مجموعه «هیولا» monster در چند قسمت اخیر، با تمرکز بر حفظ تداوم قصهگویی و پیش بردن روایت بهطور همزمان، وارد مرحله جدیدی شده است. در یکی دو قسمت اخیر شاهد تدوین موازی از تلاش قانون برای رسیدن به رأس هرم مجموعه جنگل خواران و سرمستی هوشنگ از قدرت و ثروت جدیدش بودیم. هرچقدر که پلیس به هوشنگ بهعنوان مدیرعامل این مجموعه نزدیکتر میشود، هوشنگ از خودش و باورهایش دورتر میشود.
هوشنگ شرافت، هرلحظه و با هر تصمیم در باتلاقی که کامروا برایش مهیا کرده است فرو میرود. او و خانوادهاش، آنقدر محرومیت کشیدهاند و آنقدر بیعدالتی دیدهاند که هیچ نشانه منطقی نمیتواند آنها را سر عقل بیاورد. درواقع خانواده شرافت نهتنها قصد ندارد کمی منطقی به اوضاع نگاه کند، که سعی میکند این خوشی که نصیبشان شده است را تا جایی که میتواند مزه مزه کند.

این شگرد مدیری در نشان دادن تلاش مأموران و سقوط هرچه بیشتر هوشنگ بهطور همزمان، باعث میشود که مخاطب «هیولا» درگیر تعلیق قصه شود. بیننده این مجموعه باوجوداینکه به شیرینکاریهای هوشنگ و خانوادهاش میخندد، اما ازآنجاییکه هنوز آن مرد سادهدل شرافت به دست را به یاد دارد، دلش میخواهد بر سرش فریاد بزند و وادارش کند نیت اصلی کامروا را بفهمد.
هوشنگ و همه خانوادهاش، آنقدر تحت تأثیر موقعیت کنونی خود قرارگرفتهاند که حتی ازنظر شخصیتی هم یکسره متحول شدهاند. تغییرات رفتاری خانواده شرافت تا حدی است که در کنشها و واکنشهای اجتماعیشان نیز تأثیر گذاشته است. هوشنگ شرافت، معلم باوجدانی که تا چند هفته پیش، برای دستشویی رفتن هم مرخصی ساعتی میگرفت، حالا بهگونهای راه میرود که زمین زیر پایش بلرزد.

هوشنگ شرافت مؤدب و مردمدار، حالا وسط یک سوپرمارکت، مهیار مهر افروز را با خاک یکسان میکند. هوشنگ شرافتی که وقتی وارد شرکت شد با خجالت و شرم با کارمندانش صحبت میکرد، حالا بیهوده بر سر آنان فریاد میزند و تحقیرشان میکند.
هوشنگ شرافت حالا دقیقاً همان هیولایی است که مهران مدیری تمام طول مجموعه آدرسش را به ما میداد. جالبتر اینکه وقتی هوشنگ به خاطر چکپولهای تقلبی که مسیر زندگیاش را عوض کرد، از کامروا تشکر میکند، هوشمند با همه نادانی و خنگیاش هوشمندانه و ظریف، حقیقت ماجرا را آشکار میکند. هوشمند به شوخی به هوشنگ میگوید که به خیلیها از این چکپولهای تقلبی دادهاند، اما فقط او بوده است که توانسته به چنین موقعیتی برسد.

در حقیقت، هیولای ترسناکی که اکنون در وجود هوشنگ میبینیم، محصول کامروا نیست. این هیولا همیشه درون هوشنگ مأخوذبهحیا و شریف زندگی میکرده است، فقط هیچوقت فرصت خروشیدن نداشته است. فرصتی که کامروا بهدرستی تشخیصش داد و در اختیار هوشنگ گذاشت. هوشنگ نه آن موقع که به شکلی افراطی شرافتمند بود و از ارزشهای اخلاقی دم میزد، خودش بود، و نه الان که بهراحتی در دام کامروا افتاده است. البته اشتباه نکنید، هوشنگ از قماش کامروا نیست. اگر بود که مثل او بقیه را زیر پا له میکرد و خودش را بالا میکشید. هوشنگ فقط قربانی جامعهای است که از تفاوت طبقاتی شدید رنج میبرد. هوشنگ و خانوادهاش، دیگر شخصیت مستقلی ندارند، بلکه فقط بازنمایی عقدههای چندین و چندساله هستند.
وقتی در قسمت دوازدهم، مدیری با طنز همیشگیاش، پروسه وام گرفتن هوشنگ از بانک رانشانمان میدهد.

بهجای او هزاران نفری را میبینیم که درست در جای او نشستهاند و بعد یا به چوبه دار سپردهشدهاند، یا مثل کامروا زرنگ بودهاند و حال در گوشهای از جهان مشغول خوشگذرانی هستند. درست در همین زمان است که مردی برای انجام کار بانکی مجبور میشود نوبتش را به هوشنگ بدهد. هوشنگ که همیشه به قوانین معتقد بوده است، اما همیشه در جای همان مرد، زندگیاش به انتظار گذشته است، با بیادبی مرد را از خود میراند و خود را توصیهشده میخواند.
همسر و مادر هوشنگ هم مانند او هستند. زنانی که سالها بار نداری و فقر هوشنگ را به دوش کشیدهاند، حالا در روابط اجتماعیشان بیرحم هستند، سو استفاده میکنند و مثل تشنگانی که به آبرسیدهاند خود را سیراب میکنند.

فراموش نکنید که مادر هوشنگ همان زنی است که در قسمت اول دیدیم. زنی که در کودکی هوشنگ کنارش مینشست و قصههای شرافت خانوادگی را که همسرش تعریف میکرد را با تحسین گوش میداد. زنی که اکنون برای تأمین داروی خود باید شرمنده فرزند وزندگی او باشد، حالا که موقعیتی دارد مسلماً تمام و کمال از آن استفاده میکند.
درنهایت باید گفت که به نظر میرسد، «هیولا» پیچهای آخر مسیرش را طی میکند و قصه هوشنگ شرافت و جاهطلبیاش بهزودی به سرانجام خواهد رسید. در این صورت باید دید، تکلیف هیولاهایی که در این مجموعه دیدیم چه میشود، چراکه به نظر نمیرسد هیولاهای واقعی دوروبرمان را خطری تهدید کند.
کپی برداری و نقل این مطلب به هر شکل از جمله برای همه نشریهها، وبلاگها و سایت های اینترنتی بدون ذکر دقیق کلمات “منبع: بلاگ نماوا” ممنوع است و شامل پیگرد قضایی می شود.
Post Views:
69