این روزهای یکی از مهمترین خبرهای سینمایی، همکاری مجدد علی نصیریان و داریوش مهرجویی بعد از چهل سال است. آخرین فیلم داریوش مهرجویی، «لامینور» به نویسندگی مشترک او و وحیده محمدی فر به تهیهکنندگی رضا درمیشیان، در مراحل پیشتولید قرار دارد. تعارف را که کنار بگذاریم باید بپذیریم، داریوش مهرجویی چند سالی است که فیلم خوبی نساخته است. شاید «سنتوری» آخرین باری باشد که مهرجویی بارقهای از نبوغ همیشگیاش را نشان داده است.
درحالیکه خبرهایی از همکاری مجدد علی نصیریان و داریوش مهرجویی به گوش میرسید، نصیریان گفت که بهصورت شفاهی این پیشنهاد را قبول کرده است. نصیریان همچنین اعلام کرده بود که فیلمنامه کار را نخوانده و قول همکاری داده است و اما چیزی که شنیده به نظرش نوید یک کار موفق است. حالا اما خبر میرسد که قرارداد این همکاری بهصورت رسمی امضاشده است.
همچنین بخوانید:
پنج نقشآفرینی برتر عزت الله انتظامی به بهانه تولدش
علی نصیریان، بعدازآنکه سال گذشته برای «مسخرهباز»، ساخته همایون غنی زاده، اولین سیمرغ بلورینش را کسب کرد، در آستانه ریسک بزرگی است. داریوش مهرجویی اگر روزگاری فیلمساز بزرگی بود، این روزها، حتی متوسط هم نیست. حضور نصیریان در «لامینور» هم نمیتواند ضمانت موفقیت فیلم باشد. هرچه باشد در چند فیلم اخیر مهرجویی، ستارگان بزرگی حضورداشتهاند، اما نتیجه هر بار بدتر از قبلی بوده است.
با همه اینها، تصورش را بکنید که فیلم جدید مهرجویی حتی سایهای از موفقیتهای گذشتهاش باشد. فرض کنید که همکاری دوباره نصیریان و مهرجویی، به یکی از شاهکارهای قبلی این دو تبدیل شود. همین احتمال، هرچقدر ناچیز، «لامینور» را تبدیل به یکی از مورد انتظارترین فیلمهای در حال تولید میکند. اصلاً شاید این بازگشت به ریشهها، برای مهرجویی نوعی رجعت به خویشتن هم باشد. آنوقت «لامینور» چه فیلمی میشود.
گرچه این آرزو، کمی به محال به نظر میرسد و بعید است «لامینور» واقعاً همان فیلمی باشد که منتظرش هستیم، اما همکاریهای سابق مهرجویی و نصیریان آنقدر درخشان بوده است که به همین احتمال کم دلخوش کنیم. به همین بهانه، نگاهی میاندازیم به فیلمهای درخشانی که این دو رقمزدهاند.
1- گاو (1348)
«گاو» بیشک یکی از مهمترین فیلمهای تاریخ سینمای ایران است. مهرجویی بعد از شکست فیلم پرهزینه «الماس 33» به سراغ دومین فیلمش رفت. مهرجویی «گاو» را از داستانی به همین نام از مجموعه «عزاداران بیل» نوشته غلامحسین ساعدی اقتباس کرد. ساعدی، مهرجویی را بر سر تمرین نمایش «آی با کلاه، آی بیکلاه» میبرد. در جریان این دیدار، مهرجویی با گروهی از بازیگران درجهیک تئاتری آشنا میشود و جریان بازیگری سینما را متحول میکند. نصیریان در این مورد گفته است: “ما با کمک آقای مهرجویی با سینما آشنا شدیم یعنی ایشان در همان اداره تئاتر برای ما تمرین گذاشت و کار کرد و تمام آن اکیپ کارش را در سینما از آقای مهرجویی یاد گرفت.”
علی نصیریان، عزتالله انتظامی، جمشید مشایخی، جعفر والی و پرویز فنی زاده، همه بازیگرانی بودند که با «گاو» وارد سینما شدند یا حداقل دیده شدند. آنها با سختگیریشان در اجرا و هدایت خوب مهرجویی، معنایی جدید به سینما و بازیگری آن سالهای سینمای ایران بخشیدند.
«گاو» اولین فیلمی بود که جهانیان را با سینمای ایران آشنا کرد. مهرجویی، که تازه بادانش فلسفهاش به ایران بازگشته بود، جریان موج نوی سینمای ایران را پایهگذاری کرد. «گاو» بهجز تأثیری که در جهانیشدن سینمای ایران داشت، اولین فیلمی بود که تفکری مستقل و هنری را به این شکل به توده مردم منتقل میکرد.
علی نصیریان، در «گاو» در نقش مش اسلام ظاهر میشود. مردی عاقل که در مقابل مش حسن و جنون او قرار میگیرد. نصیریان از همان ابتدا، بازیگری با نگاه را به مخاطبان ایرانی معرفی کرد. نگاه مات و ساده یک روستایی در مقابل جبر زمانه، تراژدی «گاو» را به ثمر رساند.
2- آقای هالو (1349)
بعد از موفقیتی که «گاو» کسب کرد، مهرجویی و نصیریان بار دیگر در کنار یکدیگر قرار گرفتند. مهرجویی باز با نگاه فلسفیاش که کمی متعادلتر شده بود و آن ویژگی سمبلیک را نداشت، به سراغ نمایشنامه «آقای هالو» نوشته علی نصیریان رفت.
شاید بهجرئت بتوان ادعا کرد که تأثیر ادبیات در سینمای مهرجویی به این دلیل قوی است که رابطهای عمیق با متن برقرار میکند. مهرجویی، همانگونه که فیلمنامه «گاو» را با کمک ساعدی به رشته تحریر درآورد، در «آقای هالو» هم از کمک خود نصیریان بهره میگیرد.نگاه دسته اول نویسنده متن، به مهرجویی کمک کرد که به بنمایه و ریشه اثر دست پیدا کند.
این بار نصیریان در نقشی کاملاً متفاوت از مش اسلام ظاهر میشود. آقای هالو در مقابل منطق و دنیادیدگی مش اسلام قرار میگیرد و با سادهلوحی و بلاهتی دوستداشتنی، جای خودش را میان مخاطبان باز میکند. آقای هالو، شهرستانی سادهدلی که به تهران آمده و با نگاه مبهوت و خیره نصیریان که برخلاف «گاو»، با اشتیاق و ذوق همراه است مدهوش شهر میشود و مدهوش زن زیبای فریبکار.
«آقای هالو» با لحن طنزش، نشان داد که هم نصیریان و هم مهرجویی قریحه خوبی برای این ژانر دارند. گرچه مهرجویی بازهم در چند تجربه موفق به طنز روی میآورد، اما نصیریان تا همین اواخر و «مسخرهباز» ظاهر جدیاش را حفظ کرد. همین سیمرغ نصیریان نشان از نبوغ او در پرورش موقعیتهای طنز دارد که در «آقای هالو» تبلور پیدا میکند. آقای هالو، یکی از ماندگارترین کاراکترهای سینمای ایران و یکی از بهترین بازیهای نصیریان است.
3- پستچی (1352)
بازهم اکیپ موفقی که در دو فیلم مهرجویی دیدهایم در چهارمین فیلم او هم گرد میآیند. علی نصیریان، در «پستچی» در نقشی کاملاً متفاوت ظاهر میشود. همکاری دوباره او با مهرجویی و انتظامی و نقشی چالشبرانگیز، یک همکاری درخشان دیگر رقم میزند.
تقی پستچی نه هیچ شباهتی به کاراکترهای قبلی نصیریان دارد و نه به خود او. تقی پستچی، عقیم و توسریخور است، نماد بدبختی و فلاکت یک جامعه است. یا بهتر بگوییم تقی پستچی نماد یک کشور است که همهچیزش را دودستی تقدیم قدرت دیگر میکند. شخصیت نامتعادل و بدخلق نصیریان در میان فیلم پر از سمبل و نشانه مهرجویی، فیلم را تعدیل میکند. این بازی خوب نصیریان است که شعارهای سیاسی «پستچی» را به حاشیه میراند و این فیلم را تبدیل به یک اثر ماندگار و قصهگو میکند که با بیننده ارتباط برقرار میکند.
«پستچی» نشان میدهد که نصیریان و مهرجویی همکاران درخشانی هستند و انگار مهرجویی بهترین کارگردانی است که میتواند نصیریان را به بهترین نحو هدایت کند.
4- دایره مینا (1354)
مهرجویی جز معدود فیلمسازانی است که هم قبل از انقلاب و هم بعد از انقلاب قربانی سانسور و توقیفشده است. «دایره مینا» بیشک پختهترین و کاملترین فیلم مهرجویی قبل از انقلاب است. اما صراحت کلامی که بهجای نمادسازی در «دایره مینا» بهکاررفته است، این فیلم را در محاق توقیف قرارداد و این فیلم سه سال بعد و سال 57 به اکران درآمد.
«دایره مینا» یک نگاه ناب نئورئالیستی دارد که بار دیگر از تلفیق رویکرد غلامحسین ساعدی و مهرجویی نشاءت میگیرد. مهرجویی با کمک خود ساعدی، قصه او را به فیلمنامه تبدیل میکند و با ایجاد تغییراتی در سرنوشت کاراکتر اصلی، «دایره مینا» را به یک فیلم اجتماعی تمام و کمال تبدیل میکند.
عزتالله انتظامی و سعید کنگرانی نقشهای اصلی «دایره مینا» را بر عهده داشتند و علی نصیریان در نقش مکمل ظاهر شد. کاراکتر راننده بیمارستان نسبت به کاراکترهای قبلی نصیریان در فیلمهای مهرجویی کوتاه بود. اما نصیریان با ایفای این نقش نشان داد که یک همکاری درست چگونه میتواند به نتیجه برسد و حتی در نقش یک کاراکتر فرعی هم میتواند بدرخشد. کاراکتر نصیریان، یک کاراکتر مکمل است که در پیشبرد درام نقش مؤثری دارد. اینجا هم نصیریان با آن نگاه معروفش که مبهوت حوادث تراژیک روایتشده است سقوط علی (سعید کنگرانی) را معنا میبخشد.
5- مدرسهای که میرفتیم (1359)
مهرجویی در روزهای اول انقلاب که تکلیف فیلم و سینما مشخص نبود «مدرسهای که میرفتیم» را ساخت. بازهم نگاه رادیکال و نمادگرای مهرجویی کار دستش میدهد و فیلم توقیف میشود. نسخه اصلاحشده فیلم سالها بعد به نمایش درآمد و کمتر کسی نسخه اصلی را دیده است.
«مدرسهای که میرفتیم»، پر از است از نشانههای سمبلیک مهرجویی. آنقدر که فیلم شبیه یک بیانیه سیاسی شده است و به نظر نمیرسد که حتی نسخه اصلی آنهم جایی برای نمایش درام باقی گذاشته باشد.
نصیریان در نقش یک مدیر مدرسه بدخلق و مستبد که دانش آموزان را علیه خود و سیستمش میشوراند، درخششی ندارد. «مدرسهای که میرفتیم»، ضعیفترین همکاری مهرجویی و نصیریان است. نتیجه فیلم آنقدر بد بود که این همکاری پربار همینجا خاتمه مییابد.
نصیریان و مهرجویی، چهل سال جداگانه فعالیت سینمایی خود را پی میگیرند و با این پایان ضعیف به خاطرهای خوب از روزهای درخشان قبلی تبدیل میشوند.
حالا بعد از چهل سال، نصیریان و مهرجویی دوباره قرار است در کنار یکدیگر قرار بگیرند. شاید تجربه تلخ «مدرسهای که میرفتیم»، «لامینور» را نجات دهد و شاید دوباره همان تجربه تکرار شود. بههرحال، هیجان این همکاری سر جایش باقی است.
کپی برداری و نقل این مطلب به هر شکل از جمله برای همه نشریهها، وبلاگها و سایت های اینترنتی بدون ذکر دقیق کلمات “منبع: بلاگ نماوا” ممنوع است و شامل پیگرد قضایی می شود.
Post Views:
143