ماهان شبکه ایرانیان

تازه‌های کتاب؛

روایتی واقعی از زندان خوفناک دوله‌تو

در طول اثر، نویسنده با استفاده از فلاش‌بک خاطراتی را از کودکی راوی، بستر خانوادگی او و چگونگی پیوستن وی به ارتش روایت می‌کند.

به گزارش مشرق، کتاب «سپیدارهای آن‌سوی دوله‌تو» نوشته فاطمه بهبودی که به تازگی منتشر شده، روایت اسارت ناصر حیدری چترباز نیروی مخصوص ارتش است که در سال ‌58 به دست حزب دموکرات کردستان اسیر و در زندان دوله‌تو کردستان زندانی می‌شود.

بهبودی کتاب «سپیدارهای آن‌سوی دوله‌تو» را با واقعه پرهیجان نبرد تن‌به‌تن این آزاده جانباز در قله آربابا و شهادت تعدادی از هم‌رزمانش آغاز می‌کند.


در ادامه نویسنده تصویر تقریباً روشنی از زندان دوله‌تو و چگونگی گذران زندگی اسرا در این زندان می‌دهد. غذای ناچیزی که به اسرا داده می‌شود، اسارت در اتاق‌های نمور، بیگاری در بیشتر ساعت‌های روز و شکنجه‌های جسمی، نمونه بارزی از جنایات جنگی در حق نیروهای نظامی است.

در طول اثر، نویسنده با استفاده از فلاش‌بک خاطراتی را از کودکی راوی، بستر خانوادگی او و چگونگی پیوستن وی به ارتش روایت می‌کند.

بهبودی درباره اهمیت این کتاب گفت: این اثر، نخستین کتاب از زبان یک نظامی ارتشی اسیر شده است که چند ماه بعد از شلوغ‌کاری حزب منحله کومله و دموکرات برای دفاع به منطقه بانه رفته بودند.

وی ادامه داد: این کتاب از برخی جنایت‌های دو حزب مذکور، خاطراتی را روایت می‌کند؛ از جمله شهادت سرهنگ علی‌اصغرلو و دو تن دیگر از نظامیان نیروی مخصوص ارتش را شرح می‌دهد و این اولین‌بار است که سند دست‌اولی از این رویداد به دست می‌آید.

بهبودی در ادامه به نقش رهبری شهید علی‌اصغرلو در این زندان اشاره کرد و گفت: سرهنگ علی‌اصغرلو چند بار نقشه فرار چند نفر از اسرا را طراحی کرد که هربار شکست خورد و آخرین‌بار توسط سران زندان دوله‌تو سخت شکنجه شد و به شهادت رسید.

نویسنده درباره علت نامگذاری کتاب گفت: زندان دوله‌تو به رغم اینکه در کنار رودخانه واقعه شده و طبیعت زیبایی دارد، برای اسرا بسیار دلگیر و رعب‌آور است. در جایی از داستان، که راوی همیشه امیدوار خاطره به ناامیدی رسیده، چشمش به سپیدارهای آن‌سوی دیوارهای دوله‌تو می‌خورد. در همین حال پرنده‌ای از روی درخت‌های زندان بلند شده و روی سپیداری در بیرون زندان می‌نشیند و رگه‌های امید در او جان می‌گیرد. نویسنده کتاب «پوتین قرمزها» همچنین درباره چگونگی جان به در بردن راوی از چنگال حزب دموکرات گفت: درحالی‌که هر روز از تعداد اسرا کم می‌شد و متوجه نمی‌شدند که چه بلایی سر دوستان و همرزمان‌شان آمده، دکتر حیدری و دو تن دیگر را هم به جای دیگری منتقل کردند و سرنوشت دیگری برای‌شان رقم خورد که در کتاب خواهید خواند.

لازم به ذکر است زندان دوله‌تو در روستایی به همین نام در شمال غرب سردشت و جنوب غربی منطقه آلواتان در بین جاده سردشت- پیرانشهر قرار داشت. حزب دموکرات حدود 280 تن از نیروهای سپاه، ارتش، جهاد سازندگی، بسیج، ژاندارمری، پیشمرگان مسلمان کرد و مردم بی‌دفاع طرفدار نظام مقدس جمهوری اسلامی را به‌عنوان اسیر در زندانی که در این روستا ایجاد کرده بود، شکنجه می‌کرد.

این زندان در تاریخ هفدهم اردیبهشت‌ماه سال ‌1360 توسط دو فروند هواپیمای عراقی مورد بمباران قرار گرفت و پس از آن با هماهنگی حزب دموکرات، چند فروند بالگرد عراقی با راکت و تیرباران، مجروحان این زندان را مورد هدف قرار داده و اغلب بازماندگان را به شهادت رساندند.

در بخشی از این کتاب آمده است: «تعداد ما کم و کنترلمان برای کومله‏دموکرات راحت‏تر شده بود. برای همین وقت ناهار سوت می‏زدند تا بیرون برویم و غذا بگیریم. یک روز وقت ناهار دیدم یکی از هم‏اتاقی‏ها نشسته. کارش راه‏سازی بود. توی راه سنندج گرفته بودندش. گفتم: «همه رفتن غذا گرفتن. تو چرا بلند نمی‏شی؟

ـ نمی‏خوام.

ـ مگه می‏شه نخوای؟ پاشو!

رو برگرداند: «می‏خوام دیگه نخورم.»

ـ یعنی اعتصاب غذا کنی؟

نگاهش، جواب مثبت را داد. گفتم: «اگه می‏خوای نخوری نخور، اما پاشو غذات رو بگیر بریز دور. اینا نزده می‏رقصن!»

ـ برام فرقی نمی‏کنه. دارن یکی‌یکی ما رو می‏کشن. این‌طوری کار یه دفعه می‏شه.

گفتم: «خدا بزرگه.»

ـ ولی من امیدی ندارم.

ـ بالاخره از اینجا می‏ریم. دیر و دور نیست!

ـ واقعاً این‌طوری فکر می‏کنی؟

ـ آره به خدا.

دستم را به طرفش بردم و گفتم: «بلند شو بگو یا علی!»

همراهش رفتم. غذایش را گرفت. ناامیدی غباری به صورتش نشانده بود. گفت: «بچۀ اصفهانم. آدرس خونه‏مون رو بهت می‏دم، اگه من رو کشتن یا بلایی سر خودم آوردم به خانواده‏ام خبر بده.»

خندیدم: «از کجا معلوم که من جون سالم ببرم؟»

ـ تو امید داری! برای کسی که امیدواره، همیشه راهی پیدا می‏شه!»

گفتنی است از فاطمه بهبودی پیش‌تر رمان «زمستان سرد و شمعدانی‌های ترمه‌ای»، «من یک کلاه سبزم»، خاطرات دریادار امیر محیطی (تکاور نیروی دریایی ارتش) و «پوتین قرمزها»، خاطرات مرتضی بشیری (بازجو و مدیر مسوول جنگ روانی قرارگاه خاتم الانبیا) توسط انتشارات سوره مهر منتشر شده است.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان