خلاصه: این سریال هفت قسمتی ساختهی اسکات فرانک بر داستان روی گود (با نقشآفرینی جک اوکانل) تمرکز دارد، که در شهر لابل که توسط زنان اداره میشود و اکثر مردم آن در معدن کار میکنند، قایم میشود. او پس از خیانت به مربی و راهنمای خود، خلافکار معروف فرانک گریفین (با بازی جف دنیلز) تحت تعقیب و هدف انتقام است.
ژانر: درام
برای وسترنی که به اندازهی «کافر» — سریال جدید درام هفت قسمتی اسکات فرانک برای نتفلیکس — راضیکننده باشد و مخاطب را در خود غرق کند، میتوان سالها منتظر بود. این سریال که از همه لحاظ اصالت ژانر خود را حفظ کرده است (و در عین حال در ارائهی نقشهای مهم و قوی برای زنان به شکل جذابی مدرن عمل میکند)، مانند یک فیلم هفت ساعته بدون هدر دادن حتی یک دقیقه است. و نکتهی جالب دیگر اینکه حتی یک شخصیت هم در آن مانند «وستورلد» یک ربات انساننما نیست. اینجا با گاوچرانهای واقعی طرف هستیم.
همچنین بخوانید:
نقد سریال Mr. Mercedes: برندن گلیسن، استیون کینگ را در این درام کارآگاهی روسفید میکند
اگر «کافر» شما را مانند یک فیلم پای تماشایش مینشاند، شاید به این خاطر باشد که با همین ایده شروع به ساخته شدن کرد: فرانک، که تجربههای فیلمنامهنویسیاش از «گزارش اقلیت» گرفته تا «مارلی و من» را شامل میشود، شور و اشتیاق چنین کاری را بیش از یک دهه است که در قلب دارد — یک وسترن سه ساعته که هرگز تولیدش شروع نشد.
استیون سودربرگ فرانک را متقاعد کرد که فیلمنامهی آنرا به قسمتهای یک سریال تقسیم کند. بنابراین، «کافر» نمایندهی ترکیب بینقصی از این دو قالب است. با وجودیکه وسوسه خواهید شد تمام آنرا یکباره تماشا کنید، اما «کافر» ارزش آن را دارد که آرام آرام تماشایش کنید و اجازه بدهید در روح و روان شما تهنشین شود.
داستان آن در نیومکزیکوی شمالی و در سال 1884 اتفاق میافتد، و دربارهی دار و دستهی بدنامی از دزدان نقره است که سرکردهشان فرانک گریفین (با بازی جف دنیلز) است، و مرگ ناگهانیاش آتش خشونت را میافروزد. فرانک بر روی یک قطار در کرید با خیانت یکی از افرادش به نام روی گود (با بازی جک اوکانل که در فیلم «شکستناپذیر» هم بازی کرده است) مواجه میشود، کسی که فرانک به پسر خواندگی قبول کرده بود. در نبردی که بین این دو مرد درمیگیرد، فرانک دست چپ خود را از دست میدهد. فرانک و افرادش در جستجوی روی و گرفتن انتقام از او شهروندان کرید را به خاک و خون میکشند.
لازم به ذکر است که «کافر» در به نمایش گذاشتن صحنههای خشن و قتل ابایی ندارد. خشونت آن به ندرت آزاردهنده و چندشآور است، اما ممکن است برای بعضی از مخاطبان ایدهآل نباشند. در حالیکه یک خانوادهی نروژی در حال مسافرت هستند در قسمت دوم شکنجه میشوند، یکی از قربانیان فریاد میزند که فرانک “مرد خدا نیست”.
پس از این اتفاق فرانک سخنرانی کوتاهی در مورد هراسهای روزمرهی آنچه که ما امروز از آن به عنوان “غرب وحشی” یاد میکنیم، انجام میدهد:
“خدا؟ کدام خدا؟ آقا شما نمیدانید کجا هستید. به اطراف نگاه کنید. هیچکس در اینجا بالاتر از بقیه نیست که از شما و بچههایتان مراقبت کند. اینجایی که هستید بهشت ملخها، مارمولکها و مارها است. اینجا سرزمین خنجر و تفنگ است. اینجا کشور بیخداست. و هر چقدر زودتر با مرگ غیر قابل اجتنابتان کنار بیایید، بیشتر زندگی خواهید کرد.”
«کافر» به خوبی میتواند در آن واحد با شخصیتهای بسیاری سر و کار داشته باشد، از جمله سم واترستن در نقش جان کوک، یک مارشال آمریکایی که در سانتافه زندگی میکند. دقت فراوانی در کاستیها و نقصهای هر شخصیت به خرج داده شده است، و با فرا رسیدن یک طوفان احساسی، شاهد مثال بارزی از فروریزی غرب وحشی هستیم. گروه بازیگران این سریال فوقالعاده است؛ دنیلز یک شخصیت منفور به یاد ماندنی را از ابتدا تا انتها خلق میکند، و اوکانل در نقش روی، یک قهرمان آرام و با کم و کاستیهای خاص خودش است.
کلانتر بیل که میخواهد خود را به مردم شهرش ثابت کند، به شکل خندهداری شروع به یافتن دار و دستهی فرانک گریفین میکند، در این حین هم ای. تی. گریگ، خبرنگار اهل تائوس، (با بازی جرمی باب) شایعههایی مربوط به آن در روزنامهها منتشر میکند به امید آنکه نبرد مسلحانهی قرن را پوشش خبری بدهد.
این مطلب برگرفته از نوشتهی هانک استوور در وبسایت واشینگتن پست بود.
حال به بررسی نظر سایر منتقدین میپردازیم:
دیوید ویگاند David Wiegand ؛ سان فرانسیسکو کرانیکل San Francisco Chronicle
این سریال معمولا با سرعتی متعادل پیش میرود، اما هرگز تماشای آن خستهکننده یا حوصلهسربر نمیشود — نه تنها به این خاطر که صحنههای اکشن معمولا خشن زیادی در آن وجود دارد، بلکه به این دلیل که فرانک وسواس بسیاری را در طراحی شخصیتهای چندبعدی و درگیرکننده به خرج داده است.
مارک داویدزیاک Mark Dawidziak ؛ کلیولند پلین دیلر Cleveland Plain Dealer
«کافر» توانستهاست هم حس تازگی و هم حس آشنا بودن را در مخاطب برانگیزد. روایتهای داستانی به راحتی قابل تشخیص و تمایز هستند، اما تکراری نمیشوند. شخصیتها بدون آنکه شکلی کاریکاتوری به خود بگیرند به آستانههای افراطی کشیده میشوند.
نیک شاگر Nick Schager ؛ دیلی بیست The Daily Beast
«کافر» یک اثر هنری غرورآمیز، با ترکیب کلیشههای نخنما و تیپهای شخصیتی به شکلی تازه و جدید است. داستان آن دربارهی روی گود (با بازی جک اوکانل)، یک هفتتیرکش خیانتکار است که توسط دار و دستهای از خلافکارها تحت تعقیب است.
کپی برداری و نقل این مطلب به هر شکل از جمله برای همه نشریهها، وبلاگها و سایت های اینترنتی بدون ذکر دقیق کلمات “منبع: بلاگ نماوا” ممنوع است و شامل پیگرد قضایی می شود.
Post Views:
85