نقش برخی بازی های خاص در موفقیت فیلمهای کوئنتین تارانتینو کاملا مشهود است. به طور مثال «داستان عامهپسند» بدون جان تراولتا یا «حرامزداههای لعنتی» را بدونکریستوف والتز تصور کنید. با اینکه فیلمهی تارانتینو به صحنههای اکشن و اتفاقات مختلفش شهرت دارد، اما هستهی اصلی فیلمهای او را شخصیتهایش شکل میدهند. این کارگردان عموما به بازیگرانش فضای کافی برای نشان دادن خودش میدهد. تصور میشود تارانتینو در فیلمنامههایش با در نظر داشتن بازیگران، برای هر شخصیت دیالوگ مینویسد. تمام اینها منجر به وجود بازیهایی فوقالعاده در فیلمهای این کارگردان توانا شده است. در این متن از بیست ایفای نقش برتر فیلمهای کوئنتین تارانتینو نوشتهایم.
همچنین بخوانید:
10 فیلم و برنامه تلویزیونی که الهامبخش تارانتینو در ساخت روزی روزگاری هالیوود بودند
20- کوئنتین تارانتینو در نقش آقای براون، Reservoir Dogs 1992
تارانتینو زمانی تصور میکرد بازیگری بخش بزرگی از حرفهی کاریاش را دربرخواهد گرفت. او بعد از تحصیل در مدرسهی James Best Theatre Company در چند فیلم بازی کرد. با این حال مشکلی وجود داشت: همیشه از بازی تارانتینو نسبت به نویسندگی و کارگردانی او، استقبال کمتری میشد. با این وجود لحظهی بهیادماندنی و فوقالعادهای در صحنهی اول فیلم «سگهای انباری» وجود دارد که بدون شک بدون بازی تحسینبرانگیز او خلق نمیشد.
19- زوئی بل در نقش زوئی بل، Death Proof 2007
البته همه چیز در فیلمهای تارانتینو به کلمات برنمیگردند. تارانتینو که از کار زوئی بل به عنوان بدل اوما ترمن در فیلمهای «بیل را بکش» راضی بود، او را به عنوان یکی از بازیگران فیلم «ضد مرگ» انتخاب کرد. نقش او بازی فیزیکی حیرتانگیزی را میطلبید، اما چیزی که این نقش را به یاد ماندنی کرده است بازی خیرهکنندهی بل در صحنههای میان اتفاقات اکشن است.
18- والتون گوگینس در نقش کریس منیکس، The Hateful Eight 2015
بعضی از بازیگران انگار به دنیا آمدهاند تا در فیلمهای تارانتینو بازی کنند. در میان آنها والتون گوگینس مثال واضحی به نظر میرسد. او پیش از موفقیتش در سریالهای «موجه» و The Shield، سعی کرده بود در هالیوود نیز خودی نشان دهد نتیجه نداده بود. زمانی که تارانتینو از او برای بازی در «هشت نفرتانگیز» دعوت کرد، گوگیسن که پیش از آن هم در «جنگوی گسیخته» بازی کرده بود بیش از همیشه آمادهی بازی در نقش یک شخصیت کاریزماتیک دیگر بود. نتیجه یکی از بهترین بازیهای این فیلم از آب در آمد.
17- جنیفر جیسن لی در نقش دیزی دومرگ، The Hateful Eight 2015
«هشت نفرتانگیز» درست همانند اسمش بوده و به هیچ یک از شخصیتها و آدمها اطرافشان هم رحم نکرد. اگر هر کس دیگری به جز جیسن لی، دیزی دومرگ که فراری در چنگ جان روث با بازی کرت راسل بود، را جلوی دوربین میبرد چیزی بیشتر از یک دختر بیپناه به نظر نمیآمد. اما لی سرسختتر از همهی شخصیتهای فیلم ظاهر شده است. در فیلمی پر از شخصیتهای زننده، او درست همانند بقیه بوده و اثری از لطافت در بازی لی دیده نمیشود.
16- جیمی فاکس در نقش جنگو فریمن، Django Unchained 2012
از «بیل را بکش» گرفته تا «هشت نفرتانگیز»، تارانتینو قرن بیست و یکم را صرف ساخت فیلمهایی کرده است که همهی آنها داستان گرفتن انتقام را دنبال میکردند. «جنگوی گسیخته» که داستان یک بردهی آزاد شده که به دنبال همسرش میگردد را دنبال میکند، به لطف بازی جیمی فاکس است که فراتر از یک داستان ساده ظاهر شده است. فاکس موفق شده است تمام ابعاد ماجرای جنگو را به تصویر بکشد. او فیلم را در شرایط بدی آغاز کرده و در نهایت آن را به عنوان یک قهرمان به پایان میرساند.
15- کرت راسل در نقش مایک مککی، Death Proof 2007
مایک که روزهای اوجش را بدلکار سریالهای تلویزیونی که هیچکس حتی به خاطر نمیآورد بوده است، حالا زمانش را صرف تعقیب و کشتن زنان میکند. او در فیلمی شخصیت فردی که از زنان متنفر است را جلوی دوربین برده است، که در ابتدا در ژانر اسلشر (که به خودی خود ژانری طرفدار زنان نیست) طبقهبندی میشود. «ضد مرگ» فیلمنامه را طوری جلو میبرد که به مرور از کلیشههای این ژانر دور شده و مایک، با بازی بینظیر کرت راسل، همراه با این تغییرات به خوبی پیش میرود.
14- دیوید کارادین در نقش بیل، Kill Bill 2003 و 2004
اگر یک فیلم دو قسمته به نام «بیل را بکش» میسازید که شخصیت اصلی آن بیشتر زمان فیلم را به دنبال پیدا کردن و کشتن شخصی نمایش داده نشده به نام بیل است، بهتر است زمانی که بالاخره این شخصیت را نشان میدهید تصویری ناامیدکننده از خود ارائه نکند. تارانتینو در انتخاب دیوید کارادین برای این نقش به درستی عمل کرد. کارادین در عین حالی که بازی آرام و دلربایی را به این نقش اضافه کرده است، بخش شیطانی این شخصیت را نیز به زیبایی به تصویر کشیده است. به بیان دیگر او بهترین شخصیت منفی برای بلندپروازانهترین فیلم تارانتینو بوده است.
13- مارگو رابی در نقش شارون تیت، Once Upon a Time in Hollywood 2019
نظرها در این قسمت دو دسته میشوند. برخی خبرگذاریها بر روی تعداد محدود دیالوگهای مارگو رابی در نقش شارون تیت، مشهورترین قربانی میان خانوادهی منسونها، در مقایسه با شخصیتهای لئوناردو دیکاپریو و برد پیت تمرکز کردهاند. با این حال رابی موفق شده است بسیاری از احساسات را فقط از طریق بازیاش به مخاطب منتقل کرده و نشان داده است تا چه حد بازی اهمیت بیشتری از کلمات دارد.
12- هاروی کایتل در نقش آقای وایت، Reservoir Dogs 1992
اگر فیلمنامهی «سگهای انباری» در دستان هاروی کایتل قرار نمیگرفت، حرفهی کاری تارانتینو هیچ وقت به جایی که الان رسیده است، نمیرسید. بعد از اینکه کایتل تصمیم گرفت به عنوان یکی از تولیدکنندهها با فیلم همکاری کند، تارانتینو برنامهی اولیهی خودش برای استفاده از بودجهی محدود و بازیگرانی از میان دوستانش را کنار گذاشت. «سگهای انباری» درست هم زمان با دورهای بود که کایتل به دنبال پروژههایی از فیلمسازان مستقلی میگشت تا بتواند اثری متفاوت از خود به جای بگذارد که موفق هم شد.
11- تیم راث در نقش آقای اورنج، Reservoir Dogs 1992
تیم راث در نقش یک پلیس مخفی که به عنوان یک خلافکار خودش را جا زده است بازی بیهمتایی را ارائه کرده است. او فقط وقتی به خودش اجازهی بروز ضعف میدهد که تنهاست، بعد از آن روحیهاش را بالا برده و برای ماموریتی که در دست دارد پیشقدم میشود. او در سکانسی تحسینبرانگیز برای جا زدن خودش در نقش یک مجرم آماده میشود. آقای اورنج در اصل احساسیترین شخصیت این فیلم است. شخصیتی اخلاقی که در دنیایی که ارزشها بیمعنی هستند گیر افتاده است، دنیایی که دلسوزی و وفاداری معنی به جز خود را به کشتن دادن ندارند.
