روزنامه همشهری - مهرداد رسولی: منصور بهرامی در ورزش ایران یک استثناست؛ ورزشکار خودساختهای که با دستهای خالی در ورزشی که به قشر مرفه جامعه تعلق دارد ستاره شد و در سختترین شرایط کاری کرد تا شهرتش از مرزهای ایران فراتر برود. سبک بازیاش به حدی منحصربهفرد است که چه ببرد و چه ببازد، پای ثابت معتبرترین گرنداسلم تنیس دنیاست و کلیپهایی که از حضورش در ویمبلدون منتشر میشود دهها میلیون بازدیدکننده دارد.
بدون تردید هیچ ورزشکار ایرانیای به اندازه او چنین مورد توجه نبوده و از این رو باید منصور بهرامی را ستاره بیبدیل ورزش ایران دانست؛ تنها بازیکنی که سابقه بازی در برابر ستارگان چندین نسل مختلف تنیس را دارد؛ از کانرز و بورگ و مک انرو، اسطورههای دهههای 70 و 80 میلادی گرفته تا فدرر و نادال و جوکوویچ که سلاطین تنیس جهان در سالهای اخیر بودهاند.
او که 39 سال قبل به فرانسه مهاجرت کرد و در این کشور به شهرت و ثروت رسید وقتی نام ایران به میان میآید بغض میکند و دچار احساسات میشود. با نابغه تنیس ایران به بهانه درخشش او در مسابقات ویمبلدون 2019 درباره فرازونشیبهای زندگی ورزشی اش گفتگو کردهایم.
آقای بهرامی! شما در سالهایی به تنیسور بینالمللی تبدیل شدید که تنیس به عنوان ورزشی اشرافی در ایران شناخته میشد و بعد از انقلاب تعطیل شد. در چنین شرایطی چگونه گلیم خودتان را از آب بیرون کشدید و به جایگاه امروزی رسیدید؟
سالهای 1353 و 54 را باید دوران طلایی تنیس ایران بدانیم. تنیسورهایی مثل من، کامبیز درفشیجوان، محرم خدایی و علی مدنی برای تیم ملی تنیس بازی میکردند و تیمی داشتیم که خیلی سخت به اروپاییها میباخت و گاهی اوقات هم آنها را میبردیم. وقتی 19 ساله بودم با محرم خدایی و علی مدنی به مسابقات گالیاکاپ چکسلواکی رفتیم و تیمهای رومانی، هلند، سوئیس و فرانسه را بردیم و به فینال رسیدیم.
باخت به ایران برای فرانسه گران تمام شد، اما خودمان سورپرایز نشدیم، چون فکر میکردیم تیم بهتری هستیم و چه بسا اگر مسابقات در چکسلواکی نبود، میزبان را هم میبردیم و قهرمان میشدیم. در همان سالها و آخرین باری که من در دیویس کاپ بازی کردم، سوئیسیها برای اولین بار و با نتیجه 3 بر 2 ما را بردند. تنیس ایران در مسیر پیشرفت بود و اگر همین روند ادامه پیدا میکرد به جرات میگویم امروزه 2 یا 3 بازیکن بین 30 یا 40 تنیسور اول دنیا داشتیم.
تیمهای آسیایی حریف ما نبودند و این روزها وقتی میبینم تیم ملی ایران به قطر و بنگلادش و سریلانکا میبازد متاسف میشوم. وقتی انقلاب پیروز شد گفتند تنیس ورزش پولدارها و طاغوتیهاست و ما آن را نمیخواهیم.
تنیس حقیقتا ورزش پولدارها بود؟
اصلا اینگونه نبود. همه بچههای تیم ملی تنیس توپجمع کن امجدیه بودند. ورزشگاه امجدیه برای من که به خیلی از کشورهای دنیا سفر کرده بودم بهشت روی زمین بود و جایی از آنجا بهتر سراغ نداشتم. باور کنید وقتی تشنهام میشد سرم را داخل جوی آب امجدیه میکردم و آب میخوردم. یک عدهای آمده بودند و میگفتند تنیس ورزش پولدارهاست در حالی که پدر من باغبان امجدیه بود و به درختان و گلهای ورزشگاه رسیدگی میکرد.
