خبرگزاری تسنیم،: «گری سیک» از اعضای پیشین شورای امنیت ملی دولت آمریکا در مطلبی در لوبلاگ نوشته است: "جنگ جهانی ضدترور آمریکا" از همان آغاز بر این گمان ناگفته استوار بود که دشمن - معمولا پراکنده و ابتدایی- توان پاسخگویی موثر را ندارد: پهپادهای آمریکایی، 24 ساعته پناهگاههای القاعده را در وزیرستان زیر نظر میگیرند و گاهی هم موشک هایی را به سوی رهبرانشان شلیک می کنند بی نگرانی از تلافی چرا که آسمان در اختیار آمریکا و متحدانش است. ظاهرا این دوران رو به پایان است.
به تازگی، رییس ستاد ارتش آمریکا، در جلسه پرسش و پاسخ کنگره، با شجاعتی ستودنی یک دکترین نظامی ساده را خلاصه کرد: ارتش آمریکا نباید "هرگز در یک جنگ منصفانه درگیر شود." در این فرمول، نه نکته تازهای هست و نه بزدلی. اگر هدف برنده شدن است، در آن صورت وارد جنگی بشوید که شانس پیروزی اش را دارید. سان تژو، دو هزار سال پیش نوشت: "اگر دشمنتان توانمند است، از او پرهیز کنید."
ایالات متحده، حدود ششصد پایگاه نظامی در سطح جهان دارد به همراه انواع پست های استقرار نیرو. پرسش این است: چه میزان فکر و توجه صرف امنیت هوایی این پایگاهها- در قیاس توجه به امنیت آنها روی زمین- شده است؟
سیاست گذاری (آمریکا هم)، تحت تاثیر همان گمان ناگفته است. هنگامی که ایالات متحده، حمایتی مطلق را پشت کارزار هوایی بی محابای عربستان علیه نیروهای حوثی در یمن می گذارد، آیا این باور ناگفته وجود ندارد که درد و رنج و آسیب یک طرفه، تنها برای حوثی ها خواهد بود؟ سالهاست که هواپیماهای سعودی، قادرند که اهداف یمن از جمله مناطق مسکونی را بی هراسی بمباران کنند. از برخی درگیری های مرزی که بگذریم، حوثی ها به نظر نمی رسید که بتوانند آسیبی جدی به هیچیک از تاسیساتی وارد کنند که به منافع آمریکا زیان برساند. در این یکسال، این گمانه، دگرگون شد و یورش شنبه گذشته، سنجش ها را دگرش داد: نیمی از تولید نفت عربستان و پنج درصد عرضه جهانی، قطع شد.
اما سیاست فشار حداکثری آمریکا علیه ایران هم بر همان گمان ناگفته استوار بود. اگر از شعارهایی که مقام های آمریکایی درباره تهدیدهای ایران می دهند بگذریم، این پرسش به میان می آید که آیا تصمیم سازان آمریکایی واقعا باور داشتند که ایران، بعنوان یک قدرت سطح میانه با توانمندی های نظامی بسیار محدود- بتواند یا بخواهد آسیبی به منافع آمریکا بزند؟
اولین نشانه مهم از نادرستی این سنجش، بیستم ژوئن ظاهر شد، هنگامی که یک موشک ایرانی، یک هواپیمای بدون سرنشین شناسایی آمریکا را سرنگون کرد. برخلاف ادعای ترامپ درباره دلیل عدم تلافی آمریکا، این گمانه زنی وجود دارد که امارات - که پهپاد از آنجا برخواسته بود- هراس داشت که هزینه اقدام آمریکا را خواهد پرداخت. پس از آن بود که امارات، نیروهایش را از یمن بیرون کشید و هیئتی هم به تهران فرستاد.
آیا دوران "بزن در رو" (رنج یک سویه) به پایان رسیده است؟ در واقع، این رویکرد هیچگاه پایایی همیشگی نداشت. با فراگیر شدن فن آوری پهپادها، دوران برتری مطلق هوایی آمریکا و متحدانش به چالش کشیده می شود. فن آوری موشک های کروز، پیچیده تر است اما آن هم دیر و زود دارد اما سوخت و سوز نه. معنی این دگرش آن است که دیگران هم خواهند توانست هزینه سیاست های آمریکا را به روش هایی بالا ببرند که در گذشته، پیش بینی نمی شد.
متاسفانه پاسخ چنین چالش هایی، افزایش تنش نظامی است و سرمایه گذاری بیشتر بر روی تدابیر گران متقابل. هر دوی اینها راه حل هایی روشن اند اما هر دو هم پیامدهایی خطرناک دارند.