جشن و سرور و فعالیت های مفرح اگر با شکلی صحیح و به دور از تجاوز به حدود الهی برپا شود؛ حتماً خستگی را از روح و روان انسان می زداید و انرژی نوین و سرشاری را به انسان می بخشد و این انسان است که به این امر در زندگی نیازمند است؛ البته که این سرورهای پاک و حلال اگر دارای انگیزه مذهبی و دینی باشد، باعث چند برابری فرح و پالایش روحی خواهد شد و برای بهترین نوع تأمین این نیاز همگانی و مهم، از ما خواستهاند در کنار غم و اندوه در مصیبت های بزرگان دینی، در روزهای شادی آن پیشوایان هدایت، اهل سرور و شادی باشیم.
به شادی هم دستور دادند
امام رضا (ع) به عنوان سفارشی لازم و واجب به ریان بن شبیب دستور فرمودند: «فَاحْزَنْ لِحُزْنِنَا وَ افْرَحْ لِفَرَحِنَا»؛ پس به حزن و اندوه ما محزون و غمگین شو و در خوشحالی ما شادی کن. (امالی، شیخ صدوق، ص130.) پس باید اعیاد مذهبی و روزهای شادی اهل بیت عصمت و طهارت را یافت و در آن روزها و ایام، شادی و سرور را در پیش گرفت و این از آنجا که اطاعت از خاندان رسول خداست؛ اطاعت از پیامبر و خداوند محسوب شده که انسان را در معرض رحمت الهی قرار می دهد که در قرآن کریم درباره آن داریم: «قُلْ بِفَضْلِ اللَّهِ وَ بِرَحْمَتِهِ فَبِذلِکَ فَلْیَفْرَحُوا هُوَ خَیْرٌ مِمَّا یَجْمَعُون» [یونس/58]، ای پیامبر! به مؤمنان بگو که به دلیل قرار گرفتن در دایره فضل و رحمت پروردگار شاد باشند و چنین توفیقی از هر آنچه تا کنون به دست آورده اند بهتر است. همان گونه که در ادبیات دینی کاستن از ایام اندوه اهل بیت و شادی و حتی بی تفاوتی در آن روزها جایی ندارد؛ فراموش کردن ایام سرور و فرح اهل بیت و عدم شادمانی در آن روزها و ایام نیز ناپسند و نابجاست؛ چرا که شادی در آن روزها سفارشی ضروری به ما است؛ از این رو باید آن روزهای سرور را شناخت و یادآور شد.
بزرگ ترین عیدها
روزهای ولادت چهارده نور پاک و خدایی (ع) مطمئناً روزهای سرور هر مؤمن و شیعه ای باید باشد. روزهایی که خداوند این مشعل های فروزان و یگانه هدایت را به بشریت هدیه کرده است. در کنار آن روزها که مصداقی از ایام الله است؛ عیدهایی نیز در سبک زندگی اسلامی و دینی داریم. عید فطر یا عید جشن یک ماه عبادت بعد از ماه ضیافت الهی، عید قربان یا عید پیروزی انسانیت بر ضلالت و ظلمات شیطانی و عید غدیر یا عید اکمال دین و تمام نعمت الهی. همچنان که در حدیث امام هادی (ع) آمده است: «إنَّمَا الأعیادُ أربَعَةٌ لِلشّیعَةِ: الفِطرُ و الأضحى و الغَدیرُ و الجُمُعَةُ»؛ شیعیان چهار عید دارند: فطر، قربان، غدیر و جمعه.( بحار الأنوار، علامه مجلسی، ج 98، ص 351) میتوان اشتراک سه عید از این اعیاد چهارگانه را با دیگر مباحث اسلامی به وضوح دید و لزوم پرداختن به عید غدیر را برای پرداختن هرچه بیشتر و با شکوهتر به شناسنامه شیعه، لمس کرد.
در اهمیت این عید بزرگ همین بس که در قرآن کریم از آن چنین یاد شده است: «الْیَوْمَ یَئِسَ الَّذِینَ کَفَرُوا مِنْ دِینِکُمْ فَلَا تَخْشَوْهُمْ وَاخْشَوْنِ الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتِی وَرَضِیتُ لَکُمُ الْإِسْلَامَ دِینًا [مائده/3] امروز کافران از (زوال) آیین شما مایوس شدند، بنابراین از آنها نترسید و از (مخالفت) من بترسید، امروز دین شما را کامل کردم و نعمت خود را بر شما تکمیل نمودم و اسلام را به عنوان آئین (جاودان) شما پذیرفتم. از این روست که رسول خدا (ص) در اهمیت عید غدیر خم فرمودند: «یَوْمُ غَدیرِ خُمٍّ أفْضَلُ أعْیادِ أمَّتی»؛ روز غدیر خم با فضیلت ترین عیدهای امت من است و در ادامه حضرت بیان فرمودند: و آن روزى است که خداوند بزرگ دستور داد؛ آن روز برادرم على بن ابى طالب را به عنوان پرچمدار (و فرمانده) امتم منصوب کنم، تا بعد از من مردم توسط او هدایت شوند، و آن روزى است که خداوند در آن روز دین را تکمیل و نعمت را بر امت من تمام کرد و اسلام را به عنوان دین براى آنان پسندید. (امالی، ص125)
از پیامبر بیاموزیم
همگان میدانیم که رسول خدا (ص) برای عمل به آیه شریف: «یَا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ»؛ اى پیامبر آنچه از جانب پروردگارت به سوى تو نازل شده ابلاغ کن و اگر نکنى پیامش را نرسانده اى.»[مائده/67] دستور تجمع همه حاجیان را در منطقه غدیر خم دادند و حتی برای شروع سخنرانی صبر کردند تا آنها که جلو رفته یا عقب افتاده بودند؛ به ایشان ملحق شوند و سپس بر فراز جهازهای شتران ایستادند و طی خطبه ای پر بار علی بن ابیطالب را به عنوان جانشین خویش و سرپرست و امیر مؤمنان معرفی کردند. بعد از آن خطابه و سخنرانی که همراه با بالا بردن دست امیرالمؤمنین (ع) و ترنم جمله معروف و متواتر: «مَنْ کُنْتُ مَوْلاهُ فَهذا عَلِىٌّ مَوْلاهُ»؛ هر کس من به او ولایت دارم و مولاى اویم، این على ـ علیه السّلام ـ مولاى او است. (تفسیر القمی، علی بن ابراهیم قمی، ج1، ص174.) در عصر عید غدیر بود؛ پیامبر (ص) کار را خاتمه ندادند و تا 3 روز مراسم اخذ بیعت از تمام حضار مبنی بر جانشینی حضرت علی (ع) به راه انداختند. ایشان حتی با گذاردن تشتی آب و قرار گرفت دست زنان و امیرالمؤمنین در آب از زنان نیز بیعت گرفت و حتی همسران خویش را از این کار معاف نکردند. (بحارالانوار،ج37،ص136، الغدیر،ج1،ص193.)