تنها کسی که پدرش تنیس تدریس میکرد کامبیز درفشیجوان بود و بقیه بچههای تیم ملی، فرزندان کارگران امجدیه بودند. پدر من روزی 10 تومان حقوق میگرفت و خانهمان هم داخل امجدیه بود. ما که بچه پولدار نبودیم.
پس مربی اختصاصی هم نداشتید؟
همه فرزندان کارگران امجدیه که به سمت تنیس آمدند خودساخته بودند. کسی به من تنیس آموزش نداد و با خاک انداز و جارو تنیس بازی میکردم. راکت نداشتم، چون حقوق دو ماه پدرم را باید میدادم و یک راکت میخریدم. من هم هیچ وقت به پدرم نگفتم برایم راکت بخر. به همین دلیل وقتی به ما میگفتند طاغوتی برایمان سنگین بود.
امجدیه در آن سالها مهد فوتبال در پایتخت بود. چرا به سمت فوتبال نرفتید؟
ما در امجدیه زندگی میکردیم و به همین دلیل باید ورزشکار میشدم. سراغ هر ورزشی میرفتم مشکلی نبود، اما سمت زمین تنیس که میآمدم با لگد بیرونم میکردند و گاهی اوقات به قصد کشت مرا کتک میزدند، چون پدرم کارگر امجدیه بود و بچه پولدار نبودم. فرزندان همین کارگرها پیراهن تیم ملی را پوشیدند، اما از بخت بد ما تنیس تعطیل شد و من از سن 21 تا 24 سالگی تنیس بازی نکردم. بعد هم خواهش و تمنا کردیم که به ما اجازه بدهند مسابقات تنیس را در مجموعه ورزشی انقلاب راهبیندازیم.
بعد از کلی رفتو آمد جام انقلاب را راه انداختیم و در قسمت انفرادی و دوبل قهرمان مسابقات شدم. قهرمانی در مسابقات جام انقلاب سکوی پرتاب من شد؛ چون جایزه نفر اول مسابقات، بلیت رفتوبرگشت به آتن بود. به ما گفته بودند بلیت رفتوبرگشت به اروپا، اما از آنجا که برای ما ایرانیها پاریس، لندن، رم، فرانکفورت و ژنو اروپاست بلیت تهران- آتن را گرفتم و 500 دلار هم که تمام داراییام بود را دادم و به جایش بلیت تهران- نیس را گرفتم و به جنوب فرانسه آمدم.
به قصد کار و زندگی عازم فرانسه شدید یا برای ادامه تنیس؟
میدانستم با تنیس در همه جای دنیا میتوانم به زندگیام ادامه بدهم و اگر تنیسور نبودم پایم را از تهران بیرون نمیگذاشتم. قبل از آمدن به فرانسه به همراه محمد نصیری و علی پروین جزو 10 ستاره برتر ورزش ایران بودم. آن موقع 20 سال بیشتر نداشتم و در ابتدای زندگی ورزشیام قرار داشتم و زمانی که به فرانسه آمدم اینجا برایم مثل زندان بود. تا یک سال بدون ویزا در شهر نیس زندگی کردم و به محض اینکه پلیس میدیدم مسیرم را عوض میکردم تا دستگیر نشوم. تا یک سال بعد از اخذ ویزا هم به عنوان ایرانی به هر کشوری نمیتوانستم سفر کنم و با هزار مشکل گلیم خودم را از آب بیرون کشیدم.
راهیابی به فینال رولان گاروس فرانسه در همان سالهای سخت برای شما نجاتبخش بود. با قهرمانی در این مسابقات چقدر زندگی شما دستخوش تغییر شد؟
قبل از حضور در رولان گاروس همه تنیسورهای فرانسوی را بردم و یک جورهایی راجرر فدرر فرانسه بودم. همه میخواستند مرا ببرند و کمتر پیش میآمد به حریفی ببازم. بعد از حدود یک سال بیخانمانی، سرداور مسابقات رولان گاروس به من گفت منصور من میدانم کارت درست است و میخواهم به تو وایلد کارت بدهم تا در مسابقات مقدماتی رولان گاروس شرکت کنی. من 6 بازی متوالی را بردم و وارد جدول اصلی مسابقات شدم، اما در بحبوحه جنگ ایران و عراق بود و اینجا درباره ایرانیها منفی صحبت میکردند.
