به گزارش ایسنا، رسول بهروش در ادامه یادداشت خود در «دنیای اقتصاد» نوشت: خبر بینهایت غافلگیرکننده بود؛ بهویژه از این جهت که مزدک در تمام این سالها چهرهای آرام و بیحاشیه داشت و هرگز وارد هیچ جنجالی نمیشد. فکرش را بکنید؛ محمدحسین میثاقی بعد از مدت کوتاهی تهیه گزارش برای برنامه نود، خودش را در چنان جایگاهی دید که جای شخص عادل فردوسیپور را گرفت. طبع مزدک اما آنقدر ملایم و آرام بود که سالهای طولانی فقط متن سوال پیامکی هر هفته نود و نیز نریشن بخش «نود تا نود» را قرائت میکرد و هیچ سهم بیشتری از امپراتوری دوست صمیمیاش نمیخواست. باور اینکه چنین چهرهای از تلویزیون ایران کنده شود و مهمتر از آن دست به یک انتخاب جنجالی بزند بسیار دشوار بود؛ آنقدر که حتی اولین رسانههای مطلع شده از خبر هم ساعتها از انتشار آن پرهیز کردند. نهایتا اما موضوع مهاجرت میرزایی درست از آب درآمد تا یک سوال بسیار مهم پابرجا باقی بماند؛ اینکه اصولا چرا چنین اتفاقی رخ میدهد؟
مساله ساده است. در مجموعههای رقابتی و موفق، همیشه دو رکن مهم وجود دارد؛ یکی حفظ جذابیتهای درونی و دومی جلب نظر مخاطب. بهعنوان مثال اگر یک رستوران صاحب آشپزی حاذق باشد، به سختی حاضر خواهد بود او را از دست بدهد؛ چون در آن صورت باید در قبال مشتریها پاسخگوی افت کیفیتش باشد. همین رستوران اما اگر تنها غذاخوری شهر با مشتریان ناچار و تضمینشده باشد، دیگر برایش تفاوت چندانی نخواهد داشت که آشپزش کیست و غذا با چه استانداردی طبخ میشود. جنس کار صداوسیما در همه سالهای گذشته از همین نوع دوم بوده؛ آنها عادت کردهاند که بالاخره یک چیزی بپزند و به خورد مردم بدهند. بینندهها هم که گزینه دیگری نداشتند، ناچار بودند خوراک سازمان را روی چشمشان بگذارند و بهبه و چهچه کنند. چیزی که دوستان از آن غافل شدند؛ اما مرور زمان و تغییر قواعد بازی بود. به تدریج سر و کله رسانههای موازی و مشابه پیدا شد و مخاطبان تلویزیون دولتی ایران ریزش کرد.
ماهواره آمد، اینترنت گسترش پیدا کرد و فضای سرمایهگذاریهای فرهنگی بیرونی هم تغییر کرد. به این ترتیب صداوسیما در این سالها به تناوب از یکی از رقیبان نوظهورش ضربه خورده؛ گاهی از شبکههای سریالی جم، گاهی از بیبیسی فارسی و گاهی هم از منوتو. رویکردهای کلی این شبکهها فرق داشت؛ اما وجه مشترک تمام آنها تلاش برای جذب نیروهای متخصص داخلی و تخلیه جامجم بود. اینگونه بود که تعداد قابل توجهی از رونامهنگاران، هنرمندان و بازیگران راهی این شبکهها شدند؛ کسانی که اگرچه اغلب موفق نبودند، اما نفس مهاجرتشان یک ضربه به صداوسیما محسوب میشد. حالا ایران اینترنشنال تازهترین رقیب تلویزیون ایران در این مسیر است؛ شبکهای که با سرمایهگذاریهای گسترده و مجهول، اهداف مشکوکی را پی میگیرد. هفته گذشته شایعه شد این شبکه ماهوارهای با توجه به شکاف به وجود آمده بین عادل فردوسیپور و سازمان صداوسیما سعی کرده با پیشنهادی هنگفت مجری برنامه نود را به اردوگاه خود بکشاند که البته عادل با پیشنهاد آنها مخالفت کرده است. حالا اما اولویت دوم ایران اینترنشنال محقق شده و مزدک میرزایی، همین لحظه در خاک انگلستان به سر میبرد.
در این ماجرا دو نکته تلخ وجود دارد. نکته اول؛ گویا صداوسیما هنوز باورش نشده با وجود تداوم بهرهمندیاش از انحصار قانونی در داخل کشور، در حال حاضر رقبای جدی ماهوارهای و اینترنتی دارد و مثل گذشته نمیتواند نسبت به خواست و سلیقه مخاطبانش بیاعتنا باشد. نکته دوم؛ حوزه ورزش با جذابیتهای سرشار درونیاش از معدود عرصههایی بود که برنامهسازان، مجریان و گزارشگران بعضا توانمند و مستعد توانستند به آن راه بیابند و همیشه حداقل پرچم این بخش را در صداوسیما بالا نگه دارند. با این وجود تغییرات مدیریتی اخیر در سازمان، نقاط قوت همین حوزه را هم شخم زده و از بین برده است. تنها به همین یک نکته توجه کنید که طی کمتر از یک سال گذشته، سه چهره محبوب و توانای ورزش تلویزیون شدیدا به حاشیه رانده شدهاند؛ عادل فردوسیپور بهدلایل نامشخص خانهنشین شده، مزدک میرزایی بعد از محدود شدن فضای کارش مهاجرت کرده و محمدحسین میثاقی هم به وجهالمناقشه جنگ مدیران شبکه سه با برنامه نود تبدیل شده است. او جوان بااستعدادی بود که لابهلای دعواهای اخیر سوخت و تحت فشار شدید افکار عمومی قرار گرفت. این همه دستاورد طی فقط یک سال، تحفهای است که تنها «انحصار» میتواند پیشکش کند.