینا که با یک عمل جراحی بیناییاش را به دست میآورد، ضرورتاً سیاهوسفید نیست و پرویز پرستویی در نقش یوسف، تمام جوانب و پیچیدگیهای مردی را به تصویر میکشد که باید از او متنفر باشیم اما چنان زیرکانه، بعد تاریک وجودمان را هدف قرار میدهد که فقط میتوانیم دوستش داشته باشیم. «بید مجنون» با همه شعارزدگی که خاصیت کارهای مجیدی است، کاراکتری دارد که با همه رذالتش به لطف بازی پرستویی ، تأثیرگذار و دوستداشتنی است.
7- بادیگارد – ابراهیم حاتمی کیا (1394)
سالها بعد از «آژانس شیشهای» و بقیه همکاریهای موفق حاتمی کیا و پرستویی، در «بادیگارد» فیلمساز و کاراکتری را میبینیم که باهم به بلوغ رسیدهاند. حاج حیدر «بادیگارد»، از مرام و مسلک حاج کاظم است، اما آن عصبیت و تندرویی او را ندارد، با زمانه زندگی کرده و مطیع شده است. حاج حیدر، نماد و نماینده رزمندگان نیست، گذشته او، حال و آیندهاش، زبان یک قهرمان است. حاج حیدر، با همه پختگیاش، با همه اشتباهاتش و با همه میانهرویاش، قهرمانی است که سینمای ایران به او احتیاج دارد و چه کسی بهتر از پرویز پرستویی برای جان بخشیدن به آن؟
7+1- زیر تیغ – محمدرضا هنرمند (1385)
نمیشود از پرویز پرستویی گفت و مهمتر از آن، از همکاری پرستویی و هنرمند سخن گفت، اما به مجموع «زیر تیغ» اشارهای نکرد. «زیر تیغ» یکی از آخرین نشانههای ارتباط صداوسیما با مخاطبان بود، مجموعهای با داستانی قوی و درگیر کننده و گروهی از بازیگران بینظیر و درجهیک. قصه تلخ «زیر تیغ» و روایت رودررویی دو خانواده در میان عزا و عروسی و رویکرد انتقادی فرهنگی این مجموعه در کنار بازی عالی و بینقص پرویز پرستویی، «زیر تیغ» را به یکی از بهترین مجموعههای نمایشی صداوسیما و کارنامه کاری پرویز پرستویی تبدیل کرد.
کپی برداری و نقل این مطلب به هر شکل از جمله برای همه نشریهها، وبلاگها و سایت های اینترنتی بدون ذکر دقیق کلمات “منبع: بلاگ نماوا” ممنوع است و شامل پیگرد قضایی می شود.
Post Views:
533