به گزارش ایسنا، رسول بهروش در دنیای اقتصاد نوشت: «این روزها که روابط آندرهآ استراماچونی با مدیران استقلال پیچیده شده و از سوی دیگر او کارش را با آمیزهای از سکوت و پرخاشگری پیش میبرد، خیلیها درصدد قیاس مرد ایتالیایی با کارلوس کیروش برآمدهاند و سرمربی فعلی استقلال را با سرمربی پیشین تیم ملی مقایسه میکنند. کیروش هم طی دوران حضورش در ایران عصیانگریهایی داشت اما آیا همین کافی است تا رهبر ایتالیایی نیمکت آبیها را یکی از جنس کارلوس بدانیم؟ مسلما این طور نیست و بین این دو آدم و اساسا بین این دو فضا تفاوتهای مهم و زیادی وجود دارد.
یک- اولین تفاوت از گذشته میآید. کارلوس کیروش در قامت یک مربی موفق و کارنامهدار به تیم ملی ایران پیوست. فراموش نکنید بعد از جام جهانی 2014 او مستقیما از نیمکت تیم ملی پرتغال به نیمکت ایران منتقل شد. او از تیمی میآمد که در جام جهانی با اختلاف میلیمتری به قهرمان آن تورنمنت یعنی اسپانیا باخته بود. به این ترتیب کیروش کاملا دست بالا را داشت اما استراماچونی در مربیگری کارنامه پرفروغی ندارد. رزومه او سیر کاملا نزولی داشته؛ به طوری که بعد از حضور کوتاهمدت در اینتر، سر از اودینزه درآورد. بعدتر به پاناتینایکوس و اسپارتاپراگ رانده شد و یک سال قبل از حضور در استقلال هم کاملا خانهنشین بود. بنابراین استراماچونی نمیتواند طلب یا منتی بابت پذیرفتن کار در ایران داشته باشد.
دو- استراماچونی از روز اول سراغ کممحلی و پرخاشگری رفته، در حالی که کیروش اوایل کارش در ایران شخصیت کاملا متفاوتی داشت. اساسا دوران حضور سرمربی پرتغالی در ایران را میتوان به دو مقطع چهار ساله تقسیم کرد. او چهار سال اول اهل مدارا بود، لبخند به لب داشت و حتی برخی مسابقات لیگی را از نزدیک تماشا میکرد اما چهار سال دوم سیاستهای رفتاریاش را تغییر داد. این تغییر در اثر کسب تجربه حضور در ایران رخ داد و او به هر دلیل - درست یا نادرست - تصمیم گرفت جور دیگری رفتار کند. استرا اما از همان ابتدا در پی زدن زیر میز بود. فراموش نکنید او حتی یک هفته قبل از شروع لیگ نوزدهم به رسانههای ایتالیا خط داد که در مورد جداییاش از استقلال بنویسند. پس این موضوع نمیتوانست ربطی به افزایش تجربه محیطی استراماچونی داشته باشد.
سه- اگر چه هم استرا و هم کیروش در قبال رسانهها نسبتا سرد بودند اما باز تفاوتهای مهمی بین این دو وجود دارد. کیروش از روز اول تا روز آخر حضورش در ایران یک حلقه از خبرنگاران معتمدش را در اطراف خودش داشت که بعضا هنوز با او در ارتباط هستند. استراماچونی اما مطلقا نشان نداده که به کسی در ایران اعتماد دارد و تکتک اخبار مربوط به او با هدایت خودش از سوی رسانههای ایتالیایی منتشر میشود.
چهار- تفاوت مهمتر به نحوه تعامل با بازیکنان مربوط میشود. کیروش حتی اگر با همه دنیا میجنگید، بازیکنانش را در مشت نگه میداشت و طوری با آنها رفتار میکرد که همواره بالاترین سطح از حمایتشان را داشته باشد. با وجود این، نوع رفتار استرا با بازیکنان هم تعریف چندانی ندارد. هفته گذشته اخباری در مورد قهر مربی ایتالیایی با شاگردانش در محل تمرینات منتشر شد که بسیار عجیب بود. همچنین تصویر مشهوری از پایان بازی استقلال و فولاد وجود دارد که شاید این حس را بهتر از هر چیز دیگری منتقل کند. در این عکس بازیکنان استقلال از ناراحتی روی زمین دراز کشیدهاند و استراماچونی بیاعتنا نسبت به تمام آنها در حال ترک زمین است.
پنج- با این که بسیاری از بدقلقیهای کیروش، مخصوصا در ماههای آخر حضورش در ایران غیر قابل قبول بود اما باز غرولندهای او به طور کلی در یک ریل مشخص قرار میگرفت. بهعنوان مثال مربی پرتغالی اصرار زیادی روی افزایش و بهبود سطح امکانات تیم ملی داشت و در همین راستا بدعنقی میکرد اما سر در آوردن از دلیل اصلی عصیانگریهای استراماچونی ساده نیست. برای نمونه در ماجرای مترجم او حاضر نمیشود هیچکدام از افراد پیشنهادی باشگاه را بپذیرد. استرا حتی زیر بار مترجم ایتالیایی هم نمیرود و تنها حاضر است مترجم انگلیسی مد نظر خود را کنار دستش داشته باشد. همینطور حضور نیافتن او در نشستهای خبری قبل و بعد از مسابقات هم چیزی نیست که توجیه منطقی و حرفهای داشته باشد. این ناسازگاری بیدلیل، یکی دیگر از وجوه تفاوت مهم استراماچونی با کیروش است.»