روزنامه خراسان - صالح سیستانی: در این مطلب به سراغ چند رستوران و کافیشاپ رفتیم که منوهای عجیب و غریبی داشتند و اسامی خدمات شان را هیچ جای دیگر نشنیده بودیم، سپس از مردم درباره چنین منوهایی و تجربههایشان از خوردن چنین غذاها و نوشیدنیهایی پرسیدیم.
از «امشب خواستگار دارم» تا «در انتظار گودو»
هرچند کم کم در حال عادی شدن است، اما دیدن اسامی عجیب و غریب در منوی کافیشاپها، هنوز هم باعث تعجب میشود و هراز گاهی در فضای مجازی هم پربازدید میشود. اسمهایی که هیچ ارتباطی با آن چه سِرو میشود، ندارد و شاید بتوان ادعا کرد که فقط اسامی زیبایی هستند. «باغ وحش شیشهای»، «دایره گچی قفقازی»، «عشق لرزه» و «بوفالوی آمریکایی» بخشی از این اسامی عجیب هستند که بر اساس سلیقه یک مدیر کافیشاپ به منو اضافه شده و شما باید حدس بزنید که «اون یکی گرم نوش» با «اسرار کمدی» چه تفاوتی دارد و جز حدس راه دیگری هم ندارید، چون در محیط شبه روشنفکرانه کافیشاپها، «ندانستن» اتفاقی بس شرمآور است!
فرض کنید در محیطی نیمه تاریک که عدهای به تنهایی با یک فنجان قهوه روی میز و سیگاری وطنی و نوستالژیک کنار لب و تعداد کمی نیز دور هم نشستهاند و همه هم هنگام سفارش یا گفتهاند «همان همیشگی» یا یکی از اسامی فوق را بدون لرزشی در صدا به زبان آوردهاند، شما اصلا جرئت دارید که بپرسید: «در انتظار گودو» چیست؟ البته کنجکاوی بر ما چیره شد، جرئت کردیم و پرسیدیم!
«تلفن بیموقع»، دمنوش بهار نارنج است!
صاحب یکی از کافی شاپها به ما گفت: «مردم کمتر درباره اسم اینها میپرسند و ظاهرا ترجیح میدهند خودشان یک بار آنها را امتحان و سپس درباره سفارش دوبارهشان تصمیمگیری کنند.» وی افزود: این نوشیدنیها از مواد عجیب و غریبی تشکیل نشدهاند. به طور مثال، «نوای سحرآمیز» همان اسپرسو است و به کاپوچینو، «عشق لرزه» میگویند. «تلفن بیموقع» دمنوش بهار نارنج است و «من امشب خواستگار دارم» چای لیمو همراه با عسل است.
دمنوش «نمدنم چمه»!
یکی از کافهها هم دست به ابتکاری جالب زده و سه دمنوش با اسامی عجیب برای مشتریانش آماده کرده است که ظاهرا هم بدون مشتری نیست! اسم این سه دمنوش که مشتریها با خندهای ملیح، آنها را سفارش میدهند عبارت است از: دمنوش نمدنم چمه، وقتی بی حالم و وقتی غمگینم! قیمت این دمنوشها هم از 10 هزار تومان به بالاست و فروشنده ادعا میکند که یک نوشیدنی معمولی نیست و ترکیبی از چند چای گیاهی است که تاثیر زیادی برای رسیدن به آرامش دارد.
هولا هولا و کلداستاپ هم رسید!
در موردی دیگر به یکی از کافهکتابهای شهر رفتیم که باز هم با اسامی عجیب در منو مواجه شدیم. تعدادی از اسامی خیلی متفاوت بود و البته زیر آنها مواد تشکیل دهنده را نوشته بودند که کامل نبود! «هولا هولا»، «کلد استاپ»، «اس پی بی» و دیگر اسامی که اصلا به یک اسم طبیعی در یک منو شباهت نداشتند. دو مورد از مواد تشکیل دهنده را نوشته و بقیه آن را با «و ...» پر کرده بودند و زمانی هم که سوال کردیم، فقط گفتند این مواد بسته به میل مشتری متفاوت است! برای نمونه «اس پی بی» سفارش دادیم که میکسی غیر ماهرانه از چند میوه بود و طعم دلنشینی هم نداشت!
از صنعت خودرو تا کهکشان راه شیری!
در ادامه، اسامی محیرالعقولی که مدتی است در منوی رستورانها و فست فودها حسابی سر زبانها افتاده، باعث شد به سراغ رستورانهایی برویم که از این اسامی استفاده میکنند و نظر مردم و مشتریها را درباره این اسامی جویا شویم. این که «سانتافه برگر» در نقطهای از دنیا نوعی خاص از برگر است و با گوشت یا مواد خاصی تهیه میشود را نگارنده نمیداند، اما نکته مهم این است که این نام در ایران، ما را به یاد یک ماشین کرهای میاندازد!
بعد از خریدن متوجه میشوم که سانتافه برگر که در منوی یکی از فستفودهای شهر گنجانده شده، مخلوطی از همه چیز است؛ یک ساندویچ حجیم و شلوغ. اینکه مورد اقبال چه تعداد از مردم قرار میگیرد، مهم است، اما اینکه سفارش دهنده برای دفعه اول نمیداند با چه ساندویچی مواجه میشود با اهمیتتر است.
در منوی یک پیتزا فروشی نیز با «پیتزا خورشیدی» مواجه شدیم که برخلاف پیتزای سبزیجات، گوشت، مخلوط و ... هیچ ایدهای از آن نداشتیم و بعد از سفارش هم با پیتزایی که به شکل خورشید طراحی شده بود، مواجه شدیم. پیتزایی که هیچ ویژگی خاصی به جز شباهت ظاهریاش با خورشید نداشت البته تقریبا همه پیتزاها، شبیه خورشید هستند، چون گردند!
