سینماسینما، شهرام اشرف ابیانه
زنی تند خو که هیچگاه از زندگی زناشویی اش راضی نیست. این شاید همه آن چیزی باشد که از جودی دیویس در فیلم های وودی آلن به یاد داریم. این اما همه داستان نیست. او مدام با مردان زندگی اش که مدام به او بی وفایی می کنند در حال کلنجار رفتن است. نمی تواند سر دربیاورد این موجود دوپای نرینه چطور می تواند تا این اندازه غیر قابل اعتماد و بی وفا باشد. او قاعده ای که پیش از این در فیلم های وودی آلن درباره رابطه زنان و مردان بود را در هم می شکند. حاضر به مصالحه نیست. به راحتی رضا نمی دهد از زندگی شخصیت مرد اصلی قصه حذفش کنند.
پیش از این میان دو جنس زن و مرد در فیلم های وودی آلن نوعی مصالحه بود. وقتی از هم جدا می شدند مرزی بین شان کشیده می شد و بعد از آن به هم کاری نداشتند. جودی دیویس با نقش آفرینی های اعجاب آورش نشان داد زندگی پیچیده تر از این هاست. اتفاقا حضور او و بازی اش جایی شروع می شود که جدایی کامل شده و او باید آن طرف خط بماند. او اما به این راحتی میدان را خالی نمی کند. به آن سوی خط می رود تا حسابش را با نرینه بی وفا یکسره کند.
وقتی در فیلم های وودی آلن می بینمش که کنترل زندگی اش از دستش خارج شده و در آستانه یک فروپاشی روانی است. زنی در آستانه انفجار. زنی آن قدر عصبانی که هر آن ممکن است اسلحه ای از کیفش دربیاورد و در شوکی عصبی تیری حرام طرف مقابل کند. در ساختار شکنی هری( 1997) در نقش لوسی، خواهر همسر سابق شخصیت اصلی مرد فیلم با بازی آلن، واقعا همین کار را هم می کند. به خانه محبوب خیانتکارش می رود تا کارش را با شلیک گلوله ای تمام کند.
جودی دیویس یک آتشفشان واقعی است. بازیگری پر از جوشش و انرژی مهار نشدنی. وودی آلن درباره او می گوید هرگز نیاز نبود او را کارگردانی کنم. به واقع هم کارگردانی بازیگر خلاقی چون جودی دیویس هم کار آسانی نیست. شیوه بازی و کاراکترسازی او انگار در لحظه و با کار بداهه شکل می گیرد. با آمدن او کلیشه رایج شخصیت های وودی آلنی یکسره دچار دگرگونی شد. از آن شکل آرام و کاریکاتور گونه کمدین برجسته ای چون دایان کیتون یا وجه معصومانه و بیخبرانه بینظیر میا فارو یا بازی آرام و خارق العاده دایان ویست گونه برای خلق یک کاراکتر دیگر خبری نبود.
جودی دیویس تجسم بخش زوج هایی بود که به بن بست رسیده اند اما در نهایت راهی جز سازش ندارند. برای کسی چون جودی دیویس این واقعیت که عشق ابدی و رمانتیک ، توهمی گمراه کننده است و یاس انگیز است فراتر از حد و توان اوست. عصبیت و به هم ریختگی کاراکترهایی که در فیلم های وودی آلن هم از همین ریشه می گیرد.
او ایفاگر نقش شخصیت هایی است که در حالت عادی باید صحنه را ترک کنند اما مقاومت نشان داده و می خواهد بماند. ایده ای که ما را یاد آثار نمایشنامه ای بکت و یونسکو می اندازد. ایده ای به شدت ابزورد که درآوردنش به حضور لحظه ای بازیگر و عکس العلی که در آن لحظه و موقعیت خاص نشان می دهد بستگی دارد. جودی دیویس نشان داده می تواند از چنین کنتراست و تضادی یک کمدی موقعیت عالی بیرون بکشد.
سکانس درخشانی در شوهران و همسران ( 1992) هست. سالی ( جودی دیویس) به خانه مردی که سابق بر این از او خوشش می آمده می رود تا با هم تئاتر بروند. او اما مدام دنبال تلفن است تا دق و دلی اش را سر شوهر بی وفایش که قصد ترکش را دارد خالی کند. این کار آن قدر ادامه پیدا می کند که مردی که قصد همراهی اش را داشته می گوید حالش خوب نیست و از رفتن به تئاتر منصرف شده. اجرای درخشان جودی دیویس یکبار دیگر در ساختار شکنی هری با بازی کریستی آلی به نمایش گذاشته شد. همه چیز مثل همیشه بینظیر بود اما آن روح و سرزندگی اجرای قبلی را نداشت.
سالی فیلم شوهران و همسران یکی از درخشان ترین شخصیت های وودی آلن است. جوشش و خروشش انگار از دل فیلم های برادران مارکس بیرون آمده باشد که البته می دانیم وودی آلن چه اندازه وامدار و شیفته سینمای آنهاست. سالی شوهران و همسران یک نقطه عطف در کارهای وودی آلن است. با این فیلم، الفاظ رکیک و زبان کوچه بازاری وارد فیلم های وودی آلن شد. پیش از این شخصیت های وودی آلن خیلی شیک و اتو کشیده به نظر می رسیدند. جودی دیویس به این دنیا وجهی امروزی تر داد. حضورش در صحنه به گونه ای است که انگار خودش دارد خودش را کارگردانی می کند. وودی آلن بر این نظر صحه می گذارد.
نمی خواهم در کارش دخالت کنم. نمیخواهم به غلط کارگردانی اش کنم. مزاحمش بشوم. عالی کارش را انجام می دهد. عالی. همیشه ده برابر بهتر از چیزی که نوشته ام. فکر می کنم بود. دوست ندارد کارگردان مزاحمش بشود.
جودی دیویس تجسم بخش همه آن چیزی شد که در فیلم های وودی آلن نبود. عصبیتی که آدم های دنیای او را کلافه می کردند و در قالب کمدی راهی برای عیان ساختنش نبود. دیویس پنجره ای گشود تا این دنیا عمق و بعد بیشتری پیدا کند. همیشه عادت داشته ایم فیلم های وودی آلن را در حاد ترین شکل ارتباطی اش با جنس مخالف تماشا کنیم . جودی دیویس این ارتباط حاد را به چیزی تا دل خود جهنم می برد. شخصیت فیلم های او انگار از از یک آسایشگاه روانی یا از خود دوزخ فرار کرده و آمده اند تا دنیا را روی سر هر که می بینند خراب کنند. او خود عقوبت و عذاب است که باید سر قهرمان گناه کار مرد قصه نازل شود اما وسیله ای برای این کار پیدا نمی کند.
جودی دیویس فیلم های آلن، به مادری بی صبر و طاقت می ماند که بچه سرکشی را برای مراقبت به او سپرده باشند اما از کنترلش عاجز شده. در از روم با عشق( 2012) ،نقش همسر وودی آلن را دارد. دیویس آشکارا تحملش می کند. هر آن حس می کنیم اختیار از کف داده و همه چیز را به هم بریزد. او اما انگار با این تنش دائمی دنیای وودی آلنی کنار آمده. مثل مادری که با شیطنت بچه در حال رشدش کنار آمده باشد.
دیویس فیلم هایش برای آلن گویی وقار و متانتی را بازی می کند که به قامتش نمی نشیند. همین هم عصبی اش می کند. زنی که از پیچیدگی رابطه زنانه و مردانه سردرنمی آورد. در حالت عادی او می توانست مدیر موفق یک شرکت تجاری باشد. در فیلم های آلن اما او در برزخ یک زندگی زناشویی ناموفق گرفتار شده. او همان سردرگمی و گیجی شخصیت های زن پیشین وودی آلن را بازی می کند اما به آن چیز تازه ای اضافه می کند؛ نقش شخصیتی که با این موقعیت تازه کنار نمی آید.
دیویس جدیتی مورد هجمه شده را بازی می کند. خواسته های او در یک دنیای منطقی به ظاهر محترم شمرده می شد. در فیلم های آلن اما انگار آمده تا سست بودن همه چیزهایی که به شخصیتش هویت داده عیان شود. کاراکترهای جودی دیویس در یک بحران هویت دنباله دار شکل می گیرد. شخصیت های او گرفتار صورتک هایی شده اند که به چهره نمی نشینند. دیویس با بازی غریزی اش همه این صورتک های نمایش را کنار می زند و دستپاچگی و خشم یک زن عادی را بازی می کند.
او آدمی از دنیای بیرون دنیای نمایش است که به اشتباه ،از طریق یک در پشتی شاید، راهش به دنیای پشت صحنه نمایش باز شده. حال راه خروج را نمی یابد و باید با شخصیت های نرینه دنیایی که واردش شده سر و کله بزند. چیزی مثل آنچه در شهرت ( 1998) بازی کرد. زنی گیر کرده در حرمسرایی از زنان که شوهر سابقش با آنها سر کرده. یادآور زندگی شیرین فلینی که شهرت بازسازی وودی آلنی آنست. جودی دیویس فیلم شهرت، آلیس در سرزمین عجایب لوئیس کارول را به یاد می آورد. به دنبال خرگوشی غریب وارد دنیایی دیوانه وار شده ولی در ادامه قصه، زیر درختی در حال خواندن کتاب بیدار نمی شود.