در راند اول مسابقات 3 ست متوالی نفر چهارم تنیس فرانسه را بردم و بعد از این بازی همه خبرنگاران میگفتند یک ایرانی مسابقه را برده است. وقتی برای مصاحبه آمدند به آنها گفتم من یک ایرانیام که ویزا ندارم و به طور غیرقانونی در فرانسه زندگی میکنم. بعد از این ماجرا خیلیها به من کمک کردند و میگفتند به جای مهاجران به درد نخور به امثال منصور بهرامی ویزا بدهید. از آن به بعد زندگی در فرانسه برایم راحتتر شد و وقتی پلیس میدیدم نمیلرزیدم.
مهاجرت به فرانسه ممکن بود به حذف کامل شما از صحنه ورزش منجر شود. فکرش را کرده بودید که اگر همه کارها درست از آب درنمیآمد و در رولان گاروس فینالیست نمیشدید چه سرنوشتی در انتظارتان بود؟
قبل از مهاجرت به فرانسه نه کار داشتم و نه درآمد و صبح تا شب ولگردی میکردم. برای مرد چیزی بدتر از این نیست که صبح از خواب بیدار شود و نداند چه کار باید بکند. من ترجیح میدهم بمیرم تا اینکه بیکار بمانم و بدون هدف زندگی کنم. ایران را ترک کردم فقط برای اینکه همه زندگیام تنیس بود و ترجیح میدادم بدون تنیس زنده نباشم.
هیچ هراسی از آینده نداشتم، چون همه چیز را از دست داده بودم؛ حتی خانه ده ونک که خشت به خشت آن را با دست خودم و با قرض ساخته بودم. ماشینم را هم در دوره بیکاری فروختم و 500 دلار برایم مانده بود که با آن بلیت تهران- نیس را خریدم.
برای گذران زندگی در فرانسه، جز تنیس کار دیگری هم انجام دادید؟
جز تنیس کار دیگری نکردم. باز هم میگویم اگر تنیسور نبودم هرگز از ایران خارج نمیشدم. اینجا آدمهای نژادپرستی هستند که به مهاجران میگویند خارجی کثیف، اما در کشور خودم از این حرفها نمیشنیدم. در این 39 سال نژادپرستها 2 بار به من توهین کردهاند.
بعد از فینالیست شدن در رولان گاروس، موفقیت دیگری را در فرانسه لمس نکردید. سقف آرزوی شما در اروپا قهرمانی در یک گراند اسلم معتبر بود؟
بازیهای حرفهای من از 30 سالگی شروع شد. در رولان گاروس هم به فینال دوبل رسیدم و بعد از آن به فینال یو اس اوپن و در اوپن استرالیا هم بازی کردم و خیلی از قهرمانان صاحب نام دنیا از ایوان لندل گرفته تا متس ویلاندر و یانیک نوا و پت کش و استفان ادبرگ را در مسابقات دوبل بردم، اما ادامه مسابقات انفرادی برای من دیر بود و در 36 سالگی به مسابقات نمایشی رفتم.
البته شهرت شما بهواسطه کارهای خارق العادهای است که در مسابقات نمایشی انجام میدهید. چه شد که تنیس نمایشی را برای ادامه فعالیت ورزشی انتخاب کردید؟
وقتی 36 سالم شد نمیتوانستم به طور همزمان در مسابقات انفرادی و تنیس نمایشی بازی کنم و با پیشنهاد جیمیکانرز، تنیسور معروف آمریکایی و اسطوره تنیس دنیا، مسابقات بالای 35 سال را با برگزاری 25 مسابقه در نقاط مختلف دنیا راه انداختیم. در این مسابقات همه اسطورههای تنیس دنیا جز جان مک انرو و جیمیکانرز را چندین بار بردم. تنها کسی که همه سعیام را کردم تا ببرم، اما نشد کانرز بود. وقتی در ایران بازی میکردم هم سبک بازیام نمایشی بود و بازیهایم تماشاگران زیادی داشت.
