«شرکت ملی پست دست همکاری به سمت استارت آپها دراز میکند». دیدن چنین تیتری باعث میشود که بفهمیم این شرکت قدیمی تصمیم گرفته روند کار خود را تغییر دهد و بالاخره به جای آنکه بخواهد خودش متولی باشد، در کنار استارت آپها گام بردارد؛ اوج این تغییر رویه در طرح تحول پست دیده میشود که مجریاش شخصی به نام «محمدرضا قادری» است.
قادری عضو هیات مدیره پست است و زمانی که صحبت میکند متوجه میشوید که با مدیری مدرن و آشنا به متدهای جهانی روبرو هستید. او خاشعانه اعتراف میکند که شرکت ملی پست در گذشته اشتباهاتی مرتکب شده که تقریبا همه سازمانها و شرکتهای دولتی مرتکب شدند و حالا وقت این است که روند تغییر پیدا کند.
از آنجایی که بسیاری از دولتیها تصور میکنند آمدن نام استارتآپ در کنار اسم و برند آنها مساوی با موفقیت است، تصمیم میگیریم که بدانیم قادری و دیگر همکارانش در پست نیز با چنین تفکری تصمیم به ایجاد تحول گرفتهاند یا اینکه کار حساب شدهتری پیش رو دارند. با او در دفتر کارش در ساختمان مرکزی شرکت ملی پست قرار گذاشتیم و با اینکه کمی دیر مصاحبه را آغاز کرد اما از آنطرف بیشتر از زمان تعیین شده برایمان وقت گذاشت تا تمام و کمال جواب سوالها و ابهامات را بدهد.
بعد از صحبت با قادری میتوان متوجه شد که دیگر نباید تصورمان از نام پست صندوقهای زرد رنگ قدیمی باشد که یک پستچی دوچرخه سوار مشغول خالی کردن آن است، پست میخواهد با زمانه خود رشد کند و بزرگ شود و همانطور که در اکثر اوقات «پیشتاز» بوده، پیشتاز باقی بماند.
آرش پارساپور - دیجیاتو: چیزی که این روزها می شنویم این است که شرکت ملی پست قصد همکاری با استارتآپها و ایجاد یک تحول را دارد. آیا فکر میکنید این تغییر رویه یک شعار میماند یا واقعا اجرایی خواهد شد؟ این موضوع چه قدر میتواند روی تحول پست تاثیر بگذارد؟
ایجاد تغییرات را یک نیاز عملیاتی میدانیم نه یک تعیین تکلیف
محمدرضا قادری - عضو هیات مدیره شرکت ملی پست: به نکته مهمی اشاره کردید. بحث تحول در ایران بحث جدیدی نیست و از دیرباز با سیستمهای مدیریت نظیر ایزو و دیگر استانداردها صحبت از تحول سازمانی شده اما شاید برخی از آنها در حد همان شعار باقی ماندند. پست امروز اما یک فرقی دارد و آن اینست که ما ایجاد این تغییرات را یک نیاز عملیاتی میدانیم نه یک تعیین تکلیف. شرکت پست که شاید از دیدگاه خیلی از افراد یک شرکت دولتی باشد، در حقیقت یک شرکت پایدار است. به این معنا که اگر بودجه دولتی ما قطع شود با چالش چندان عجیبی روبهرو نخواهیم شد. کمتر از ده درصد مخارج شرکت از دولت دریافت میشود و خود ما درآمدزایی ایجاد میکنیم و به نوعی خودگردان هستیم.
رفتن به سمت تحول دیجیتال نیز یک حرکت فانتزی یا به اصطلاح فیل هوا کردن نیست. ما دنبال Personal Branding برای مجموعه نیستیم؛ راستش نمیتوان با شرکتی در ابعاد پست شوخی و شوآف کرد چرا که کوچکترین شوخی ما سرنوشت دهها هزار پرسنل و نیروی پیمانکار و غیره را دستخوش تغییرات خواهد کرد. رویکرد ما از ابتدا با شعار تحول نبوده ولی ما این بحث احساسی را سرلوحه قرار ندادیم و اصولی وارد جریان شدیم.
اگر بودجه دولتی ما قطع شود با چالش چندان عجیبی روبهرو نخواهیم شد
تمامی سرویسهای پست دچار چالش شدند و نیاز مشتری تغییر پیدا کرده است. خیلی از سرویسها حالت B2B پیدا کردند و ما نمیتوانیم با تغییر آهسته یا به اصطلاح توسعه سرویسهای نوین کار را پیش ببریم ضمن اینکه رقبای زیادی در بازار ظهور پیدا کردند. ما در کنار وظایف حاکمیتی که داریم باید بتوانیم خودمان را پایدار نگه داریم و به دولت سود هم بدهیم.
پس ما وقتی به اینجا میرسیم که با تغییر کار درست نمیشود، به تحول دیجیتال میرسیم؛ یعنی تحولاتی بر مبنای فناوری اطلاعات که اساس نیاز مشتریان ما را دگرگون ساخته است. حیات شرکت پست به این تحول وابسته است و ما محکوم به این تحول هستیم. خوشبختانه تمام پرسنل شرکت نیز به این مساله واقف آمدهاند و مشارکت مجموعه در تسریع این طرح را داریم.
نمیتوان با شرکتی در ابعاد پست شوآف کرد
همچنین یادمان نرود شرکتهای بزرگ فقط مسئولیت ندارند که خودشان را به اثبات برسانند. شرکتهای بزرگ رسالت اجتماعی اقتصادی دارند و آن شکل دادن یک اکوسیستم است. شرکت پست علاوه بر اینکه خودش به مردم سرویس میدهد باید به شکلگیری اکوسیستم تجارت الکترونیک کشور کمک کند. برای همین ما چشم انداز پست را از «اپراتور منتخب پستی» به «سکوی تجارت الکترونیک و اپراتور منتخب پستی» تغییر دادیم. این یعنی ما زنجیره ارزش را برای هر تامین کننده و هر متقاضی که بخواهند با یکدیگر به صورت الکترونیکی تعامل کنند را تامین کنیم.
خود پرسنل و مدیریت شرکت پست هم باید متحول شوند و ما کسب و کار خودمان را از یک سرویس خطی به یک سرویس پلتفرمی تبدیل کردیم که ده ماژول و 98 سرویس جدید که مورد نیاز هر کسب و کاری است را راهاندازی میکنیم. در راه اندازی این سرویسها دست کم 300 شرکت همکار پیدا خواهیم کرد. این سرویسها از تبلیغات گرفته تا ارتباط با مشتریان، جمعآوری و توزیع مرسولات، خدمات بینالملل و انبارداری کالا و از همه مهمتر مدیریت مرجوعیها را شامل میشود. شتابدهندگی هم جزو خدماتی است که میخواهیم انجام دهیم آن هم با مشارکت بخش خصوصی.
اینجا به این سوال میرسیم که آیا شما هم مثل بعضی از دوستان دولتیتان فکر میکنید میتوان با استارتآپ معجزه کرد و تمام مشکلات اقتصادی را هم حل کرد؟
نه ما که اصلا در دور اول کارمان جایگاهی برای استارت آپها نداریم و در وهله اول با شرکتهای بالغ همکاری میکنیم. استارت آپها را در بخش شتابدهندگی خواهیم داشت که در آنجا ما میخواهیم کمکشان کنیم. فرهنگ استارت آپی فرهنگی است که در کنار خودش کارآفرینی به همراه خواهد داشت و تمام کشورهای دنیا نیز برای آن برنامه دارند؛ از ویزای استارت آپ گرفته تا اعطای سرمایه به صاحبان ایده.
در کشور ما نیز زحمات خوبی برای استارت آپها کشیده شده اما اینکه فکر کنیم استارتآپ یک چوب جادوگری است و به هر چی بزنیم طلا میشود، غلط است. اینکه ما یونیکورن نداریم و هیچ استارت آپی هم نمیتواند به یونیکورن شدن در ایران فکر کند دلیل دارد. دولت اگر فکر میکند با وامهای خود میتواند استارت آپها را نجات دهد و به پیشرفتشان کمک کند درست است اما این راه به تنهایی کافی نیست و راهکار و برنامه ریزی و از همه مهمتر بستر برای رشد میخواهد. اینکه یک سری دستگاه قانونگذار بیایند و برای این استارتآپها قانون بچییند کاری نمیکند. خیلی از استارت آپها در کشورهای خارجی حول صنایع بزرگ کار میکنند و به نظر من هم شرکتهای بزرگ میتوانند پله پرتاب اینها باشند.
ما سعی میکنیم سکوی دیجیتال را بسازیم تا استارت آپها بیشتر رشد پیدا کنند
مهمترین عامل در بالندگی یک استارت آپ مشتری است، نه تکنولوژی و ایده. بازار تعیین کننده استارت آپها است و این بازار را باید چه کسی درست ساماندهی کند؟ ما باور داریم که همه استارت آپها لزوما تکنولوژیک نیستند؛ خیلی از آنها ممکن است شکل بگیرند و نیازمند خدمات پستی در کار خود باشند. ما هم بیشتر سعی میکنیم سکوی دیجیتال را بسازیم تا این استارت آپها بیشتر رشد پیدا کنند و بعد به مقوله شتابدهی مراجعه میکنیم. در بحث شتابدهندگی نیز منظورمان این نیست که دولت قصد تصدی گری دارد؛ کلی شتابدهنده خوب در کشور داریم و با حمایت همین شرکتها میتوان زنجیره را شکل داد و نتیجه فضای استارت آپی را در کشور دید.
اگر اینطور نشود اتفاقات خوبی نخواهد افتاد. این همه پارک علم و فناوری و مرکز نوآوری درست شده ولی نتیجه آنها کجاست؟ باید این چرخه کامل شود.
پس شرکت ملی پست قصد ندارد به عنوان یک شرکت دولتی دخالت بیش از حدی در اکوسیستم استارت آپی بکند؟
دولت، دولت باقی خواهد ماند و شرکت خصوصی نیز شرکت خصوصی. هیچ یک از اینها نمیتوانند به یکدیگر تبدیل شوند. دولت باید نقش خود را ایفا کند؛ قوانین حاکم بر اینها نیز کاملا متفاوت است. هر یک از اینها ویژگی خودش را دارد، پست و دیگر شرکتهای دولتی بزرگ هستند و سرمایه بزرگی دارند و امکانات هنگفتی در اختیار دارند. شرکت پست یک سری قانون برایش تکلیف شده که هیچ شرکت خصوصی دیگری به آن عمل نمیکند؛ مثلا کدام شرکت خصوصی حاضر است برود تا فلان روستا و ده دفتر پستی دایر کند ولی ما این امکانات را داریم. این شبکه بزرگ فقط از پس دولت برمیآید، اما یک واقعیت در این میان است: دایناسورها پرواز نمیکنند.
هرچقدر بگوییم دولت بزرگ است، در نهایت باید بدانیم که دولت جثه بزرگی دارد و میتواند حامی خوبی باشد ولی بقیه امور دست استارتآپها و شرکتهای خصوصی است. دولت اگر بخواهد وارد مثلا مقوله تاکسی اینترنی باشد حتما بازنده است چرا که نمیتواند با مجموعهای که تمام تمرکزش روی یک مورد خاص است رقابت کند. دولت در حال حاضر نقش شرکتهای بزرگ را بازی میکند ولی این روند هم باید کم کم تغییر کند.
پس میتوان نتیجه گرفت که نگرش پست به طور اساسی تغییر یافته، چون پیشتر یادم است که پست تمایل داشت خودش بازیگر این حوزهها که میگویید بشود. مثلا سر پیکهای اینترنتی اعلام شده بود که سرویس «پست من» راه افتاده که البته شکست هم خورد. این تغییرات در نگرش شرکت پست، آن هم در عرض یک سال، از کجا سرچشمه گرفته است؟
متاسفانه بدبینی بخش خصوصی به بخش دولتی به همین جنبهها برمیگردد. بازی آدم بزرگها در این بخش، کاری میکند که بازی خراب شود. مناقصه میشد و دولتیها شرکت میکردند و طبیعتا هم میبردند. دولتیها در بسیاری از بازیها شرکت کرده بودند و مانع ورود کسب و کارهای خصوصی به این حوزه میشدند. پست هم همینطور رفتار میکرد. حتی شرکتهای بزرگ بخش خصوصی نیز این رویکرد غلط را دارند و نمیگذارند که اکوسیستم با بازیگران کوچک و بزرگ شکل بگیرد. این یک استراتژی غلط است و حالا ما به این نتیجه رسیدیم که اگر میتوانیم بابت هر تعامل در بخش خصوصی یک تراکنش برای پست ایجاد کنیم، چرا اصرار داریم خودمان آن کار را انجام دهیم؟
ما اگر تغییر رویکرد داشتیم برای این بوده که سعی کردیم نقش خودمان را درست در بازار حمل و نقل و تجارت الکترونیک کشور ایفا کنیم. برای اصلاح همین اشتباهات گذشته هم رویکرد جدید تحول را داریم.
به استارتآپها و فروشگاههای آنلاین اشارههایی داشتید. فروشگاههای آنلاین در رویکرد و درآمد پست چه تاثیری داشتند؟
استارتآپهای ما با فاصله زیادی از دیگر موارد موجود در منطقه بهتر هستند
تا امروز 60 هزار فروشنده از طریق پست اجناس خود را فروختند. خیلی از برندهای مطرح فضای کسب و کارهای اینترنتی با پست همکاری میکنند. هدف ما از ایجاد این سکوی دیجیتال این است که هر کسب و کار سنتی کوچکی بتواند در بستر دیجیتال فعالیت کند و خود را متحول کند. این میشود تمام حجم تراکنش اقتصادی کشور؛ این رویکرد تمام پستهای سراسر جهان است. ما رتبه 48 جهان و رتبه دوم پست در منطقه هستیم. امیدواریم در حوزه تجارت الکترونیک با حضور همین فروشگاههای آنلاین فعالیتمان بیشتر هم بشود. استارتآپهای ما با فاصله زیادی از دیگر موارد موجود در منطقه بهتر هستند.
استارت آپهایی مثل باسلام یا کشمون توانستهاند یک نوع رابطه معکوس را در پست ایجاد کنند و ارسال مرسولات از روستاها به شهرها را افزایش دهند. آیا خوب نیست پست با سوبسید دهی در این موارد کاری کند که هزینههای پستی کمتر تمام شود تا ارسال این نوع مرسولات بیشتر شود؟ البته با این فرض که مثلا با استارت آپ قرارداد ببندد و از او بخواهد در سال به مقدار مشخصی از تراکنش دست پیدا کند.
این تقاضای خیلی از مشتریان ماست. آنها میگویند شما دولتی هستید و به ما تخفیف بدهید چرا که قیمت تمام شده محصول برای ما بالاست. اما باید گفت که قیمت تمام شده محصول برای آنها به خاطر نواقص موجود در سیستمشان بالاست. قیمت تمام شده ارائه خدمات در کشور ما به شدت بالاست اما این به خاطر خدمات پستی نیست بلکه به خاطر هزینههای تحمیل شده به فروشنده برمیگردد چرا که یک سری زیر ساخت را ندارد. سکوی تجارت الکترونیک میخواهد پکیجی از نیازهای خدماتی آنها را با قیمت خوب عرضه کند و مشکل را حل کند و نیازی به سوبسید نباشد.
البته فروشگاههای آنلاین هم حق دارند، چرا که قیمت تمام شده برایشان بالا میرود. مثلا مواد اولیه گران به دستشان میرسد یا هزینه انبارداری زیادی دارند. هزینه VoIP و کال سنتر و موارد بالایی دارند ولی اگر تمام اینها در یک پکیج قرار بگیرد چه و مطمئن باشد که کالا را به دست پست برساند و باقی موارد با پست باشد، قطعا هزینههایشان کمتر خواهد شد.
با شکل گیری سکوی تجارت الکترونیک با یک Economic Scale من هم میتوانم هزینهها را کمتر به آن پرداخت کنم و از آن مهمتر فضای اشتراکی رخ خواهد داد و بسیاری از خدمات ارزانتر در اختیار مشتریان سکو قرار خواهد گرفت.
در حال حاضر بسیاری از کالاهای اساسی حتی با پست خرید و فروش میشود، پست میتواند تبدیل به لجستیک اصلی این محصولات در کشور باشد؟
سوبسید کشور ما را مسموم کرده است
بله چرا که نه. پست میتواند حذف واسطهگریها را انجام دهد و باعث شود که این محصولات اساسی مستقیم از تولیدکننده صورت بگیرد. شرکت پست میخواهد به عنوان اولین شرکت لجستیک کشور فعالیت کند و در این راه با وزارت راه رایزنیهایی داریم. شما تصور کنید ما انبار داشته باشیم در شهرها و این کارها را برایشان انجام دهیم. استارت آپها نگاه به خودشان دارند و نه به مسائل کلان کشور، ما مجبوریم ولی این نگاه را داشته باشیم. چرا میخواهیم یک کیسه یک کیسه برنج بفروشیم به مردم وقتی میتوانیم آنها را در انبار داشته باشیم و از انبار ما توزیع شود تا هزینهها برای فروشگاه آنلاین هم کمتر شود. سوبسید کشور ما را مسموم کرده است.
به جز مبحث لجستیکی که میگویید، خودتان فکر میکنید پست چه کارهای دیگری میتواند برای فروشگاههای آنلاین انجام دهد؟
ما و فروشگاههای آنلاین به جامعه کمک میکنیم که محصولات آنلاین خرید و فروش شود و تکمیل کننده زنجیره هستیم. ما قبل از تمام فروشگاههای اینترنتی سایت E-Bazaar را داشتیم که البته در راستای همان سیاستهای قدیمی پست راه غلطی بود ولی منظورم این است که ما تکمیل کننده این زنجیره هستیم. فروش سنتی در سراسر کشور میتواند کاملا دگرگون شود.
به این مساله فکر کردید که با همین فروشگاههای آنلاین کار کنید و با انعقاد یک قرارداد، تمام ارسال مرسولات را با یک قیمت ثابت میسر کنید؟
ما همین الان با برخی از فروشگاهها چنین تجربهای را داریم. در این موضوع منعی وجود ندارد اما لزوما راهکار هر مسالهای قیمت ثابت نیست. پست زیرساختهای خود را طوری دارد اصلاح میکند که این امکان را بدهد تا بر پایه بیگ دیتایی که از مشتریان دارد، دینامیکی قیمت دهد. قیمت شناور بلیتهای هواپیما به نفع همه شده و این مساله در همه جا میتواند به نفع مارکت باشد. نرخ ثابت برای زمان هخامنشیان است. من در سوییس هشت صبح سوار اتوبوس شدم به مبلغ نه یورو و همان اتوبوس در مسیر عصر که خلوتتر بود شد هفت یورو. همه جای دنیا قیمتها دینامیکی است. اپراتورهای موبایل را ببینید، هر کیلوبایتی نرخ ثابتی داشت و بعد با انواع محاسبات خود انواع پکیجها را میفروشند که به نفع همه است.
چه لزومی دارد که حتما بستههای خرید اینترنتی فردا به دست مشتری برسد؟ شاید یک مشتری بخواهد کالا اخر هفته یا در ساعات شبانگاهی به دستش برسد. در حال حاضر در برخی مناطق دو شیفت کار میکنیم ولی اگر بدانیم درخواستها بیشتر باشد این کار را بیشتر میکنیم. ما سی درصد نرخ بازگشتی محصولات را داریم و به نفعمان است که مردم به ما بگویند بسته را چه ساعتی برایشان ببریم.
در طرح تحول دیجیتال حمایتی که میخواهید انجام دهید مالی هست یا معنوی؟
ما سه نوع حمایت داریم! ما جدا از حمایت معنوی و حمایتهای مالی میخواهیم برای آنها بازار ایجاد کنیم. یک شرکت یک گوشه بنشیند و پول بگیرد و اعتبار، اگر مشتری نداشته باشد چکار کند؟ استارت آپ شدن یک بیزینس وابسته به اعتماد اولیه است. سکوی تجارت الکترونیک پست یا همان طرح «ستاپ» به این معناست که میتوانند کسبوکارهای خود را ستاپ و آماده سازی کنند. در این راستا حتی قصد داریم لوگوی شرکت پست را تغییر دهیم.
در این فرآیند شما سهمی از استارتآپها میخواهید؟
به لحاظ قانونی شرکت پست اجازه تملک ندارد. به لحاظ درصدی هم رویکرد برنده-برنده را خواهیم داشت. صرفا حق سکوی ایجاد شده خود را خواهیم گرفت چرا که بالاخره بازار برایشان ایجاد خواهیم کرد و رقم غیرمنطقی نخواهد بود. چرا که قطعا باید برایشان بصرفد. هم آنها فروش داشته باشند و هم ما تراکنش بیشتری داشته باشیم. ما اول فراخوان ایجاد میکنیم و بعد از شناسایی شرکتها یک مناقصه برگزار میکنیم و کاری میکنیم که خود شرکتها با توافق و آگاهانه وارد همکاری با ما شوند.
قبلاً مدیرعامل شرکت ملی پست اعلام کرده بود که قصد همکاری با استارت آپهای پستی را داریم. در حال حاضر چندین کسب و کار این حوزه فعالیت دارند ولی همکاری و شراکتی از سوی پست با آنها نمیبینیم. آیا اصلا از سوی این استارت آپها صحبتی شده یا آنها جور دیگری کار خود را شروع کردند؟
برادر شدن زورکی نیست
برخی از آنها جسته و گریخته صحبت کردند ولی برادر شدن زورکی نیست. برای تک تک بازیگران این سیستم در حوزه لجستیک برنامه داریم ولی صحبتی باید از سوی آنها انجام بگیرد تا این برنامه شروع شود.
بازیگران دیگر این حوزه که رسما مجوز از سازمان تنظیم و مقررات دارند فقط تیپاکس و پیشگامان هستند؛ پس چطور بقیه شرکتها در این زمینه مشغول هستند؟
این شرکتها مصداق این موضوع هستند که «ما کردیم و شد.» برخی از آنها از وزارت راه و شهرسازی مجوز دارند. مراجع مختلفی برای حمل کالا وجود دارد، مثلا اتحادیه پیک موتوریها هم وجود دارد. هفت هشت هزار میلیارد بازار پستی کشور است که تمام این شرکتهای جانبی که میگویید روی هم رفته 500 میلیارد تومان از این بازار سهم دارند. خود شرکت ملی پست هم هزار و دویست تا هزار و سیصد میلیارد تومان است و باقی موارد که نزدیک به هشتاد درصد است در دست بازار دیگری مثل ترابریها و اتوبوسها و خودپستچی گری و... است.
دو سوال آخرم در مورد فراخوانهای اخیر پست است. یکی از آنها GNAF بود که برای خیلی از مردم یک مساله ناشناخته است. GNAF قرار است چه کمکی به مردم بکند؟
GNAF پروژهای 5 ساله است؛ یک پایگاه نشانی استاندارد مکانی شده. از دیرباز شرکت ملی پست متولی کدپستی در کشور بوده و هر ملکی از روزی که جانمایی میشود تا روزی که حذف شود یک کد پستی دارد و شناسه آن است. در مبحث نشانی نیز در فرهنگ کشور ما همیشه Navigation و مسیردهی در آن وجود دارد چرا که همیشه آدرسها را برای دادن به دیگران به کار میبردیم. آدرس یک مکان را به طرق مختلف میتوان ارائه کرد و از مسیرهای مختلفی میتوان آدرس داد. اگر قرار باشد در تعامل با همه شرکتها و سازمانها یک جور آدرس را نوشت، مشکلات بزرگی پیش خواهد آمد. اولین نقش GNAF این است که برای هر نقطهای یک آدرس استاندارد پیدا میکند: مثلا خیابان بهشتی - 43523 - پلاک چهارم. این عدد مشخصه پایگاه GNAF است.
GeoCoded شدن یعنی که این آدرس روی نقشه کجاست. بنابراین باید این آدرسها به GPS نقشه هم وصل باشند که آدرس درست ارائه دهد. ما متولی نقشه نیستیم و جاهایی مثل شهرداری، بنیاد مسکن و ارتش متولی نقشه هستند اما کارگروه GNAF از همه این سازمانها اطلاعات را جمع و آدرس استاندارد ایجاد میکند.
فراخوانی که درباره GNAF گذاشتیم نیز این است که سرویس تبدیل آدرس غیراستاندارد به استاندارد و دیگر تبدیلها که 30 متد مختلف هستند را قصد داریم به شرکتها ارائه دهیم. طبیعتا شرکتهای مرتبط باتهیهکنندگان نقشه در این بین میتوانند از این موضوع بازاریابی کنند. ما محدودیتی هم در بازار نداریم و ممکن است GNAF را به تمام شرکتها ارائه دهیم.
فراخوان دیگرتان نیز در مورد پیام رسان سازمانی بود، جریان آن چیست؟ پست قصد دارد نوعی پیام رسان بومی تاسیس کند؟
ما به دنبال ایجاد پیام رسان نیستیم و میخواهیم به پیام رسانها کمک کنیم. همین امروز بالای سی درصد از فروش آنلاین در شبکههای اجتماعی انجام میشود. پست اگر بخواهد سرویس تبلیغات به تمام مشتریان سکوی تحول دیجیتال خود بدهد باید در سطح پیام رسان هم این کار را انجام دهد. موضوعی که ما در نظر داریم ایجاد پیام رسان با هدف پیامرسانهای فعلی نیست و پست برای تکمیل جنس خودش مشغول آن شده است. یکی از مهمترین اصلها در تحول دیجیتال جذب مشارکت افراد شرکت پست و دیگر مجموعه ها است؛ اگر من یک خدمتی را به سرویسهایم اضافه کردم چطور به آنها خبر بدهم؟ در یک گروه در پیام رسان X که شاید همه در آن نباشند. پیام رسان سازمانی هم قصد دارد که کسب و کارها را به مشتریانشان در لحظه وصل کند.
پیامرسان سازمانی مختص خود سازمانها است. افراد با حسابهای واقعی در این نوع پیامرسانها حضور دارند و اطلاعات در آنها محفوظ میماند. بحث پیام رسان سازمانی کاملا شفاف است و ما در فاز اول قصد همکاری با پیامرسانهای سازمانی را داریم و نه موارد عمومی. واقعیت این است که نمیخواستیم تصوری در جامعه باشد که نگاه ما با نگاه پیامرسانهای بومی یکی است و میخواستیم تاکید کنیم که نگاه ما کاملا متمایز از پیامرسانهای بومی هستند. ویژگیهایی که پیام رسان سازمانی تخصصی دارد زمین تا آسمان با پیام رسان عمومی تفاوت دارد و به همین دلیل قاعدتا آنها را در این فراخوان دعوت نکردیم ولی در فاز بعدی با آنها نیز همکاری خواهیم کرد.