سلام به شما جیکس های خودم .
چه خبرا ؟
عاقا خدا پدر مادر اونی که هندونه رو اورد داخل این مملکت بیامرزه ، واقعا در این فصل کمک شایانی به صنعت تبخیر و مشکل کم ابی این کشور کرد .
هر جا هستی فقط می تونم بگم سلطان تویی و مخترع کولر .
انرژی های تند من .
حال که پست من رو می خونید ، من در گیر پست بعدی هستم ، یعنی شما فرض کن ببین یه مشت کافئین یه انسان رو چقدر می تونه در گیر خودش بکنه .
البته خب شما در جریان هستید که در این موضوع که من خاطر خواهتونم و این داستان های اعجاب انگیز شکی نیست .
به هر حال شما زیبا رویان بی همتای من هستید و خیالتون راحت باشه کسی جاتون رو توی دل ناز و کوچک من نمی گیره .
دقیقا شبیه فشاری که گرمای هوا داره سر ملت میاره ، یه سری کار هایی هست که ما می تونیم اون هارو به ساده ترین صورت ممکن انجام بدیم و یه سری راه حل ساده دارند که متاسفانه مغز نخودی ما نمی تونسته در طی این مدت ها بهش پی ببره ،
عاماا کافئین های من ، دیگر نگران گره های روزمره خود نباشید ، کلید قفل هر کدوم از این مشکل ها فقط و فقط به دست من باز میشه .
من امروز چند نمونه از باحال ترین راه حل هایی که اصن فکرش رو نمی کردید وجود داشته باشند معرفی می کنم که حالشو ببرید ، شاید به دردتون خورد ، البته بیشترش واستون جالبه و مطمئنم کیف می کنید .
من که کلی ذوق دارم برای معرفیشون .
” باز است ، بسته است “
این جمله برای همه ما آشناس ، وقتایی که سر ظهر که گربه تو این هوا جان به جان آفرین تسلیم میکنه ، دست دوستاتونو می گیرید و سانتی مانتال می کنید میرید خرید، جلوی هر مغازه ای که برید این تابلو رو می بینید ،
البته تابلوی ” بسته است ”
که اگه صاحب مغازه بیاد تابلو رو برعکس میکنه و از پشت شیشه مشخصه که نوشته شده ” باز است ”
حالا من و شما یه شگرد خیلی بامزه برای گذاشتن این نوع تابلو ها داخل مغازه ها یا هر منطقه عمومی می بینیم .
یه چیزی شبیه اون بیل بیلکایی که داخل ساعته (اسمشو الان یادم رفته )
که وقتی بچرخونیش کلمه اوپن تبدیل میشه به کلوز .
خیلی هم با حال هستن و جالب و کاربردی.
” بچرخونش، خشک میشه “
عاقا اینجارو نگا کن .
تو ایران وقتی یه نمه بارون میزنه تا روز بعد روی نیمکت های پارک ها و صندلی هاشون خیسه و آدم جرعت نمیکنه بشینه چون ممکنه بعد از پا شدن از روی نیمکت ها متهم بشه به یه سری اعمال ناشایست دیگه که اصلا نمیارزه .
حالا راه حل ترو تمیزی که در عکس پایین می بینید چی میگه؟
اگه اون گوشه سمت راست نیمکت ها رو نگاه کنید می بینید که یه دستگیره ای داره که اگه بچرخونیش روی نیمکت هم میچرخه و با قسمت زیرش جا به جا میشه ، تازه بعدش با پنل خورشیدی قراره خشک بشه ، پس دیگه از این به بعد با نیمکت های خیس خداحافظی کنید . ( البته اگه پاش برسه به ایران بچه هایی که داخل پارک هستند دهنشو سرویس میکنن، از بس می چرخوننش )
” آسانسور دستی”
قدیما می گفتن مرد وقتی از سر کار میاد باید با پاهاش درو باز کنه از بس دستش پره ، البته اون داستان واسه قدیما بود که مرد بیچاره توانایی خرید کردن داشت ، نه مثل این دوره .
حالا این آسانسوری که می بینید ، البته اینجا می خوام راجب دکمه هاش حرف بزنیم .
همونطوری که می بینید دکمه های آسانسور به جای بالا پایین آسانسور تعبیه شده ، اونم برای مردایی که دست پر میرن خونه و دستشون اینقد پره نمی تونن دکمه آسانسور رو بزنن.
ایده جالبیه ، مگه نه؟
” میز پدالی “
این دختر کوچولو که می بینید ، کلاس اوله ، همونطور که من و شما میدونیم در این سن و سال ها ، تحرک برای بچه های خیلی لازمه ، خارجکیا هم اومدن مثلا با یه تیر دو نشون بزنن ، میز تحصیلی بچه رو بهش پدال وصل کردن ، بچه موقع درس گوش کردن پا بزنه ، حقیقتا اگه من جای این دختره بودم همه حواسم پرت میشد به پدال هاش و خودمو سرویس میکردم ، بیشتر از اینکه از درس چیزی بفهمم از پا زدن با پدال های این میزه خسته میشدم . کل انرژیم میرفت و نمی تونستم درس بخونم ، هرچند که اگه دقت کنید دختر بچه ای که در عکس می بینید مثل من و شما ندیده است و داره خودشو تیکه و پاره میکنه .
همینجوریش حواسمون نیس، جان جدتون از این جور ایده ها ندید ما جنبه نداریم .
” ماشین قانون مند “
این ماشین خوراک ما ایرانی هاست برای اینکه یکم به قوانین توجه کنیم و یه جور رفتار نکنیم که خیابون واسه بابامونه .
من و شما و خیلی های دیگه اعتقادی به کمربند نداریم ، یه جورایی انگار یکی ما رو چسبیده پشت فرمون و احساس راحتی نمی کنیم ، وقتایی هم که مامور میبینیم ، ته زرنگ بازیمون اینه که با دست کمربند رو نگه میداریم تا از جلوی دیدش رد بشیم بعدش با خنده هایی مستانه خیلی خوشحالیم که نتونسته مارو جریمه کنه .
حالا این ماشین یه جور پلیس سر خوده .
ایجوره که به شما اجازه نمیده شماعی زاده پلی کنید تا وقتی که کمربند خودتون رو ببندید .
خدایی حال می کنی؟
ماشین اینقد فهمیده و با شعور مگه داریم ما؟
البته این آپشن در مقابل آپشن های پراید و ساینا که قابل مقایسه نیست و اصلا به چشم نمیاد ، اما خب در حد خودش حرکت پسندیده ایه .
به این ترتیب که هر زمان شما کمربند و در میاری عمو حسن هم قطع میشه و دیگه براتون نمیخونه و بقیه راه زهر مارتون میشه .
” سگ ها هم آب می خورن “
آخی چی از این حرکت می تونه بیشتر منو خوشحال کنه اخه ؟
امیدوارم آب خوری هایی شبیه این تو ایران هم زیاد بشه ، مخصوصا تو این روز ها که هوا خیلی گرمه .
این آب خوری دو قسمت داره ، قسمت بالاش که برای ما آدم هاست و قسمت پااینش که برای حیوونای دیگه است ، شبیه سگ ، گربه و..
اینجوری آب هم هدر نمیره و در کل حرکت خوشحال کننده ایه ، دم طراحش گرم .
” هایلایتر کارشو بلده “
همه ما حداقل یه دونه هایلایتر و داشتیم ، همون ماژیک رنگی نئونی ها که جاهای مهم رو روش خط می کشیدیم که حواسمون باشه اصلا نخونیمشون .
به نظرم این هایلایتری که می بینید دقیقا حق مطلب تمام هایلاتر های جهان رو ادا کرده و به خوشگل ترین و کاربردی ترین حالت خودش و هم نوعاش ظاهر شده . اینجوری میشه باهاش درست و دقیق متن رو علامت گذاری کنید و اون حفره برای اینه که دستتون خطا نره بزنید کله کتابو به فنا بدید.
” دستمال داخل دستمال “
اینم یه راه حل جالب برای اینکه دیگه از مقوا استفاده نکنیم و مصرف دستمالمون به صرفه باشه ، یه رول دستمال کاغذی رو فشرده کردن و به جای مقوایی که وسط دستمال توالت ها میذاشتند قرار دادن . عاقا بیایید قبول کنید این دیگه خیلی حرکت خوبی بود .
” گوشیتو باهام پاک کن “
آخ آخ الهی بمیرم براش ،
این ماجراش خیلی کاربردیه ، البته این کراواته و برای پسر ها بیشتر اما کاش بتونن از این نوع محصول ها بیشتر تولید کنند ، مخصوصا برای گوشه تیشرتامون .
این یه تیکه دستمال کوچولوعه با پوشش میکرو فیبر که زیر کراوات مردا جا گذاری شده ، که اگه بخوان می تونن باهاش صفحه گوشیشون رو تمیز کنند .
” تو دستشویی بیکار نباش “
البته من و شما که بیکار نیستیم ، داخل دستشویی دقیقا مکان مناسبی برای فکر کردنه و بهترین ایده ها اونجا به ذهن آدم میرسه ، و یا اینکه آدم باید گوشیشو با خودش ببره و بالاخره سرش گرم باشه ، من متوجه نمیشم اونایی که گوشیشون رو با خودشون نمیبرن دستشویی دقیقا چی کار میکنند؟
آهااا اونا احتمالا از این تکنولوژی ژاپنی ها داخل خونشون دارن که موقع دستشویی هر آهنگی که بخوان براشون پخش می کنه، البته اینم بگم آهنگو پخش میکنه تا سرو صداتونو کسی نشنوه 😀
” میزی برای همه”
من وقتی با دوستام میرم بیرون واقعا یه دونه از این میز ها لازم دارم، هیچ جوره نمیشه جا شد روی میز های دو ، سه نفری کوچولو، اگه از این میز ها داخل پار ک های ایران بود ، خیلی راحت به صورت سوسکی همه جا مشدن و خوشحال بودیم ، چیه این نیمکت های سفت و زننده آدم آسیب نخاعی می بینه . سازنده این میزا به فکر بچه ها هم بوده و ببینید چقد خوب طراحیش کرده.
من به شخصه خیلی از این راه حل های خلاقانه رو دوست داشتم ، کاش یه سری آدم خلاق پیدا بشه از روی این خارجیا بدون رعایت کردن قانون کپی رایت کپی کنه و این محصول ها داخل ایران هم بیاد .
ولی خب ما ایرانی هستیم ، برامون مشکل پیش نمیاد ، اگه هم مشکلی داشته باشیم ، مشکل گشا ابرفرض .
خب بسه دیگه اجازه بدید این پست رو جمع و جورش کنم چون فردا هزارتا کار دارم .
اما دوست دارم بهم بگید که از کدومش بیشتر خوشتون اومده .
تنکس عاااال عند بای