شناسه : ۱۷۳۳۴۵۵ - چهارشنبه ۲۷ شهریور ۱۳۹۸ ساعت ۱۵:۴۰
خرید امنیت خارجی، تجربه شکست خورده
به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از ایران، این چنین نیست که یک قدرت منطقهای تصور کند که میتواند توان خود را صرف ضدیت و مشکل تراشی برای رقبای منطقهای و همسایگانش کند و خود از شرارههای آتش برافروخته در امان بماند. همچنان است که دامنه تبعات برهم خوردن امنیت در یکی از استراتژیکترین مناطق جهان تا دورترین کشورها کشیده خواهد شد تا آنجا که افزایش قیمت جهانی نفت به عنوان یک عامل مؤثر در اقتصاد همه کشورها یکی از ابتداییترین تبعات آن است. حال آنکه اثرات مخربتر را باید در رشد افراطگرایی و تروریسم و فراهم شدن محیط برای افزایش قاچاق مواد مخدر و نظایر آن جستوجو کرد. شاید درک ناقص از ماهیت همین بمب ساعتی است که سبب شده دونالد ترامپ یکی از غیرمنطقیترین سیاستمداران جهان نیز با رگهای از واقعگرایی سیاست یک گام به پیش و دوگام به پس اتخاذ کند و اگر تا دیروز انگشت اتهام حمله به تأسیسات نفتی عربستان را با بیپروایی بر اساس اتهامات واهی خود به سوی ایران میگرفت، حالا با جملات نامطمئنی همچون «این طور به نظر میرسد» و «در حال بررسی است» فتیله ادعای خود را پایین بکشد و بگوید میخواهد از بوجود آمدن جنگ در منطقه و درگیری نظامی با ایران جلوگیری کند و به دیپلماسی تمایل دارد.
برای جمهوری اسلامی ایران اما آنچه اهمیت دارد نه اجتناب دولت امریکا از آتشافروزی بیشتر که عبرتآموزی برخی دولتهای منطقه است. سالهاست که مقامهای ایران در موضعگیریهای خود بر ضرورت تأمین امنیت درونزا و مخالفت با حضور تنشآفرین نیروهای بیگانه در منطقه تأکید کرده اند. بطور ویژه در دولت حسن روحانی، شخص رئیس جمهوری و محمدجواد ظریف وزیر امور خارجهاش بارها بر ایدههایی همچون برقراری گفتوگوهای منطقهای و ایجاد امنیت شبکهای برای منطقه تأکید کردهاند و صراحتاً این هشدار را دادهاند که ایجاد ناامنی و تنش برای هر یک از کشورهای منطقه برای همه همسایگان مخرب خواهد بود.
با وجود همه این هشدارها کشورهای منطقه غرب آسیا مسیرهای کاملاً متفاوتی را در شیوه تأمین امنیت و نقش دادن به بازیگران فرامنطقهای در این کار طی کردهاند.
در مقام مقایسه دو ائتلاف کاملاً متفاوت در سالهای اخیر میان کشورهای منطقه و با نیروی فرامنطقهای شکل گرفت که یکی مثبت و در مسیر صلح و دیگری مخرب در راه جنگ ظاهر شد.
یک ائتلاف، ائتلاف سهجانبه ایران، ترکیه و روسیه برای کمک به حل بحران سوریه بود که تا این لحظه توانسته است علاوه بر مبارزه منتهی به پیروزی با گروههای تروریستی فعال در سوریه، کارگروههای معارض سوری و دولت مستقر این کشور را به پای میز مذاکرات سیاسی و یک قدمی تشکیل کمیته قانون اساسی برای این کشور برساند. ویژگی این ائتلاف آن است که نه تنها با هدف ایجاد صلح تشکیل شد که رابطه متفاوتی را با یک بازیگر فرامنطقهای رغم زد. روسیه کشوری است که گرچه به دعوت دولت بشار اسد در ماجرای سوریه مداخله نظامی کرد اما در هیچ یک از دیگر کشورهای منطقه پایگاه نظامی ندارد و ایفای نقش سیاسیاش تا حدود قابل توجهی بر جنبه نظامی حضورش غلبه داشته است.
