زمانی که خبر ساخت «جوکر» Joker منتشر شد، بهنظر نمیرسید که لزومی برای ساخت آن وجود داشت باشد. تا به حال فیلمهای ابرقهرمانی و بازسازیهای پستمدرن فیلمهای ابرقهرمانی متعدد و زیادی ساخته شده است. ما آنقدر ماجرای قتل والدین بروس وین را دیدهایم که به نظر میرسد بیشتر یکی از شاهدان سر صحنهٔ جرم بودهایم تا یک تماشاچی.
همچنین بخوانید:
به سوی ستارگان Ad Astra – برد پیت با وجود روابط پیچیدهای که با پدرش دارد، راهی فضا میشود
خود شخصیت جوکر بازیگران متعددی به خود دیده است: سزار رومرو تکوینی بود، جرد لتو قابل فراموشی بود، جک نیکلسون این نقش را طوری بازی کرد که انگار برپایهٔ زندگی خودش بود و هث لجر که با کشف اعماق غیرمنتظره از یک ضدقهرمان دیوانه، پس از مرگش موفق به کسب جایزه اسکار شد. اما حالا واکین فینیکس آنقدر به عمق شخصیت جوکر نفوذ کرده و عملکرد دگرگونشوندهٔ فیزیکی و خشنی در جوکر پیاده کرده که اصلا جای تعجب ندارد اگر در فصل اهدای جوایز، یکی دو تندیس را به خانهاش ببرد.
آرتور فلک (فینیکس) یک دلقک تهیدست دنبال کار است.
او لباس مخصوصش را به تن کرده و در حال رقص و آواز تابلویی در دست دارد که برای یک فروشگاه در حال تعطیل شدن تبلیغ میکند تا اینکه چند تبهکار جوان آن را میدزدند و آرتور را کتک میزنند. این تنها یکی از مصیبتهایی است که سر آرتور نازل شده. او با پنی (فرانسیس کانروی) مادر مسنش زندگی میکند. پنی یک زن سادهباور است که مدام به توماس وین (برت کالن) که قبلا رئیسش بوده نامه مینویسد و باور دارد او به آنها کمک میکند. آرتور و پنی شبها برنامهٔ تاک شو موری فرانکلین (رابرت دنیرو) را تماشا میکنند و آرتور رویای قرار گرفتن در موقعیتی کنار شخصیت محبوبش را در سر میپروراند.
آرتور رویای تبدیل شدن به یک استندآپ کمدین را در سر دارد اما از افسردگی و بیثباتی عاطفی (خندههای بیاختیار که با احساسات او در تضاد است) رنج میبرد. او یک کتاب جوک دارد که آن را با تصاویر مستهجن و جملات قصار با دستخطی کودکانه مثل “امیدوارم مرگ من بیش از زندگیام درآمد داشته باشد” پر کرده است.
اوضاع بدتر هم خواهد شد؛ حالا شهر گاتهام با اعتصاب مردم با استفاده از زبالهها، خشونت و نابرابری دستمزدها به محیطی خصومتآمیز تبدیل شده است.
چیزی که در ادامه «جوکر» رخ میدهد دست کمی از تصویر یک ازهمپاشیدگی ندارد. فینیکس خیرهکننده است: لاغری مفرط، کتک خوردن مداوم و بدنش که از شکل افتاده. صورتش گاهی اندوهناک و گمگشته است و گاهی سادهلوحانه امیدوار بهنظر میرسد. خندههای او از سر شادی شرورانه نیست، این خندهها گاهی دردناک و تند هستند و گاهی تقلیدی ناهنجار از تعاملات انسانی. وقتی او به کلوب خنده میرود، خندههایش نسبت به جملههای جدی است. علاقهٔ شدید او به سوفی داموند (زازی بیتز)، دختری که در ساختمان آنها ساکن است، تنها روزنهٔ امید اوست اما این موضوع آنقدر خوب است که نمیتواند حقیقت داشته باشد. و خب همیشه همین بوده. با وجود اسم مستعار «شاد» که پنی روی آرتور گذاشته، او صریحا مدعی است که «یک لحظهٔ شاد هم در تمام زندگی او وجود نداشته است».
وقتی آرتور در هم میشکند، اولین قتلهای او بهعنوان یک جنگ طبقاتی مورد استقبال قرار میگیرد و شهر پرتنش گاتهام در حال رسیدن به نقطهٔ جوش است.
