داستان انسان ها از ابتدا تا کنون

سلام به شما گایز های ترش و ریز.

داستان انسان ها از ابتدا تا کنون

سلام به شما گایز های ترش و ریز.

چطور مطورید ؟

امیدوارم در اکلیلی ترین روز های زندگیتون باشید .

منم طبق معمول بد نیستم ، البته اگه روز تولدم رو بهش اضافه کنید باید بگم که افتضاحم .

یعنی چی اخه ؟ من چه گناهی به درگاه خداوند کردم که باعث شده من هیچ وقت کادوی تولد نداشته باشم ؟

به خداوندی خدا ، به همین چای نباتی که دارم میخورم ، به همین شیرین کام قسم ، هیچ کسی حتی سعی نکرد نشون بده که به یه طرفیش هست این موضوع .

خوده بدبخت و مظلومم ده روز زودتر به طور شفاف برای همشون توضیح دادم که تولدم به همین زودی هاست  و منتظر کادوهاشون هستم، نشون به اون نشون که به شماها هم گفته بودم که کادو میخوام .

عاقا خلاصه با دلی مملو ازدیوار های صابونی ، روز شماری میکردم  تا روز موعود  هرچه سریع تر فرا برسه و من بتونم حداقل با پول هاایی که به عنوان کادو میگیرم  شهریه کلاس زبانم رو بدم .

خدا به روز هیچ بنی بشری نیاره 😐

از خدا که پنهون نیست ، از شما کافئین های من چه پنهون ،

روز تولدم شد و من شبیه خیارشوری که از ساندویچ دختری ایکبیری و افاده ای دور ریخته میشه ، پرت شده بودم یه گوشه و هیچ کس حتی به روی خودشم نیاورد، شاید باور نکنید اما من حتی کیک هم نداشتم و در تنهایی و به همراه غم و قهری درونی  اون روز رو به پایان رسوندم .

عامااااا منو دست کم گرفتید؟ 🙂

خلاصش کنم براتون

درسته این قسمتش بد آموزی داره اما میخوام بهتون ثابت کنم که یه صالحی نیا هیچ وقت یه بازنده نیست 🙂

چنان خودمو به موش مردگی زدم وچنان مظلومیت از دست رفته ای نشون خانواده دادم که چند شب بعدش برام یه بزمی برپا کردن که اگه بخوام راستشو بگم ، فراموشیشون رو شست و برد .

ولی خب همچنان از کادو خبری نبود

من کادو میخوام عاقا جااااان!!

به کی بگم آخه ؟

چجوری بگم ؟

توروخدا دست به دست کنید هر کسی منو دوست داره ، من هنوز هم میتونم کادو هاتون رو قبول کنم ، اصلا هر موقعی از سال من آمادگی گرفتن کادو دارم به جان خودم.

ولم کنید ، کادو ندهنده ها ، میخوام برم پستمو بنویسم بعدشم برم برای درد خودم اشک بریزم .

اگه بهم کادو ندادید اصلانم مهم نیس به جاش امروز این پست رو میذارم و کادو پیچش میکنم و  با عشق به خودم تقدیم میکنم.

پست امروز مربوطه به یکی از ژانر های مورد علاقه من که براش میمیرم ، اونم موضوعی نیست جز چیزایی که مربوط به تاریخ و گذشته و خلاصه مستنده .

سعی کردم یه موضوع جالب براتون پیدا کنم که بعد از خوندنش خسته نشید و به من دشنام بدید ، پس تکون نخورید تا بگم داستان از چه قراره .

عاقاجان ، موضوع جالبیه چون  منم نمیدونستم و بعد از خوندش کف و خون قاطی کردم .

شما فکر میکنید اجداد ما آدم ها چه ریختی بودن ؟

این یه موضوعیه که راجبش خیلی حرف ها زده شده ، و خیلی ها هم تو کف این موضوع هستند که دقیقا ماجراشون از چه قراره ، حالا من براتون اینجا میگم .

گایز شاید کرک و پر هاتون بریزه اما باید بگم که در این دنیای بی در و پیکر  7 نوع انسان وجود داشته که از همه لحاظ خیلی شبیه ما انسان های امروزی بودن.

این دوستانی که قبلا زندگی میکردن بنا به یه سری دلایل منقرض شدن .

اما خب میخوام براتون بگم که چجوری زندگی میکردن و چه مدلی درون غار هایی که انتن نداشت میتونستند بدون اینترنت زندگی کنند .

بریم سراغ معرفی دوستان، حالا اینجا از آخر میریم اول :

هاهاها چقدر متنوع

انسان های ماهر :

این داداشا بین 1٫4 و 2٫4 میلیون سال پیش زندگی میکردن .

دور از جون شماها این دوستان یه سری ویژگی هایی شبیه میمون های بزرگ داشتند و خیلی کمتر شبیه انسانها بودند.

