گندمبر روستای کوچک 56 خانواری و یکی از 58 روستای این شهرستان است که 30 کیلومتر بیشتر با شهر فاصله ندارد ولی تنها تفریح کودکان ساکن این روستا بردن دامها به چرا در گرمای تابستان و سرمای زمستان است.
ابوالفضل برقمان که 13 سال دارد، میگوید، بعد از مدرسه دامها را برای چرا به بیابان میبرد.
او که تنها تفریح خود و دوستانش را بردن گوسفندان برای چرا میداند، میخواهد دامپزشک شود تا دامهای روستا نمیرند؛ میگوید دوست دارد برای درس خواندن به کاشمر برود، زیاد درس بخواند تا دکتر دامپزشک شود و بازگردد به همین روستا تا دامهای اهالی را درمان کند تا وقتی مریض شدند، مردم روستا ناراحت نشوند.
در این میان پیرزنی نگاه میکند، توجهاش جلب میشود و با خوشرویی جواب سلام میدهد.
او به همراه همسر خود در اتاق کاهگلی که زیراندازشان تنها یک موکت و وسیله گرمایشی آنها یک والر است، زندگی میکند خود را "شکر برقمان" میخواند و
درباره مشکلات روستا صحبت میکند در حالی که اشک در چشمانش حلقه زده بود، ادامه میدهد: "ما که عمرمان را کردهایم؛ وضعیت زندگی و مشکلات اهالی روستا را به گوش مسئولان برسانید و بگویید لااقل به فکر جوانان روستا باشند."
این روستا چند سالی بیشتر نیست دارای دهیاری شدهاند و البته کارهای روستای اسحاقآباد هم در این روستا انجام میشود. دهیارشان که خود را محمد قوزهای معرفی میکند در خصوص وضعیت روستا به خبرنگار ایسنا میگوید: بر اساس آخرین آمار سرشماری در روستا گندمبر 56 خانوار با جمعیت 300 نفر ساکن هستند.
وی میگوید: تنها امکانات موجود در گندمبر برق است و از آب آشامیدنی باکیفیت مناسب محروم هستند و آب با تانکر تأمین میشود. هر 4 تا 5 روز یک تانکر آب به روستا میآورند که تنها جوابگوی سه روز است و نبود راه و آب آشامیدنی از مهمترین مشکلات موجود در روستاست.
دهیار روستای گندمبر با اعلام اینکه خانهها با خشت و گل و یا آجر و آهن توسط خود اهالی ساخته شدهاند، بیان میکند: شغل اصلی مردم دامداری است و هیچگونه کشاورزی ندارند.
وی بابیان اینکه هرچند نسبت به گذشته مسئولان توجه خوبی به روستا داشتهاند، اظهار میکند: بهرغم اینکه خانه عالم ساخته شده اما به دلیل شرایط سختی که روستا دارد، روحانیون به این روستا نمیآیند.
آموزشگاه ابتدایی عشایری روستای گندمبر تنها مرکز دولتی این روستا با دو کلاس درس است. در حین ورود به کلاس معلم در حال یاد دادن حروف الفباست اما حواس این دانشآموزان بازیگوش به همهجا هست جز آنچه معلم میگفت.
در این مدرسه که علی صلاحیان، به همراه همسر و مادر همسرش کار تدریس دانشآموزان را برعهده دارد، هرروز صبح برای رسیدن به این مکان چندین روستا را باید پشت سر بگذارند، حرکت در مسیر 30 کیلومتری شهر تا روستا را صبح نزده آغاز میکنند.
صلاحیان میگوید: در این مدرسه 48 دانشآموز دختر و پسر بهصورت مختلط تا پایه ششم مشغول به تحصیل هستند و از داشتن آب شیرین محرومند؛ خودم هر روز چند 20 لیتری آب شیرین برای دانشآموزان میآورم.
وی که دو سال است این مسیر ناهموار را رفتوآمد میکند، مهمترین مشکلات موجود را نبود راه دسترسی مناسب به شهر و نبود آب شیرین میداند.
صلاحیان میافزاید: "با توجه به اینکه از مسیر 30 کیلومتری تنها 14 کیلومتر آن خاکی است انتظار داریم حداقل اگر جاده را آسفالت نمیکنند آن را شنریزی کنند از سویی در زمان سیلاب نمیشود از این محور تردد کرد و باید ساعتها در راه بود."
وی ادامه میدهد: به رغم نیاز روستا حتی یک روحانی با وجود اینکه خانه عالم احداث شده، حاضر نمیشود برای تبلیغ و آموزش احکام اولیه دینی به این روستا بیاید.
صلاحیان بیان میکند: به دلیل اینکه سطح معیشتی خانوادهها بسیار پایین است، برخی دانشآموزان از آبانماه سر کلاس حاضر میشوند و تا پایان مهرماه برای کمک به اقتصاد خانواده به همراه پدر خود سرکار میروند.
وی با اشاره به اینکه دانشآموزان حتی از داشتن دفتر و مداد معمولی محروم هستند بهطوریکه دانشآموزان کلاس ششم تکالیف تمام درسهای خود را فقط در یک دفتر مینویسند، میافزاید برای رفع مشکلات نیازمند کمک خیران هستند.
او در ادامه با انتقاد از بیتوجهی مسئولان به این روستای محروم بیان میکند: هرچند گاهی مواقع مسئولان به این روستا آمدهاند اما پس از گرفتن چند عکس تبلیغاتی روستا را ترک کرده و کار خاصی نتوانستهاند انجام دهند.
اهالی گندمبر که سالهاست روستایشان را در دل کویر بنا نهادهاند حتی از داشتن آب شرب مناسب نیز محروم هستند و با فقر اقتصادی، فقر بهداشتی، فقر تغذیه و هزاران مشکل دیگر دستوپنجه نرم میکنند و همچنان امید دارند که روزی مسئولان در عمل برای رفع مشکلاتشان کمر همت ببندند.
گزارش از: جواد افتخاری، خبرنگار ایسنا - منطقه خراسان