ماهان شبکه ایرانیان

خرازی: عقلم گفت نامزدریاست‌جمهوری نشوم/ نام مذاکره‌کنندگان مخفی با آمریکا را به آنجا که باید،داده‎ام

تسنیم نوشت: صادق خرازی سیاست‌مدار و سفیر اسبق ایران در سازمان ملل در برنامه "دست خط" تلویزیون به سوالات متعددی پاسخ داد.

بخشی از گفت‌وگوی صادق خرازی در برنامه دست‌خط به شرح زیر است:

به نسخ خطی علاقه دارید. از جوانی کلکسیون جمع‌آوری می‌کردید؟

بله. من از سال1355 شروع به جمع‌آوری آثار خطی اسلام و ایران کردم. در آن زمان امکانات هم محدود بود. به صورت گسترده از دهه60 بود. قطعات خط را جمع می‌کردم. قرآن جمع می‌کردم.

موقعی که آمریکا بودیم از آقای دکتر خرازی قرض می‌گرفتم، به من پول می‌دادند و من شاید 40 نسخه خطی قرآن را از نیویورک جمع کردم و آوردم. مجموعه وسیعی بود و به جمهوری اسلامی ایران گفتیم، چون در حد وسع ما نبود، 10 الی 15 میلیون می ارزید، کسی همت نکرد که اینها خریداری شود.

سر همین مسائل بود که دوستان اصلاح‌طلب گفتند شما قاچاق نسخ خطی می‌کنید؟ البته بعدا عذرخواهی کردند.

به قول معروف خدا نکند خداوند انسان را لحظه‌ای به خود واگذار کند. خیلی از اینها زمانی که احتیاج داشتند پاشنه در خانه ما را برداشته بودند، اما از لحظه‌ای که بنا شد حزب اصلاح‌طلب داشته باشیم و در خدمت جوان ها باشیم - حزب چیزی به من اضافه نکرد، جز اینکه خوشبختانه یا متاسفانه موقعیت سیاسی و اجتماعی من را محدود کرد، ولی این را برای جوانان انجام دهیم - اما به گونه ای عمل کردند که مورد رضایت خداوند نبود. متاسفانه به کسی که خدمتگذار فرهنگ کشور بود، توهین کردند. یکی از تلخ‌ترین اتفاقاتی است که در زندگی کسی می‌تواند رخ دهد.

برخی از اصلاح طلبان با شما زاویه دارند و می‌گویند نفوذی هستید.

این از مشکلات چپ ایران است. چپ ایران می‌گوید یا همه با من هستند یا همه بر من هستند. این مشکل تفکر چپ ایران است.

به خودشان هم گفتید؟

بسیار گفتیم. بحث‌های زیادی کردیم. می‌گویند یا همه با ما یا بر ما هستند. نتیجه گرفتاری که خیلی‌ها دارند همین است.

گفته بودید زمانی که سفیر بودم، کسانی بودند که با امریکایی‌ها مذاکره می‌کردند و به دشمن پیغام می‌دادند. من آنها را اصلاح‌طلب نمی‌دانم و فهرستی دارم که اگر لازم باشد به مردم می‌گویم؛ به مردم می‌گویید؟

به آنجاهایی که باید می‌گفتم، گفتم.

آنها هم می‌دانند که گفتید؟

بله. فرد راحت در امریکا حقوق بگیر است، ماه به ماه حقوق خوبی هم می‌گیرد. اینها اصلاح طلب نیستند. خاطره‎ای بگویم، من قبل از انتخابات سال 84 به ایران آمدم. در فرانسه سفیر بودم. آمدم، موضوع مهمی بود و خدمت آقای خاتمی رسیدم و مطرح کردم، ایشان گفتند امشب خدمت رهبری می‌روم و مطرح می‌کنم. گفتند باش و نرو پاریس، تا جواب بدهم.

داشتم می‌رفتم قم خدمت پدرم، 4 نفر در ماشین بودیم، مرحوم احمد بورقانی یکی از انها بود، دو نفر دیگر هم که الان هستند، یادشان هست، پشت فرمان بودم و تلفن زنگ خورد، طبق معمول که پشت فرمان هستم روی بلندگو گذاشتم.

از دفتر آقای هاشمی رفسنجانی بود. آقای هاشمی پرسیدند کجا هستی؟ مگر نرفتی پاریس؟ گفتم نه، منتظر کاری هستم که انجام شود، بعد بروم، گفتند کدام کار؟ گفتم اجازه بدید حضوری عرض کنم، ایشان متوجه شدند که نمی‌خواستم تلفنی بگویم. آقای هاشمی پرسید چه زمانی می‌روی پاریس؟ گفتم احتمالا امشب آن پیام بیاید کارم انجام شود، برگردم بروم.

ایشان گفت که چون الان عازم هستم به بیرون از تهران بروم، پس تلفنی می گویم. بعد اسم کاندیدایی را آوردند و گفتند اینها رذالت کرده‌اند و به اتحادیه اروپا پیام هایی مبنی بر کارهای تروریستی که مثلا من و دیگران انجام داده ایم، داده اند! گفتند شما مکلف هستید راستی‌آزمایی کنید. گفتند نزد آقای بلومبرگ در اروپا بروید که رئیس کمیسیون سیاست خارجی پارلمان اروپا بود. یک دفتر در استراسبورگ و یک دفتر در بروکسل داشت. گفتند بروید و ببینید ماجرای این تهمت چیست. گفتم چشم.

من ساعت هشت یا نه شب وقتی به تهران بازگشتم خدمت آقای خاتمی رسیدم و ایشان پیام را بازگردانند و بعد، من عازم پاریس شدم، وقتی رسیدم گفتم سریع از بلومبرگ وقت بگیرید کار مهمی دارم، دفتر ایشان اطلاع دادند که ایشان در وین هست و گفته تا 10 روز دیگر نیستند و خواستند اگر کار واجبی هست به وین برویم.

من با معاونم به وین رفتم. ایشان در یکی از محیط‌های تفریحی خود در وین بودند. ماجرا را گفتم و گفتند پرونده ای آورده اند که مثلا آقای هاشمی اینطور بوده، فلانی انطور بوده، کدهایی را داد، اسامی را داد که مثلا در انتخابات سال 84 اینها به دشمن اطلاعات دادند تا آقای هاشمی رای نیاورد، مثل اینکه امروز کسی بخواد به خارجی‌ها برای رای نیاوردن یکی از این 6 نفر پیغام بدهد!

از اردوگاه اصلاح طلب بودند؟

اینها اصلاح طلب نما هستند. اینها نان به نرخ روز می‌خورند. اصلاح طلب کسی است که دلش برای کشور می‌سوزد. کسی که دغدغه ملک و مردم دارد. در چارچوب دستورات رهبری عمل می‌کند، اصلاح طلب کسی است که اگر سرش زیر گیوتین هم برود، حاضر نیست یک برگ از کشور کم شود.

بعد از اینکه گفتید این لیست را می‌دهم با شما برخورد شد.

من انتظار ندارم کار سیاسی کنم و برای من کف بزنند. مخالفین هم حضور دارند.

آمادگی را داشتید؟

بله، طبیعی است.

درباره مرحوم هاشمی گفتید ایشان قهرمان ملی هستند، اما باید نسبت به خیلی چیزها پاسخگو باشند. در چه جیزهایی باید پاسخگو باشند؟

هر کسی نسبت به مسئولیتی که دارد باید پاسخگو باشد. منظور خاصی از بیان این حرف نداشتم. منظورم این بود که در هر دورانی هر کسی مسئولیتی دارد باید پاسخگو باشد. ایشان هم یکی از کسانی است که باید پاسخگو باشند. ایشان انسان پاسخگویی بودند. قرائتی که از تاریخ دارند، گواه این امر است.

گفتید انتخابات سال 84 را ما اصلاح طلبان برگزار کردیم و نمی‌توانیم بگوییم در انتخابات تقلب شده است.

بله. حتما اعتقاد دارم. آقای هاشمی معتقد بود در انتخابات 84 هم تقلب شده است و من این حرف را قبول نداشتم. من بین دو تا انتخابات شهر به شهر برای سخنرانی رفتم. همین آقای محمدرضا تابش من را به اردکان برد برای سخنرانی، من نخستین دیپلماتی بودم که در مسائل سیاست داخلی هم بودم. هنوز هم پای حرف‌های آن روزها هستم و معتقدم امروز کارایی دارد.

در اینجا می خواهم با صدای بلند عرض می‌کنم که وقتی از سفر یزد و کرمان بازگشتم یکی از بزرگان کشور گفت چطور بود؟ گفتم به نظر من آقای هاشمی رای نمی‌آورد، دور دوم... خیلی تعجب کرد! گفتم ستادهای آقای هاشمی را در تهران و جاهای دیگر دیدم، تمام با کت و شلوار و منتظرالوزارت بودند، اما در طرف مقابل مردم روزه می‌گرفتند و با اعتقاد تبلیغ می‌کردند. این تفاوت ماهوی را من آن روز به چشم دیدم! این را به آقای هاشمی گفتم اما از این حرف ناراحت شدند. گفتند جای دیگری این حرف را نگو، عرض کردم این یک تکه از تاریخ است. گفتند بله ولی من دیگه چیزی ندارم!

درباره این موضوع یک شب بحثمان شد با آقای هاشمی؛ ایشان مرد بزرگی بود. اگر در جایی می‌فهمیدند اشتباه کردند و عذرخواهی می‌کردند و صریح می‌گفتند این نظرم اشتباه بوده، در انتخابات سال 84 به هیچ وجه تقلب رخ نداد. اگر کسی بگوید تقلب شد باید جواب خدا را بدهد.

درباره سال 88 فکر می کنید این چیزی که درباره تقلب گفتند، درست بود؟!

در سال 88 تخلفات زیاد بود.

می‌خواستید نامزد ریاست جمهوری شوید؟

شایعه اش بود و من خودم هم انگیزه داشتم منتها اتوبوس در خیابان ما نیامد. (می‌خندد)

چه کسی شما را منصرف کرد؟

عقلم!

چطور؟

نگرانی‌هایی داشتم که سال 84 تکرار شود و گردن من بیاندازند. ان شاالله یک روز که با هم صحبت می‌کنیم یک فقیر در کشور نباشد. ان شالله یک روز من رئیس جمهور باشم و شما وزیر باشید و من شما را مواخده کنم (می‌خندد).

27212

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان