رضا ساکی
امروز صبح همسایهمان را دیدم. گفت: مهندس این ویدئو را دیدهای؟ نگاه کردم، گفتم: دیدهام. گفت: این یکی را چه؟ نگاه کردم، گفتم: دیدهام. گفت: خب؟ گفتم: دارند برای انتخابات رای جمع میکنند. گفت: یعنی ترسیدهاند؟ گفتم: از چه چیز ترسیدهاند؟ گفت: از این که رای نیاورند ترسیدهاند و حالا دارند همه تلاششان را میکنند بلکه دوباره انتخاب بشوند. گفتم: اینطوری هم میشود تحلیل کرد.
این را که گفتم سرش را نزدیک آورد و گفت: مهندس بهنظرم خیلی خوب است که یکی دستگاه امآیآر و دیگری ماشینهای مکانیزه حمل زباله وارد شهر کرده است. این از مزایای ترس است. بهنظرم اگر بشود کاری کرد که مسئولان دائم در ترس زندگی کنند در کمتر از چهار سال مملکت گلستان میشود.
گفتم: این هم نکتهای است. اما مسئولان را چگونه بترسانیم؟
گفت: باید سازوکاری درست کنیم که هر هشت ساعت یکبار در شبانهروز یک ترس عظیم در دل مسئولان ایجاد کنیم تا کار و تلاش یادشان نرود.
گفتم: باید ببینیم مسئول از چه چیزی میترسد.
بلافاصله یک کاغذ از جیبش بیرون آورد و گفت: مسئول جماعت از 234 مورد میترسد که اگر هر هشت ساعت یکبار، یکی را به یادش بیاوریم دست از تلاش برنخواهد داشت.
گفتم: 234 مورد؟ جدی؟ خیلی زیاد است.
گفت: البته یک مورد است که در 234 مورد متبلور شده است.
لیست را گرفتم و نگاه کردم. درست میگفت. همه 234 مورد با میز شروع شده بود؛ میز مسئول، میز خدمت مسئول، میز مدیریت، میز کار، میز معاونت، میز ریاست، میز مدیرعاملی، میز نمایندگی و...
گفت: مسئول وابسته به میز است. اگر دائم در ترس از دست دادن میز باشد، به اندازه سوئیس میخورد و به قدر سوئد کار میکند و مانند آلمان نتیجه میدهد.
باقی بقایتان