ماهان شبکه ایرانیان

مارک شاگال و نقاشی‌های خیال‌انگیزش

مارک شاگال هنرمندی روسی-فرانسوی متولد بلاروس است که کارهایش بیشتر بر مبنای ارتباطات حسی شکل می‌گرفت و کمتر به خاطر اصول تصویری سنتی شناخته شده است.

وب‌سایت ایوار: مارک شاگال هنرمندی روسی-فرانسوی متولد بلاروس است که کارهایش بیشتر بر مبنای ارتباطات حسی شکل می‌گرفت و کمتر به خاطر اصول تصویری سنتی شناخته شده است.

مارک شاگال در سال 1887 در بلاروس متولد شد و از همان اوایل کودکی به هنر علاقه نشان می‌داد. بعد از تحصیل در رشته نقاشی در سال 1907، روسیه را به قصد پاریس ترک کرد و در آنجا در میان جمعی از هنرمندان در حومه شهر به زندگی ادامه داد. شاگال تخیل شخصی و رویاگونه‌اش را با اشاراتی از فوویسم و کوبیسم ترکیب کرد که در آن زمان در فرانسه محبوبیت زیادی داشت و بیشتر آثار ماندگارش مانند «من و دهکده» (1911) را به همین شیوه کشید.

برخی از این آثار در نمایشگاه‌های سالن مستقلان (salon des independants) به نمایش در آمدند. بعد از سفرش در سال 1914 به روسیه، به خاطر آغاز جنگ جهانی در کشورش گیر افتاد. در سال 1923 توانست به فرانسه برگردد، اما به خاطر فشار نازی‌ها مجبور به ترک کشور شد. مارک شاگال بعد از پناه بردن به آمریکا، قبل از بازگشت به فرانسه در سال 1948 مشغول طراحی لباس شد. سال‌های آخر عمرش را با گونه‌های جدیدی از هنر، تجربه و سفارش کار‌های متعددی با ابعاد بزرگ را دریافت کرد. شاگال در سال 1985 در سن پل دو وانس درگذشت.

مارک شاگال و نقاشی های خیال انگیزش

دهکده

مارک شاگال و نقاشی های خیال انگیزش

مارک شاگال در 7 جولای سال 1887 در جامعه‌ی کوچک حسیدی (Hassidic) که گروهی از یهودیان هستند، در بلاروس متولد شد. پدرش ماهی فروش بود و مادرش مغازه‌ای کوچک را اداره می‌کرد. او پایه‌ی ابتدایی‌اش را در یک مدرسه‌ی یهودی آغاز کرد و در آن‌جا عبری و کتاب مقدس آموخت. پس از گذراندن دوره ابتدایی در این مدرسه، او را در یک مدرسه عمومی روسی ثبت نام کردند. در همین دوره او به یادگیری اصول طراحی مشغول شد، اما شاید چیزی که اهمیت بیشتری داشت، جذب دنیای اطرافش بود که بعد‌ها به شکل تخیل، موضوع بسیاری از آثارش می‌شود.

شاگال در سن 19 سالگی در یک مدرسه هنری کاملاً یهودی و خصوصی شرکت کرد و به‌طور رسمی آموزشش در نقاشی آغاز شد. او به مطالعه آثار هنرمند پرتره‌کار، «یهودا پِن» مشغول شد. هر چند بعد از چندین ماه مدرسه را ترک کرد و در سال 1907 به سن پترزبورگ رفت تا در «انجمن امپراطوری برای حفاظت از هنر‌های زیبا» به تحصیل بپردازد. سال بعد او در مدرسه سوانسِوا (Svanseva) ثبت نام کرد و تحت نظر طراح صحنه‌ای به نام لئون باکست (Léon Bakst) شروع به یادگیری مباحث هنری کرد. این تجربه‌ی اولیه بعد‌ها در حرفه شاگال اهمیت زیادی پیدا می‌کند.

علی‌رغم این آموزش رسمی و محبوبیت فراگیر رئالیسم در روسیه در آن زمان، شاگال سبک خاص خود را پی‌ریزی کرد که بیشتر رویاگونه و غیر واقعی به نظر می‌رسید. مردم، اماکن و تصاویر خیالی به احساساتش نزدیک‌تر بودند. برخی از نقاشی‌های این دوره‌ی او «نامزد من با دستکش‌های سیاه» (1909) و «پنجره ویتبسک» (1908) هستند.


لانه زنبور

مارک شاگال و نقاشی های خیال انگیزش

علی‌رغم رابطه عاشقانه با بِلا، در سال 1911 یک کمک هزینه از سمت «ماکسیم بیناوِر»، عضو مجلس روسیه و حامی هنر، به شاگال اجازه داد تا به پاریس نقل مکان کند. بعد از اقامت کوتاهی در محله مونپارناس، شاگال وارد اجتماعی هنری به نام «لاروش» یا لانه زنبور در حومه شهر شد و در آن‌جا در کنار هنرمندان نقاشی مانند «مودیلیانی»، «فرنان لژه» و شاعر معروف «گیوم آپولینر» کار کرد. تحت تأثیر سبک‌های فوویسم و کوبیسم که در آن زمان بسیار محبوب بودند، شاگال مجبور به روشن کردن پالت رنگی‌اش شد و سبکش بیش از پیش از واقعیت فاصله گرفت. «من و دهکده» و «تجلیل از آپولینر» از کار‌های اولیه پاریسی او هستند که گفته می‌شود موفق‌ترین آثارش بوده و نماینده‌ی دوره‌ای مهم از کارش محسوب می‌شوند.

اگرچه کار شاگال به لحاظ سبکی از هم دوره‌های کوبیستش فاصله داشت، از سال 1912 تا 1914 نقاشی‌های زیادی را در کنار آثاری از «خوان گری»، «مارسل دوشان» و «روبر دلونی» در نمایشگاه سالانه سالن مستقلان به نمایش گذاشت. محبوبیت شاگال فراتر از لاروش رفت و در می‌سال 1914 به برلین سفر کرد تا اولین نمایشگاه انفرادی‌اش را برگزار کند. او تا افتتاح نمایشگاهش در ژوئن در شهر ماند و سپس به زادگاهش بازگشت و از رویداد‌های سرنوشت سازی که انتظارش را می‌کشید، بی‌خبر بود.


جنگ، صلح و انقلاب

مارک شاگال و نقاشی های خیال انگیزش

در آگوست سال 1914 جنگ جهانی اول نقشه‌های شاگال برای بازگشت به پاریس را نقش بر آب کرد. این درگیری‌ها نتوانستند روی جریان خلاق او تاثیری بگذارند و حتی به او اجازه دسترسی مستقیم به صحنه‌هایی را دادند که در کودکی تجربه کرده بود. این اتفاق مهم را می‌توان در نقاشی‌هایی مانند «یهودی سبز» (1914) یا «بر فراز ویتبسک» (1914) مشاهده کرد. نقاشی‌های او از این دوره گاه شامل تصاویری از تأثیرات جنگ بر منطقه هم می‌شدند.

در نقاشی «سرباز زخمی» (1914) و «رژه» (1915) می‌توان این تأثیرات را تماشا کرد؛ اما علی‌رغم سختی‌های زندگی در دوران جنگ به نظر می‌رسد این دوره برای شاگال لذت‌بخش نیز بوده است. در جولای سال 1915 او با بلا ازدواج کرد و صاحب دختری به نام «ایدا» شد. حضور آن‌ها در کار‌هایی مانند «تولد» (1915) و «بلا و ایدا کنار پنجره» (1917) خبر از لذت‌های خانگی شاگال در میان هیاهوی جنگ می‌دهند.

مارک شاگال و نقاشی های خیال انگیزش

برای پرهیز از شرکت در جنگ و ماندن کنار خانواده، شاگال به عنوان منشی در وزارت اقتصاد جنگ در سن پترزبورگ مشغول کار شد. او در آن زمان کار روی زندگی‌نامه‌اش را نیز شروع کرده بود و با فضای هنری بومی منطقه آشنا شد. شاگال در این دوره نمایشگاهی از کارهایش را در شهر برپا کرد و شهرت قابل توجهی به‌دست آورد. این شهرت بعد از انقلاب روسیه در سال 1917 برای او موقعیت‌های خوبی فراهم کرد.