از آنجا که این معرفی، بیعت و تبریک و تهنیت 3 روز در همان محل غدیر خم در جریان بود و هر 3 روز، روز شادی اهل بیت و نمایان شدن فضیلت بی بدیل آن بزرگواران بر دیگران است؛ بی تناسب نیست که هر 3 روز را جشن بگیریم و به ذکر فضایل امیرالمؤمنین (ع) بپردازیم. چه ایرادی دارد وقتی ما دو هفته را برای شادی نوروز باستانی وقت می گذاریم یا آنکه دیگر کشورها تا پانزده روز را به مناسبت عید قربان جشن می گیرند؛ شیعیان و محبان مکتب ولایت و امامت حداقل 3 روز را برای عید غدیر جشن بگیرند و به معرفت افزایی و سرور و نشاط بگذرانند.
غدیر، یعنی گفتن حق حتی در جمع مخالفان
غدیر خم در یک کلام یعنی بیان حق، در همه حال! یعنی گفتن حق، حتی در جمع کسانی که می دانیم احتمال پندپذیری آنان کم است و انحرافات متعددی را در اندک زمانی بعد از روز اعلام، ایجاد خواهند کرد! و به آن پیامبر (ص) علم داشت و اشاره فرمود: «آنچه را باید تبلیغ کنم تبلیغ کردم و این حجت است براى هر حاضر و غایب و بر هر کس چه در اینجا حاضر است و چه حاضر نیست و هنوز متولد نشده است. همانا شاهدان به غایبان تبلیغ کنند و پدران به فرزندان تا روز قیامت تبلیغ کنند، و به زودى این موضوع را غصب مىکنند و به صورت پادشاهى در مىآورند و در آن صورت «اى گروه جن و انس! به زودى به حساب شما مىرسیم. و خداوند بر شما شراره هاى آتش و مس گداخته فرو مىفرستد، تا هیچ نصرت و نجاتى نیابید». غدیر یعنی بیان حقیقت در جمع کسانی که در وجودشان کینههای خیبری و لات و منات و عزی است و حتی بیم گردنکشی آنان می رود! کسانی که کینه های شان را بارها در جاهای مختلف ثابت کرده و حتی قصد جان پیامبر(ص) را بارها داشتند: «لَقَدِ ابْتَغَوُا الْفِتْنَةَ مِنْ قَبْلُ وَ قَلَّبُوا لَکَ الْأُمُورَ حَتَّى جاءَ الْحَقُّ وَ ظَهَرَ أَمْرُ اللَّهِ وَ هُمْ کارِهُونَ» [توبه/ 48] آنها پیش از این (نیز) در پی فتنهانگیزی بودند، و کارها را بر تو دگرگون ساختند (و به هم ریختند)؛ تا آن که حقّ فرا رسید، و فرمان خدا آشکار گشت، در حالی که آنها کراهت داشتند. اما باز هم باید حق را گفت؛ آن هم نه پنهان و مخفی بلکه همه را باید فراخواند و بعد از آن، 3 روز تعهد گرفت و مطئمن شد همگان حق را شنیده اند با آنکه زهر کینه آنان قابل حس است؛ اما باید گفت تا در تاریخ، حق بماند و ثبت شود تا آنان که جویای حقیقتاند بتوانند حقایق را بخوانند و بفهمند، همان حق طلبانی که مایه افتخار و تعجب عالمیان هستند و در اوج ایمان به سر خواهند برد و پیامبر از آنان چنین یاد می فرماید نزد امیرالمؤمنین (ع): «عجیب ترین(و مهمترین) مردم از همه، کسانى که ایمانشان برتر و یقینشان کاملتر است، افرادى هستند که در آخرالزمان مى آیند، در حالى که نه پیامبر (ص) را دیدهاند و نه حجّت و امام را، در عین حال ایمان مى آورند به سیاهى در سفیدى (یعنى همان کتابهایى که در دستشان است)».( قال رسول الله(ص) : «یا على، أَعْجَبُ النّاس ایماناً وَ أَعْظَمُهُمْ یَقیناًقَومٌ یَکوُنُونَ فى آخِرالزَّمانِ لَمْ یَلْحَقوُا النَّبىَّ (ص) وَحُجِبَ عَنْهُم الْحُجَّة فَآمَنُوا بِسَواد على بَیاض.»[من لا یحضره الفقیه، ج4، ص: 366])