در سمت دیگر و تقریباً به صورت همزمان ائتلاف عربی به رهبری عربستان و برای مداخله در جنگ داخلی یمن شکل گرفت. ائتلافی که نه تنها راه مذاکره سیاسی را نپیمود که با مداخله نظامی به جنگی فرسایشی منجر شد که حاصلی جز نسلکشی خاموش در یمن نداشته است. باتلاق جنگ یمن که حالا بعضی کشورهای مؤتلف عربستان سعی دارند پای خود را از آن بیرون بکشند و برخی دیگر امیدوارند با تبدیل آن به بخشی از جبهه مقابله با ایران و توسل به حمایت نظامی امریکا به بهانه مداخله جمهوری اسلامی ایران در جنگ یمن از جنس ادعای دست داشتن ایران در حملات پهپادی علیه تأسیسات نفتی عربستان دستکم طرفی از آن بربندند. این در حالی است که بازیگر فرامنطقهای فراخوانده شده به این ائتلاف خود با داشتن پایگاههای نظامی در دستکم پنج کشور منطقه خود یکی از دلایل اساسی برهم خوردن امنیت منطقه به شمار میرود. بیراه نیست که رئیس جمهوری ایران بارها تأکید داشته که حضور نیروهای خارجی در منطقه امنیت ساز نیست.
حجتالاسلام حسن روحانی 20 مرداد ماه در تماس تلفنی یکی از رهبران کشورهای منطقه (امیر قطر) با تأکید بر اینکه ثبات و امنیت خلیجفارس با همکاری و همراهی کشورهای ساحلی و در قالب ترتیبات امنیتی مشترک قابل تحقق است، تأکید کرد: «تجربه تاریخی این واقعیت را به همگان نشان داده که مداخله خارجیها، تنها موجب افزایش تنش و پیچیدهتر کردن شرایط منطقه شده است. تهران معتقد است که کاهش تنشها در منطقه به نفع همه است و امیدواریم امریکاییها دریابند مسیری که انتخاب کردهاند نادرست است، این مسیر برندهای نخواهد داشت و باید رفتار خود را اصلاح کنند.» روحانی دوشنبه در آنکارا و در دیدار با همتای ترکیهای خود نیز تأکید کرد:«امنیت آبراههای منطقه صرفاً باید توسط کشورهای ساحلی تأمین شود و حضور نیروهای امریکایی و دعوت آنها از سایر کشورها برای حضور در منطقه تنها موجب افزایش مشکلات و تنشهای موجود خواهد بود.» حال اما اگر چه نشانههایی از رویکردهای عاقلانه و در جهت تقویت همکاریهای منطقهای و کاستن از تنشها در منطقه بروز کرده اما همچنان برخی کشورها تجدیدنظری در رویکردهای نادرست خود نداشتهاند و تصور میکنند با تنگ کردن عرصه برای ایران و همراستا با سیاستهای خصمانه امریکاییها در منطقه، خود مصون از آسیبهای احتمالی بروز ناامنی هستند. به قاعده مرسوم در دهههای اخیر کشورهای فرامنطقهای و در رأس آنها امریکا هم با دمیدن بر طبل ناامنی در خاورمیانه و ایفاگری نقشی مخرب در روابط بین کشورهای منطقه، بهره خود را میجوید و امیدوار است تجهیزات نظامی بیشتری را به نفع کارخانههای نظامی خود به کشورهای منطقه بفروشد.
به هر روی اتفاقات چند ماهه گذشته به خوبی نشان داده که دود ناامنی در منطقه مهم خاورمیانه به چشم همگان میرود. شاید تجربههای اخیر دولتها را به تجدیدنظر در سیاستهای خود وادارد که در میان این همه سیاستهای تفرقهافکنانه، یکبار هم که شده رویکردهای همگرایی و تقویت اشتراکات را دور یک میز منطقهای تجربه کنند. ایران پیشنهاد عملی خود در این باره را با طرح «منطقه قوی به جای کشور قوی» و «پیمان عدم تعرض» و تشکیل مجمع گفتوگوهای منطقهای روی میز گذاشته است.