غولهای نیممتری!
به تازگی در شهر فستفودهایی که ساندویچ با ابعاد بزرگ به مردم عرضه میکنند زیاد شده و غول نیممتری هم در منوی یکی از همین مغازهها وجود داشت. غولی که سه هات داگ و مقدار زیادی مواد غذایی دیگر را در خود جای داده بود و به خاطر قد 50 سانتیاش شکل و شمایلی عجیب به خود گرفته بود. در منوی این غذاخوریها انواع غولها با مخلفات دیگر هم وجود دارد که در مقطع فعلی مورد اقبال قرار گرفته و جالب هستند و بسیاری برای تجربه این منو یا حتی بحث اقتصادی به این مغازهها مراجعه میکنند.
میکس فرهاد مجیدی!
مدتی قبل منوی یک رستوران در فضای مجازی بسیار معروف شد. منویی که نه تنها از رنگ و لوگوی باشگاه استقلال استفاده کرده بود بلکه از نام بازیکنان و اسطورههای استقلالی هم برای تعدادی از غذاها، کمک گرفته بود. اتفاقی که در نگاه اول بانمک و خلاقانه است، اما شأن تاریخسازانی همچون ناصر حجازی و بازیکنان و مربیانی، چون مهدی رحمتی، فرهاد مجیدی و علی منصوریان را هم پایین میآورد. قطعا هواداران استقلال از دیدن عکسهای با کیفیت و بزرگ این افراد در محیط رستوران بیشتر لذت میبرند تا سفارش دادن غذاهایی به نام «جوجه کباب ناصرخان»، «میکس فرهاد مجیدی»، «میکس داش علی منصوریان» و .... غذایی که کسی نمیداند چیست و اصلا با چه موادی تهیه میشود و هیچ توضیحی هم در منو داده نشده است.
منوهایی که تقریبا هیچکدام قیمت ندارد
اگر اسامی عجیب و غریب را فراموش کنیم، بحران قیمت در چنین مواقعی قابل فراموشی نیست! تقریبا همه منوهای عجیب و غریب بدون قیمت هستند و هیچ گمانی هم از قیمت احتمالی آنها وجود ندارد و شما نمیدانید برای یک لیوان آب جوش و یک چای کیسهای سبز که نامش در «انتظار گودو» ست، با چه عددی روبه رو میشوید؟ یا «دمنوش دلبر» تا چه اندازه با قیمتش «دل میبرد!» بنابراین علاوه بر اینکه نمیدانیم چه چیزی سفارش دادهایم، نمیدانیم چقدر پول باید بابت سفارش پرداخت کنیم.
بیشتریها مخالف و چند نفری هم موافق!
نظر مردم را بعد از دیدن چنین منوهایی و احتمالا امتحان کردن چنین غذاها یا نوشیدنیهایی جویا شدیم. همزمان که برای امتحان غذاهایی با اسامی عجیب و غریب به مکانهای مختلف مراجعه کردیم، نظر مردم را نیز درباره منو جویا میشدیم و واکنشها هم جالب بود.
مردم در درجه اول قیمت داشتن منو برایشان اهمیت بیشتری دارد تا اسامی غذا! آنها نظرشان بر این بود که از پرسیدن قیمت تک تک غذاها هیچ خجالت و ابایی ندارند، اما وقتی منو قیمت داشته باشد، انتخاب اصولی تری خواهند داشت و به همین دلیل معمولا جاهایی را انتخاب میکنند که بدانند با چه قیمتی روبهرو میشوند.
خطر سفارش را نمیپذیریم!
اما درباره اسامی عجیب منوها چند جوان که به یک فست فود آمده بودند، گفتند: «چند اسم مانند «کپلی برگر» با وجود عجیب بودنشان، مدتی است مصطلح شده و در بسیاری از منوها وجود دارد و با اینگونه اسامی که میدانیم چه مواد غذایی دارد، مشکلی نداریم، اما اسامی بداهه را که هیچ پیش فرضی به مشتری نمیدهد، اصلا دوست نداریم و هیچوقت هم خطر سفارششان را نمیپذیریم.» پدری هم که با دختر خردسالش به یک ساندویچی مراجعه کرده، در پاسخ به سوال ما درباره منوهای عجیب و غریب میگوید: «همچنان ساندویچ مرغ یا جگر سفارش میدهم، حتی اگر اسامیشان عوض شود البته بعضی جاهایی که به تازگی رفتهام، اسم آن را عوض کردهاند! مثلا به جای مرغ زده بود، پرنده خوشخور!»
چرا از تجربههای جدید میترسید؟
در این میان افرادی هم بودند که از اشتها و میلشان به غذا خوردن تعریف زیادی میکردند و میگفتند که بدون واهمه، اسامی عجیب را به شرط قیمت مناسب سفارش میدهند و برای میل به هیچ غذایی «نه» نمیگویند! خانمی که در حال انتخاب غذایی با اسم عجیب و غریب بود، میگوید: «چرا از تجربههای جدید میترسید؟ خسته نشدید از بس پیتزا گوشتوقارچ و ساندویچ خوراک خوردید؟ به نظرم هم جالبه و هم هیجانانگیز. اصلا یکی از تفریحهای من و چند نفر از دوستانم همین است که به سراغ کافی شاپها و رستورانهایی میرویم که منوهای متفاوتی دارند تا امتحانشان کنیم.»