استایل من با بقیه تنیسورها متفاوت است و خیلیها مثل پت کش و ایوانیسویچ سعی میکنند ادای مرا دربیاورند و همه مردم این موضوع را میدانند. البته بارها به آنها گفتهام کاری را انجام بدهید که تواناییاش را دارید و لازم نیست ادای مرا دربیاورید. در همین مسابقات جام ویمبلدون 12 هزار و 500 نفر حضور داشتند و حدود 4 دقیقه در حالت ایستاده مرا تشویق کردند، اما بقیه چنین موقعیتی ندارند، چون ادا درمیآورند.
شاید دلیلش این باشد که تنیس نمایشی خیلی پولساز است؟
من هیچ وقت در تنیس به پول فکر نکردم. وقتی 10 سالم بود با کامبیز درفشیجوان یک تکه چوب برمیداشتیم و با دیوار توپ میزدیم. مردم از اینکه در حالتهای مختلف توپ را از بین پاها رد میکردیم و به دیوار میزدیم تعجب میکردند. وقتی داخل زمین تنیس راهمان نمیدادند، با یک تکه نخ برای خودمان زمین درست میکردیم و تماشاگر هم جذب میشد.
شما هر سال در مسابقات نمایشی زیادی که در همه کشورهای دنیا برگزار میشود از جمله ویمبلدون لندن بازی میکنید. چرا چنین مسابقاتی در ایران برگزار نمیشود؟
یک بار در دوره ریاستجمهوری آقای خاتمی از ایران با من تماس گرفتند و برای برگزاری مسابقات تنیس نمایشی کمک خواستند. به آنها گفتم هر بازیکنی که بخواهید را به ایران میآورم. در هر صورت 3 دوره این مسابقات برگزار شد و تعدادی از بهترین تنیسورهای جهان مثل گیلرمو ویلاس که در سال 1977 بهترین بازیکن جهان شد را به تهران آوردم. بیون بورگ سوئدی که 11 گراند اسلم برده بود و سیدریک بیولین و هانری لوکوند را هم آوردم و قرار بود سال بعد مسابقات را با تعداد بیشتری از تنیسورهای سرشناس جهان برگزار کنیم، اما با رئیس جمهور شدن احمدینژاد پرونده تنیس نمایشی در ایران بسته شد.
در حالیکه مردم به شدت استقبال میکردند و چندهزار نفر پشت درهای بسته مجموعه انقلاب میماندند. هنوز هم برخی هموطنان در اینستاگرام به من میگویند چرا در ایران بازی نمیکنی. من حاضرم به ایران بیایم و با تنیسورهای ایرانی هم بازی کنم، اما بهتنهایی تصمیم گیرنده نیستم.
اخیرا صحبتهایی برای راهاندازی این مسابقات در ایران شده است؟
هر دو سال یک بار صحبتهایی مطرح میشود، اما در حد قول و قرار باقی میماند.
شما در بهترین استادیومهای تنیس جهان مسابقه دادهاید. مجموعه ورزشی انقلاب پتانسیل برگزاری مسابقات بین المللی تنیس را دارد؟
در حال حاضر چنین شرایطی ندارد، اما مجموعه انقلاب در سال 1354 یکی از 10 کلوپ برتر دنیا بود. من باشگاههایی را سراغ دارم که حق عضویت آنها 300 هزار دلار است، اما به زیبایی مجموعه انقلاب نیستند. این مجموعه هم اکنون شرایط برگزاری مسابقات بین المللی را ندارد مگر اینکه به طور کامل بازسازی شود. مجموعه انقلاب مجموعهای است که یک استادیوم 6 تا 8 هزار نفری و 6 زمین 1500نفری دارد. چنین مجموعهای تقریبا در دنیا وجود ندارد و در سالهای گذشته میزبان مسابقات مهمیبوده است.
فکر میکنید تنیس ایران در مسیر درستی قرار دارد یا چیزی از تنیس ایران باقی نمانده است؟
من در فضای تنیس ایران حضور ندارم و نمیدانم در مسیر درستی قرار دارد یا نه، اما خبرها را پیگیری میکنم. آخرین بار شنیدم تیم ملی تنیس ایران به قطر باخته است. همین تیم قطر 3-2 سال قبل در فرانسه اردو داشت و یونس، سرمربی مراکشی این تیم که از دوستان قدیمی من است خواهش کرد با بازیکنانش عکس یادگاری بگیرم. بعد از گرفتن عکس با یکی از آنها که اسمش جابر بود توپ زدم و با 60 سال سن در تای بریک او را بردم. همین بازیکنان تیم ملی ایران را بردهاند و برای ما تاسفانگیز است.
من مسیر درستی را پیش روی تنیس ایران نمیبینم. در کشور ما استعداد بسیار است، اما باید آنها را کشف کرد و امکانات در اختیارشان گذاشت. امکاناتی که در فرانسه وجود دارد با آنچه در ایران میبینیم قابلمقایسه نیست. در فرانسه 10هزار باشگاه تنیس وجود دارد. به طور متوسط هر باشگاه 10-12 زمین تنیس دارد. تمامی این باشگاهها به طور سالانه حداقل یک مسابقه برگزار میکنند. شما فکرش را بکنید میشود 10 تا 12 هزار مسابقه در سال.
به زندگی در ایران فکر میکنید یا آینده شما در فرانسه است؟
حتی یک لحظه نیست که به ایران فکر نکنم. مگر میشود انسان زادگاه خودش را فراموش کند؟ همین الان که درباره کشورم صحبت میکنم دچار احساسات شدهام، اما در ایران کاری ندارم. چون زندگی من اینجاست. باز هم میگویم از سر ناچاری و از روی گرسنگی ایران را ترک کردم و اگر تنیسور نبودم هرگز خاک کشورم را ترک نمیکردم.
من در فرانسه پناهنده نشدم، چون اگر پناهنده میشدم پدرم را قبل از مرگش نمیدیدم. هنوز هم برای دیدن امجدیه و مجموعه انقلاب اشتیاق دارم. هر سال برای سر زدن به رضا رئیسمحمدی که مسئول رختکن امجدیه بود به آنجا میرفتم، اما او هم یک ماه قبل فوت کرد.
تا چند سالگی تنیس بازی میکنید؟
تا وقتی انرژی داشته باشم بازی میکنم و روزی که نتوانم در زمین تنیس مردم را به وجد بیاورم خودم خداحافظی میکنم و میروم.
خارجیها به احترامم کلاهشان را برمیدارند
منصور بهرامی که سالهاست در بخش تنیس نمایشی فعالیت میکند، مثل هر سال در ویمبلدون حضور یافت. از او درباره اینکه برگزارکنندگان معتبرترین گرند اسلم تنیس دنیا برای او استثناء قائل شدند و قانون شرط سنی را ملغی کردند، سوال کردهایم.
ظاهرا به دلیل شرط سنی 60سال امکان حضور شما در ویمبلدون 2019 وجود نداشت. البته این اتفاق نیفتاد و بازی کردید، داستان چه بود؟
وقتی گفتند شرط سنی حضور در ویمبلدون زیر 60 سال است، من هم از برگزارکنندگان این مسابقات و در صفحه شخصیام از ویمبلدون تشکر کردم و به طرفدارانم خبر دادم که برای آخرینبار در این مسابقات بازی خواهم کرد. خیلی از مردم به این قانون اعتراض کردند و به ویمبلدون نامه نوشتند. اوایل امسال کلیپی از من در سایت مسابقات ویمبلدون قرار گرفت که بیش از 30میلیون نفر آن را تماشا کردند که یک رکورد است. در همان سایت کلیپهایی از فدرر، نادال و ماری وجود دارد که بازدید هیچ کدام به 10میلیون هم نمیرسد.
در همان روزها از طرف شبکه تلویزیونی ویمبلدون از من دعوت کردند که بیایم و کار گزارشگری را برایشان انجام دهم. شب قبل از بازی، آرنو کلمان که دوست من است صاحب فرزند شد و نتوانست برای بازی حاضر شود و من به جای او به زمین رفتم و اتفاقا بازی خیلی خوبی هم با لیتون هیوئیت انجام دادیم. بعد از این ماجرا به من گفتند قانون را برای تو برداشتیم و میتوانی هر سال در مسابقات ویمبلدون شرکت کنی.
درآمدی که در مسابقات نمایشی کسب میکنید راضیکننده است؟
درآمد خیلی خوبی دارم، اما اینجا شهروندان 60 درصد درآمدشان را بابت مالیات پرداخت میکنند. با این حال درآمدم راضیکننده است و اندازه نفر بیستوپنجم تنیس دنیا پول میگیرم.
البته طرفداران زیادی دارید و حضور آنها اسپانسرها را به عقد قرارداد با شما ترغیب میکند.
همینطور است. وقتی در خیابان راه میروم و خارجیها به احترام من کلاه از سر برمیدارند برایم بهترین پاداش است. مردم به من میگویند از بازی تو به وجد میآییم و عدهای دیگر میگویند فرزند ما به خاطر تو تنیسور شده است. به همین دلیل جنبه مالی ماجرا برایم اهمیت چندانی ندارد و عشق به تنیس است که باعث میشود در 63 سالگی بازی کنم.
ای کاش چنین دیالوگهایی بین شما و مردم در ایران رد و بدل میشد.
من از خدا میخواهم که به ایران برگردم، اما برگشتنم دردی را دوا نمیکند.
فدرر جنتلمن است
منصور بهرامی با ستاره تنیس جهان رابطه دوستانهای دارد، اما راجر فدرر سوئیسی را تافته جدا بافته و ستاره بیتکرار تنیس میداند.
از بین تنیسورهای مطرح جهان، طرفدار کدام یک از آنها هستید؟ فدرر، نادال یا جوکوویچ؟
فدرر را خیلی دوست دارم، چون جنتلمن است. البته با نادال و جوکوویچ هم رابطه خوبی دارم، اما نادال پسر خوبی است.
فکر میکنید بعد از باخت در فینال ویمبلدون، فدرر در 38 سالگی باز هم میتواند یک گراند اسلم معتبر را ببرد؟
فدرر افت نکرده و فقط سنش بالا رفته. با این حال اگر به همین روند ادامه بدهد سال دیگر هم میتواند رولان گاروس را ببرد و امسال هم گزینه اول قهرمانی در یو اس اوپن آمریکاست. شخصا فکر میکنم تا 500 سال دیگر هیچ تنیسوری نمیتواند رکورد نادال را بشکند و 12 بار قهرمان رولان گاروس شود.
تنیسورهای جوان میتوانند جای اسطورههایی مثل نادال، فدرر و جوکوویچ را بگیرند؟
12 سال اخیر را باید دوران طلایی تنیس بدانیم. در این 12 سال بازیکنان همسطحی مثل نادال و فدرر و جوکوویچ داشتیم و حتی اندی ماری را میتوانیم به این جمع اضافه کنیم. به نظرم تا سال 2021 فدرر و نادال بازی نخواهند کرد و احتمالا جوکوویچ هم به مرز بازنشستگی میرسد. بنا بر این نفر اول از بین دومنیک تیم یا الکساندر زورف انتخاب خواهد شد، اما هیچکدام آنها در سطح نادال و فدرر و جوکوویچ بازی نخواهند کرد.
از سر ناچاری و از روی گرسنگی ایران را ترک کردم و اگر تنیسور نبودم هرگز خاک کشورم را ترک نمیکردم. من در فرانسه پناهنده نشدم، چون اگر پناهنده میشدم پدرم را قبل از مرگش نمیدیدم.