شکل ظاهریشون هم اینجوری بوده :

دست های بلند ، وصورت هایی جلو اومده 😐

جالب اینجاست که اون ها توانایی استفاده از ابزار برای هدف های مختلف رو داشتند ، یعنی مثلا میدونستن اگه با چوب بزنند تو سر رفیقشون ، طرف میپاچه به درو دیوار .

انسان رودولفی:

این نوع از انسان ها  حدود 1٫8 تا 1٫9 میلیون سال قبل زندگی میکردند.

داداش های دانشمند نتونستند فسیل های جمجمشون رو پیدا کنند و همین موضوع هم باعث شده ساختار فیزیکی نامعلومی داشته باشند .

مثلا کسی از قد و وزنون هیچ خبری نداره .

ولی خب انگار صورت های کشیده تری نسبت به ماها داشتند و مثل بقیه توانایی استفاه از ابزار رو داشتند .

انسان های راست قامت :

از 143هزار سال تا 1٫9 میلیون سال پیش زندگی میکردند .

رفتن کلی تحقیق کردن فهمیدن  اونا اولین بار سرو کلشون از افریقا پیدا شده و در هندوستان ، چین،گرجستان، و جاوه ( نمیدونم کجاست ) پخش شدند .

قد اونا بین 1٫2 تا 1٫8 متر و وزن اونا 40 تا 68 کیلوگرم میرسید( یه چیزی شبیه شیلنگ حیاط ما )

پاهای بلند و دست های کوچیک به اونا کمک میکرد که از درخت ها راحتر برن بالا و سریع  تر از ماها باشند

انسان های هایدلبرگی:

اونا حدود دویست هزار تا هفتصد هزار سال قبل زندگی میکردند .

البته در آفریقا .

قدشون 157 تا 175 سانتی متر و وزنشون حدود 50 تا 60 کیلو گرم بوده  اون ها مغزی بزرگ تر از ما و صورتی صاف تر داشتند .

اون ها اولین گونه هایی بودند که یه جورایی برای خودشون خونه ساختن و پناهگاه داشتند . و از سرما و گرما در امان بودند . و جالب اینه که اونا خیلی خوب شکار میکردند.

انسان های فلورسی:

 بین 17هزار تا 95 هزار سال قبل در اندونزی زندگی میکردند . قدشون حدود 1٫06

متر بود و مغز خیلی کوچیکی داشتند. حالا یه سریا میگن این سری از گونه های انسان ابزار های سنگی کوچیکی میساختند و از اونها برای شکار فیل های کوچیک استفاده میکردند .احتمالا بدن کوچیکی که داشتند شرایط بقا در جزیره ای کوچیک با یه سری منابع  محدود  رو براشون مهیا میکرد و دور هم حال میکردن .

نئاندرتال ها :

این دوستان نزدیک ترین  گونه های منقرض شده بودند که خیلی خیلی به ماها شبیه بودند.

DNA اونها فقط 0٫12 درصد با ماها فرق داشته ، اون ها حدود 35 هزار  تا 600 هزار سال قبل زندگی میکردند .

محل زندگیشون هم اروپا،آسیای مرکزی ،و جنوب غربی بودند.

انگار خیلی خر شانس بودن ، حیف شد منقرض شدند .

خلاصه کلی شبیه ما بودند.

انسان های خردمند :

انسان های خردمند ، بابا بزرگ و مامان بزرگ های ما هستند ، البته به دلیل شرایط نامساعد آب و هوایی منقرض شدند ، با این حال دور هم یه دوره ای زندگی میکردند و شکار میکردند و خوش بودند .

اونا  میتونستند  با خیلی از تغیرات زمین  به خوبی مقابله کنند و علاوه بر شکار حیون خونگی و کلی گل وگیاه برای پرورش داشتند ، که تاریخ رو درست حسابی شخم زدند و کلی چیز ها رو مدیون اون ها هستیم .

قدیمی ترین فسیل هایی که شناخته شده در اتیوپی کشف شده ، اون ها میتونستند آتیش رو کنترل کنند و برای خودشون پناهگاه بسازند و جالب ترین نکته اینه که اون ها میتونستند غذا درست کنند ، اونم چیز های جور واجور 😐

اونوخت من یه املت رو به زور میپزم .

خلاصه  این بود از داستان انسان های نخستین ، عاقا ، این موضوعات مخاطب های خاص خودشو داره ، اگه از این موضوع خوشتون نیومد به من چه !

جدا از شوخی ، برای خودم این سری از موضوعات خیلی جذابه و باعث میشه  راجبشون بیشتر سرچ کنم و خلاصه کلی حال میده .

دیگه نگم براتون از علاقه خودم به داستان های تاریخی .

عاقاجان بهتون پیشنهاد میکنم اگه راجب این موضوعات علاقه دارید ، همین دور و اطراف بمونید من بازم قراره بیام و از این داستان های جالب انگیز بگم .

خب دیگه من برم ،بای

این بار در اوج خدافظی میکنم

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان