دهم شهریور، زادروز پژمان جمشیدی است. پژمان جمشیدی بازیگر است یا فوتبالیست، هنوز جوابش را نمیدانیم. فقط میدانیم که اخیراً، بیشتر در وادی هنر و سینما مشغول بوده است. ورود جمشیدی به این وادی، خودش قصه جالبی دارد. روزهای اول، خیلیها دوستش داشتند و به شیرینکاریهایش میخندند، پایش که به سینما باز شد، عدهای اخم کردند و خبر از حضورش در تئاتر که رسید، نعره زدند. نامزد سیمرغ بلورین که شد، دیگر کار از این حرفها گذشته بود، همه خندیدند.
جمشیدی اولین ورزشکاری نیست که وارد سینما میشود. معروفترین نمونه این مدعا، محمدعلی فردین است. از کشتی به سینما رسید و سینما را مردمی کرد و به ستارهای تکرار نشدنی تبدیل شد. جمشیدی البته در اندازه فردین نیست، اما در تمام این سالها، با سعهصدر (اگر بشود اسمش را این گذاشت) با منتقدانش کنار آمده است.
همچنین بخوانید:
سیروس الوند – بازمانده سینمای فیلمفارسی
گاهی قهر کرده و قیافه گرفته، اما همیشه درنهایت کار خودش را کرده است. انصافاً هم باید بپذیریم که کارش روبهپیشرفت بوده است. از سریالهای تلویزیونی، تا حضور در آثار فیلمسازان برجسته و تا یکقدمی سیمرغ رفتن، اگر پیشرفت نیست، پس چیست؟
باری، پژمان جمشید دوران کاری پرباری داشته است. تا توانسته فوتبال بازی کرده و حالا در چهلودوسالگی به یکی از بازیگران کمدی پولساز تبدیلشده است. درعینحال توانسته برای خودش جایی میان نقش مکملها هم دستوپا کند. به آثاری که در نوبت اکران دارد، نگاهی بیندازید، متوجه میشوید که نگاهش به سینما حالا جدیتر است.
به بهانه چهل و دومین سال تولد پژمان جمشیدی که گاهی هم بازیگر است و هم فوتبالیست و گاهی هم هیچکدام، نگاهی میاندازیم به هفت اتفاق ویژه در دوران بازیگریاش که او را تا به اینجا رسانده است.
1- سریال پژمان – ناشی اما مصمم
اولین حضور پژمان جمشیدی مربوط به «ساختمان پزشکان» و نقشی مهمان است. اما با سریال «پژمان» بود که او دیده شد. خودش میگوید گاهی برای برادران قاسمخانی، از روزهایی تعریف میکرده که بهعنوان یک فوتبالیست در آستانه فراموشی قرار داشته است. تلاش جمشیدی برای ماندن و رویارویی او با مردمی که فراموشش کرده بودند یا دیگر به او اهمیتی نمیدادند، اتفاقات جالبی را پدید میآورد. اتفاقاتی که ایده اولیه سریال «پژمان» میشوند.
بیتعارف، پژمان جمشیدی در «پژمان» اصلاً تعریفی ندارد. این قصهپردازی جذاب و دوستداشتنی قاسمخانیهاست که او را بهعنوان نقش اول سریال برجسته میکند. گرچه بارقههایی از کاریزمای ذاتی در جمشیدی دیده میشود، اما او آنقدر ناشی است که نمیتوان جدیاش گرفت. بااینوجود، «پژمان»، با موفقیتی که در بین مخاطبان به دست آورد، سکوی پرتاب مناسبی برای جمشیدی شد. جمشیدی که شاید هیچکس نمیدانست چه آرزوهای بزرگی در سر دارد، از «پژمان» درس گرفت و ادامه داد.
2- سریال دیواربهدیوار – تکراری و نو
بین «پژمان» و «دیواربهدیوار» چهار سالی فاصله است. اما پژمان جمشیدی «دیواربهدیوار» از جمشیدی که قبلاً دیده بودیم، بیشتر یاد گرفته است. کمتر معذب است و با زبان بدنش همبازی میکند. با خودش، نقشش و دوربین راحت است. حتی در کنار دیگر بازیگران مطرح و نامی هم اعتمادبهنفسش را از دست نمیدهد.
با همه اینها، «دیواربهدیوار» برای جمشیدی نقشی تکراری است. نقش او در این سریال، ازلحاظ اجرا، تفاوتی با «پژمان» ندارد و اساساً چالش درست و درمانی روبرویش قرار نمیدهد. «دیواربهدیوار» ازاینجهت تجربه مهمی برای جمشیدی است که به او فرصت همکاری با سامان مقدم را میدهد. مقدم از آن دسته از کارگردانانی است که میتواند بازیگرش را هدایت و کارگردانی کند. از سوی دیگر، پژمان جمشیدی در مقابل بازیگرانی چون فرهاد آییش، گوهر خیراندیش، ویشکا آسایش و آزاده صمدی قرار میگیرد. جمشیدی هم که قبلاً ثابت کرده است بازیگر باهوشی است و زود یاد میگیرد.
3- آذر – کوتاه اما جذاب
نقش پژمان جمشیدی در «آذر» یک سکانس کوتاه و مختصر است. اما این سکانس، تک سکانسی است که بهکل فیلم میارزد. جمشیدی در این نقش نشان میدهد که اصول بازیگری مکمل را یاد گرفته است. برای دیده شدن بیشازاندازه تلاش نمیکند. بهاندازه بازی میکند و نقشش را در همان چند دقیقه کوتاه بهخوبی معرفی میکند.
«آذر» پای جمشیدی را به سینمای جدیتری باز میکند که به نظر میرسد او مدتها به دنبال تجربهاش بوده است.
4- تئاترها – تجربهگرایی
جمشیدی در چندین تئاتر بازی میکند. اکثراً هم در نقشهای کمدی ظاهر میشود. حضور پژمان جمشیدی در عرصه تئاتر، برای خیلیها بهمثابه یک شوخی بود. اما جمشیدی بازهم کم نیاورد. مسلماً حضور او در چنین نمایشهایی، مخاطبان زیادی را به تئاتر کشاند. پژمان جمشیدی هم از این فرصت استفاده کرد. در مقابل جمعیت زیادی روی صحنه رفت و به اجرا پرداخت. توانست با کارگردانانی چون محمد حاتمی، ژاله صامتی، علی سرابی و خسرو احمدی همکاری کند.
حضور در تئاتر برای جمشیدی فرصتی بود تا بازیگری دست اولی را بیاموزد. برای او که هیچ آموزش آکادمیک و غیر آکادمیکی درزمینهٔ بازیگری نداشت، تئاتر بهترین فرصت بود. تئاتر به جمشیدی فرصتی داد تا پرورش حس، فن بیان و ارتباط مؤثر با مخاطب را بیاموزد. البته همین تجربه هم بود که او را با محسن کیایی آشنا کرد و بعدتر توانست در کنار او در «لونه زنبور» زوج موفقی بیافریند.
5- سوءتفاهم – یک جایزه پرحادثه
«سوءتفاهم»، بازیگران و کاراکترهای زیادی دارد. قصه فیلم اصلاً سرراست نیست و مخاطب را در هزارتویی از واقعیت و دروغ اسیر میکند. احمدرضا معتمدی که همیشه علاقه داشته سینما را به فلسفه بیامیزد، با حساسیت خاصی فیلمش را میپردازد. حساسیتی که به بازی گرفتن از بازیگران هم میرسد. در میان همه ستارگان «سوءتفاهم» این فقط پژمان جمشیدی است که دیده میشود. در «سوءتفاهم» جمشیدی به تعادل رسیده است. میان وجه کمدی اجرایش و فرورفتن در نقش، تعادلی جذاب برقرار میکند و کاراکتری دوستداشتنی و نفرتانگیز میآفریند.
در «سوءتفاهم» است که جمشیدی آن کاریزمای درونی و ذاتیاش را کاملاً رها میکند. نگاه را به سمت خود میکشد و در کنار مریلا زارعی و هانیه توسلی میدرخشد. نامزدی او برای سیمرغ نقش مکمل در «سوءتفاهم» یکی از حوادث روزهای آخر جشنواره سی و ششم بود. درنهایت جمشیدی با ظاهری مغموم برای مراسم اختتامیه ظاهر شد و برای هاشمپور دست زد.
شاید واقعاً نامزدی سیمرغ برای نقش او در این فیلم، کمی اغراقآمیز بوده باشد. اما جمشیدی در طی چند سال فعالیت هنریاش نشان داده که نگاهی جدی به سینما دارد و میخواهد یاد بگیرد و رشد کند. این جسارت اوست که ستودنی است.
این روزها جمشیدی «ایده اصلی» را روی اکران دارد. در جشنواره بینالمللی فجر با «جهان با من برقص» ساخته سروش صحت ظاهر شد. «دوزیست» برزو نیک نژاد و «لابیرنت» امیرحسین ترابی را در صف اکران دارد. بعد از موفقیت «تگزاس 2» در گیشه مشغول «تگزاس 3» است. با «خوب، بد، جلف، ارتش سری» هم نگاهی به گیشه دارد و هم نگاهی به جشنواره.
درنهایت، پژمان جمشیدی با همه انتقادهایی که به او میشود، هم در گیشه موفق است و هم به نظر میرسد که به دنبال طی کردن مسیری است که او را به سینمای جدیتر میرساند. باید اقرار کنیم که او بعد از پایان یافتن دوران فوتبالش، با جدیت به دنبال سینما است و در چهلودوسالگی، تازه دارد شکوفا میشود.
کپی برداری و نقل این مطلب به هر شکل از جمله برای همه نشریهها، وبلاگها و سایت های اینترنتی بدون ذکر دقیق کلمات “منبع: بلاگ نماوا” ممنوع است و شامل پیگرد قضایی می شود.
Post Views:
13