10- برد پیت در نقش آلدو رین، Inglourious Basterds 2009
برای بازی در نقش شخصیت سرسختی که به طرز متقاعدکنندهای به گروهی از سربازان فرماندهی کند، تارانتینو سراغ برد پیت رفت، کسی که میتوانست بدون اینکه جدیت نقشش را خراب کند طنز را چاشنی بازیاش کند. او با دادن دستورهایی به افرادش مثل آوردن پوست سر صد نازی و گفتن دیالوگهایی مثل “ و با خشونتمان است که ما را خواهند شناخت” جدیت خودش را به تصویر کشیده است.
9-ملانی لوران در نقش شوسانا دریفوس، ملقب به امانوئل میمیوکس، Inglourious Basterds 2009
در فیلمی که صحنهی پایانی آن تمام صحنههای قبل را طور دیگری برای مخاطب توجیه میکند، صحنههای آخر «حرامزادههای لعنتی» میتواند تلاشی برای آمیختن تاریخ با فیلم و داستان باشد. با این حال حتی پیش از آن هم این فیلم بازیهای بینظیر خودش را به مخاطب نشان داده است. شوسانا دریفوس تنها بازماندهی یک خانوادهی یهودی است که در صحنهی آغازین فیلم به قتل میرسند. او که هویت واقعی خودش را پنهان کرده است در پاریس و در یک سینما مشغول به کار است و تا فرصتی پیدا میکند انتقام خانوادهاش را از کسانی که مسئول مرگ آنها بودند میگیرد.
8-مایکل مدسن در نقش ویک وگا، ملقب به آقای بلاند، Reservoir Dogs 1992
«سگهای انباری» هیچگاه تکلیف مخاطب را روشن نمیکند. ابتدا از مخاطب میخواهد با گروهی از مجرمین آشنا شده و آنها را تبدیل به شخصیت خوب داستان میکند. سپس یادآورهای برای نشان دادن اینکه این افراد آدمهای خوبی نیستند را به مخاطب ارائه میکند. این مجرمین، مردان خشن و مستاصلی هستند که حاضرند در راه رسیدن به اهدافشان هرکسی را فدا کنند. اما بعضی از آنها بدتر از بقیهشان هستند. مایکل مدسن سادیسم خاصی را به نقش آقای بلاند اضافه میکند و یکی از بهیادماندنیترین صحنههای «سگها انباری» را رقم میزند.
7- جان تروالتا در نقش وینسنت وگا، Pulp Fiction 1994
«داستان عامهپسند» راه فراری برای جان تراولتا از حال و هوای بعد از بازی در فیلمهایی مثل مجموعه فیلمهای «ببین کی داره حرف میزنه» بود. چیزی که بازی او را در «داستان عامهپسند» تا این حد خاص میکند این است که او جوری بازی کرده است که انگار نیازی به یک سکوی پرش برای شهرت و بازگشت به موفقیت نداشته است. نقش او از آن نقشهایی است که بدون یک بازیگر کاریزماتیک، پتانسیل بالایی برای تبدیل شدن به یک شخصیت کسلکننده و کمرنگ داشته است. تراولتا موفق میشود مخاطب را با این نقش همراه کند.
6- کریستف والتس در نقش هانس لندا، Inglourious Basterds 2009
تارانتینو زمانی والتس را برای بازی در فیلمش انتخاب کرد که خارج از کشورهای آلمانی زبان کسی او را نمیشناخت. لندای او یک جورهایی نسخهی کماهمیت آلدو رین برد پیت است. لندا ترسناک و به طرز آزاردهندهای خندهدار است. انگار دیگر به سرانجام کارهایش فکر نمیکندو فقط میخواهد خودش را سرگرم کند.