شاگال در پست هنری جدیدی که دریافت کرده بود، پروژه‌های مختلفی را در منطقه اجرا کرد که شامل حمایت مالی از آکادمی هنر در سال 1919 می‌شد. علی‌رغم این تلاش‌ها، تفاوت‌هایی که بین همکارانش وجود داشت، نهایتاً او را دلسرد کرد. در سال 1920 او موقعیت خود را رها کرد و با خانواده‌اش به مسکو رفت. در مسکو شاگال خیلی زود سفارش طراحی لباس و صحنه برای کار‌های مختلفی در تئاتر دولتی «ییدیش» (Yiddish) را دریافت کرد. همچنین در آن‌جا مجموعه‌ای از نقاشی‌های دیواری با موضوع «آشنایی با تئاتر یهودی» را کار کرد. علاوه بر این، او به عنوان معلم در مدرسه‌ی یتیم خانه جنگ مشغول به کار شد. در سال 1922، شاگال حس کرد هنرش دیگر باب میل مخاطب نیست و برای پیدا کردن افق‌های جدید، روسیه را ترک کرد.


پرواز

مارک شاگال و نقاشی های خیال انگیزش

بعد از یک اقامت کوتاه در برلین شاگال و خانواده‌اش در سپتامبر سال 1923 به پاریس رفتند. کمی بعد از رسیدن آن‌ها، یک انتشاراتی و دلال هنری به نام «آمبرواز ولار» به او سفارش مجموعه‌ای از چاپ فلز برای نسخه جدید رمان «روح‌های مرده» نیکولا گوگول را داد. دو سال بعد شاگال کار بر روی کتاب تصویرسازی شده‌ی «ژان دولا فونتن» را آغاز کرد و در سال 1930 نیز چاپ فلزیِ یک کتاب عهد عتیق تصویرسازی شده را آماده کرد.

کار‌های شاگال در این دوره موفقیت‌های جدیدی را به عنوان هنرمند برایش رقم زد و به او اجازه داد تا در دهه 1930 در اروپا سفر کند. او همچنین کتاب زندگی‌نامه‌اش را در سال 1931 منتشر کرد که مورد توجه زیادی واقع شد. در همین زمان بود که گسترش محبوبیت شاگال برای فاشیسم و نازیسم یک تهدید محسوب می‌شد. کار‌های او در روند «پاکسازی» فرهنگی که توسط نازی‌ها در آلمان صورت گرفت از موزه‌ها حذف شد. بسیاری از آثارش نیز در طی این پروژه آتش زده شدند و برخی دیگر در نمایشگاه «هنر منحط» در سال 1937 در مونیخ به نمایش در آمدند. احساس نگرانی و اندوه شاگال در رابطه با این رویداد‌ها و توهین‌هایی که در ملأعام به یهودیان می‌شد را می‌توان در نقاشی «مصلوب کردن سفید» (1938) مشاهده کرد.

با آغاز جنگ جهانی دوم، شاگال و خانواده‌اش به منطقه «لوار» رفتند و سپس به مارسی نقل مکان کردند. وقتی در سال 1941 نام شاگال توسط مدیر موزه هنر مدرن نیویورک سیتی به فهرست هنرمندان و روشن‌فکران مورد تهدید نازی‌های ضد یهودی اضافه شد، او پناهندگی مطمئن‌تری را پیش‌روی خود دید. شاگال و خانواده‌اش در میان بیش از 2000 نفری بودند که از این راه ویزا دریافت کرده و از این وضعیت خطرناک فرار کردند.

با رسیدن به نیویورک سیتی در ژوئن سال 1941، شاگال فهمید از لحظه اول در این شهر هم شناخته شده است و علی‌رغم مانع زبانی، خیلی زود او به عضوی از جامعه هنرمندان اروپایی تبعیدی تبدیل شد. سال بعد او سفارشی از یک طراح رقص به نام «لئونید ماسین» گرفت تا لباس‌ها و ست‌های باله «آلکو» (Aleko) را بر اساس «کولی‌ها» اثر الکساندر پوشکین و موسیقی چایکوفسکی طراحی کند.