داستان «جوکر» در اواخر دهه 70 و اوایل دهه 80 میلادی میگذرد. تاد فلیپس ادای دین مشخصی نسبت به «راننده تاکسی» و «سلطان کمدی» آثار مارتین اسکورسیزی داشته و همچنین متنهایی از «ارتباط فرانسوی» و «سرپیکو» را ضمیمه کرده است. اما همانطور که ممکن است اجرای فینیکس به شخصیت تراویس بیکل و روپرت پاپکین شبیه باشد، جوکر و فینیکس کاملا یکتا و منحصربهفرد هستند. این شخصیت یک اثر تقلیدی یا تمسخرآمیز نیست، بلکه یک مطالعه روانشناسی بیپروا و معاصر محسوب میشود. آرتور یک اینسل (incel؛ مردی که زنان را به چشم اشیایی برای رابطه جنسی میبیند و تنها دلیل عدم داشتن رابطهاش را مشکلات ظاهری خود میپندارد) است و ناراحتی او به دلیل بیماری روانی و آسیبی است که قادر به کنترلش نیست و خشم رو به افزایشش به دلیل دنیایی از بیتوجهیست که باعث دوریاش از اجتماع شده و جامعه او را فردی رها و بهطور کلی خالی از همدلی میبیند.
فلیپس و اسکات سیلور همکار نویسندهٔ او، به طور اساسی معرفی خانوادهٔ وین را دستکاری میکنند، اما جوکر در دنیای دیسی یا فانتزیهای دیگر یافت نمیشود. این فیلم حسی از یک مطالعه شخصیت ذهنی واقعی دردناک دارد. فیلمبرداری لارنس شر مملو از رنگ و ثبات سینمای شهرنشین معمول در دهه 70 میلادی است. به نظر میرسد هر صحنه از فیلم بوی بد شهر، ترکیبی از فضولات، دود ماشینها، غذاهای خیابانی و مواد ضدعفونی را در خود دارد. هیلدور گودنادوتیر یکی از بهترین آهنگسازان ایسلندی حال حاضر، موسیقی بینظیری که ترکیبی از برخی آهنگهای راک و پاپ آن دوران است را برای فیلم «جوکر» خلق کرده است.
چیزی که در «جوکر» وجود دارد یکی از قویترین ساختارهای دیوانگی است. همانطور که فیلم پیش میرود، بیشتر و بیشتر به یک فیلم ترسناک تبدیل میشود و خشونت به حد باورنکردنی واقعی نشان داده شده است. لحظات طنز هم در اثر سازندهٔ «خماری» وجود دارد که به نوعی منحصربهفرد و جدا از طنزهای معمول است.
این مقاله برگرفته از نوشتهٔ جان بلیزدیل در سایت cine-vue.com است.
سایر منتقدان دربارهٔ این فیلم چه گفتهاند؟
تری وایت ؛ امپایر
فیلمی جسور، خانمانسوز و بسیار زیبا. فلیپس و فینیکس تنها یکی از مهمترین شخصیتهای شرور در تاریخ سینما را بازسازی نکردهاند؛ بلکه دست به بازسازی خود فیلمهای کتاب کمیک زدهاند.
فیل د سملین ؛ تایم اوت
واکین فینیکس در نقش شخصیت شروری که شکلگیری کاراکترش را در این داستان فتنهانگیز دربارهٔ فرار از واقعیات و روانپریشی شاهد هستیم به شدت ویرانگر است.
زان بروکس ؛ گاردین
«جوکر» عجب فیلم انفجاری و بیباکی است. فیلم به اندازهٔ پیچش شخصیت مرکزیاش داستانی پیچیده دارد؛ شخصیتی مملو از ایدهها که به سمت ناسامانی قدم برمیدارد.
جوردن فارلی ؛ توتال فیلم
بیش از اینکه با یک فیلم کمیک روبرو باشیم، «جوکر» بیشتر یک مطالعهٔ شخصیتی است و بازی فینیکس شایستهٔ دریافت اسکار است. این یک فیلم برازنده و جذاب است که ثابت کرد برای مبهوتسازی بیننده نیازی به جنگهای ابرقهرمانی نیست.
کپی برداری و نقل این مطلب به هر شکل از جمله برای همه نشریهها، وبلاگها و سایت های اینترنتی بدون ذکر دقیق کلمات “منبع: بلاگ نماوا” ممنوع است و شامل پیگرد قضایی می شود.
Post Views:
11