5- ساموئل ال. جکسون در نقش استفن، Django Unchained 2012
ساموئل ال. جکسون از بعد از بازی در «داستان عامهپسند» به بعد، بازی بینظیری از خودش در فیلمهای تارانتینو به یادگار گذاشته است. در «جنگوی گسیخته» او نقش بردهای را بازی میکند که به نظرش همراهی با ارباب دیوانهاش (لئوناردو دیکاپریو) بیشتر به نفعش بوده و تصمیم میگیرد برای حفظ موقعیتش دست به هر کاری بزند، حتی اگر به منزلهی خیانت به دیگر بردهها باشد. نقش پیچیدهای که جکسون نیز لایههایی از پیچیدگی را به آن اضافه میکند.
4- لئوناردو دیکاپریو در نقش ریک دالتون، Once Upon a Time in Hollywood 2019
«روزی روزگاری در هالیوود» داستان لئوناردو دیکاپریو را در نقش ریک دالتون، ستارهی سابق فیلمهای وسترن تلویزیونی که دیگر این روزها در یاد هیچ کس نمانده است، دنبال میکند. دالتون این روزها غرق در پشیمانی و الکل شده است. دیکاپریو به دالتون اجازه میدهد میان استعداد ذاتی خودش و شک ویرانکنندهای که این صنعت به افراد بعد از دوران اوجشان منتقل میکند، تلو تلو بخورد. دیکاپریو در این فیلم هر شکست این شخصیت را بحرانی جلوه میدهد، تا حدی که به نظر میرسد هیچگاه موفق نخواهد شد از آن بحران رهایی پیدا کند.
2 و 3- رابرت فورستر در نقش مکس چری و پم گریر در نقش جکی براون، Jackie Brown 1997
تارانتینو بعد از موفقیتش به دنبال «داستان عامهپسند» سراغ دو بازیگر محبوب خودش از دههی 70 رفت تا از آنها برای فیلم بعدیاش کمک بگیرد. فیلمی که اقتباسی از رمان Rum Punch المور لئونارد بود. نقش هردوی آنها برپایهی گذشتهشان بود، رابرت فورستر در نقش یک مرد قوی باهوش و پم گریر به عنوان نمادی در سینمای تجاری سیاهپوستان. رابطهی عاشقانهی غیرمنتظرهای که میان شخصیتهای این دو بازیگر شکل میگیرد، برگ برندهی این فیلم است. این دو به تنهایی بازیهای فوقالعادهای را از خود به نمایش میگذارند، اما در کنار هم در میان یک داستان مهیج جنایی، داستان عاشقانهی تلخ و شیرین و به یادماندنی را شکل میدهند.
1-اوما تورمن در نقش بئاتریس کیدو، Kill Bill 2003 و 2004
نه تنها بازی به عنوان نقش اول این فیلم انتقامجویانهی مهیج دو قسمتهی تارانتینو از نظر بدنی کار بسیار سختی بوده است (و به لطف سهلانگاریهای تارانتینو بدون هیچ دلیلی بسیار هم خطرناک بود)، بازی بسیار قوی را نیز میطلبیده است. میتوان گفت در اصل در طول این دو فیلم، براید اوما تورمن در یک فیلم مهیج گانگستری ژاپنی، یک فیلم ترسناک دهه 70 میلادی، یک فیلم با حال و هوای کونگ-فو و چندین فیلم با ژانرهای مختلف بازی کرده است. کار فوقالعادهای که میتوان گفت به بهترین ایفای نقش او تبدیل شده است. تارانتینو مصمم بوده است تمام حقههایی که بلد بوده است را وارد این فیلم کند و از بازیگرش نیز خواسته همراه او بوده و از پس تمام خواستههایش برآید. این طور که به نظر میرسد تورمن از چیزی که تارانتینو انتظار داشته است هم فراتر ظاهر شده است.
این مطلب برگرفته از نوشته کیت فیپس در سایت www.vulture.com است.
کپی برداری و نقل این مطلب به هر شکل از جمله برای همه نشریهها، وبلاگها و سایت های اینترنتی بدون ذکر دقیق کلمات “منبع: بلاگ نماوا” ممنوع است و شامل پیگرد قضایی می شود.
Post Views:
136