مارک شاگال و نقاشی های خیال انگیزش

شاگال حتی بعد از اقامت در آمریکا و امنیتی که در این خانه موقتی احساس می‌کرد، دائماً در فکر عاقبت یهودیان اروپا و نابودی روسیه بود و این دغدغه‌های فکری را می‌توان در نقاشی «مصلوب شدن زرد» (1943) و «شعبده باز» (1943) مشاهده کرد. وقتی بلا بر اثر یک بیماری عفونی در سال 1944 درگذشت، شاگال بیش از پیش دگرگون شد و اندوه و سوگ از دست دادن همسرش تا سال‌ها در نقاشی‌هایش حضور داشت.

او به کار کردن با اندوه و درد ادامه داد و در سال 1945 طراحی لباس برای باله «ایگور استراوینسکی» به نام «پرنده آتش» را آغاز کرد. او همچنین با یک هنرمند انگلیسی جوان به نام «ویرجینیا مک نیل» آشنا شد و در سال 1946 اولین فرزندشان به نام دیوید به دنیا آمد. در این زمان نمایشگاه‌های مختلفی از آثار او نیز برگزار می‌شد.


بازگشت

مارک شاگال و نقاشی های خیال انگیزش

بعد از هفت سال تبعید در سال 1948 شاگال به همراه خانواده‌اش به فرانسه بازگشت. بازگشت آن‌ها همزمان شد با انتشار نسخه تصویرسازی شده‌ی ارواح مرده که به خاطر جنگ متوقف شده بود. کتاب گوگول هم در سال 1952 انتشار یافت. در سال 1950 شاگال و خانواده‌اش به سن پل دو وانس رفتند و ویرجینیا سال بعد او را ترک کرد. دو سال بعد شاگال با والنتینا آشنا شد و کمی بعد با او ازدواج کرد. والنتینا مدیر جدی کار‌های او شد و در بسیاری از نقاشی‌های پرتره‌اش دیده می‌شود.

شاگال بعد از جا افتادن به عنوان یک نقاش مطرح، شروع به گسترش مهارت‌های خود کرد و کارش را در زمینه مجسمه، سرامیک و شیشه‌های رنگی ادامه داد. بسیاری از کار‌های مهم بعدی‌اش در قالب کار‌های بزرگی از سرتاسر جهان هستند. از میان این سفارش‌ها می‌توانیم به پنجره‌های شیشه رنگی کنیسه «دانشگاه عبری مرکز پزشکی هاداسا» در اورشلیم، «کلیسای جامع سنت اتین» یا ساختمان سازمان ملل نیویورک اشاره کنیم.

در سال 1977 شاگال مدال افتخار «لژیون دونور» فرانسه را دریافت کرد. در همین سال او به یکی از معدود هنرمندانی تبدیل شد که در طول تاریخ نمایشگاهی برای مرور آثارشان در لوور برگزار می‌شود. او در 28 مارس سال 1985 در سن 97 سالگی درگذشت و مجموعه‌ای وسیع از کارهایش را به عنوان یک هنرمند یهودی و یکی از پیشگامان هنر مدرن برای جهان به‌جا گذاشت.


مارک شاگال در یک نگاه

مارک شاگال و نقاشی های خیال انگیزش

  • مارک شاگال در بلاروس به دنیا آمد.
  • او تا مدت‌ها بسیار خجالتی بود.
  • شاگال در یک مدرسه ابتدایی یهودی تحصیلش را آغاز کرد، ولی بعد‌ها به تحصیل تخصصی هنر پرداخت.
  • او نامزدش بلا را برای گسترش تجربیاتش در پاریس ترک کرد، ولی سال‌ها بعد که به خاطر جنگ در روسیه گرفتار شد با او ازدواج کرد و صاحب فرزند شد.
  • او به خاطر پروژه پاکسازی نازی‌ها و تهدید جانی یهودیان مجبور به فرار به آمریکا شد.
  • شاگال در نیویورک سیتی بلا را به خاطر بیماری عفونی از دست داد.
  • او بالاخره توانست بعد از هفت سال تبعید به فرانسه بازگردد.
  • شاگال جزو معدود هنرمندانی بود که لوور نمایشگاهی برای مرور آثارشان برگزار کرد.
  • او بعد از تثبیت موقعیتش به عنوان نقاش، به تجربه‌هایی در زمینه مجسمه، سرامیک و ویترای نیز پرداخت.
  • مارک شاگال در سن 97 سالگی در سن پل دو وانس درگذشت.
قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان