زندگی امام سجاد علیه السلام سراسر حماسه و تعلیم و تربیت و مبارزه با دستگاه حاکم و خلفای عصر خویش بود.کم نیستند افرادی که در مسیر زهد و ارتباط با خدا سیر می کنند، ولی مسیر زندگی شان رویکردی تک بعدی به خود گرفته و از سایر ابعاد و مسئولیت های اجتماعی و فرهنگی فاصله گرفته اند. گاهی این چنین تلقی می شود که زاهد و عابد واقعی باید از جامعه کناره گیری کرده و در خلوت زندگی مشغول ارتباط و مناجات با خدا باشد، این در حالی است که در سیره و منش حضرات معصومین (ع) این اسوه های تقوا و پرهیز کاری این چنین نگاه تک بعدی مشاهده نمی شود؛ چرا که در زندگی و منش آنها شاهد اهتمام خاص به مسئولیت های فردی و اجتماعی هستیم.
مبارزات و فعالیت های شگفت انگیز امام سجاد (ع) در جامعه
بسیاری از ما محبان و شیعیان خاندان عصمت و طهارت امام سجاد (ع) را به زهد، عبودیت و ارتباط با خدای متعال می شناسیم، ولی با این حال آن چنان که شایسته است در خصوص نحوه فعالیت های اجتماعی ایشان و مسئولیت های اجتماعی که ایفا کرده اند، تحقیق و بررسی نکرده ایم. به مناسبت فرا رسیدن سالروز شهادت امام عارفان ( به روایت 25 محرم) به طور اجمال به برخی فعالیت های فرهنگی امام سجاد (ع) در عرصه اجتماعی اشاره خواهیم کرد.
معلم نمونه سبک زندگی اسلامی
اگر در ماهیت و محتوای ادعیه و مناجات های امام سجاد (ع) دقت و تأمل کرده باشیم، نیایش های صحیفه سجادیه تنها به موضوع ارتباط و صحبت با خدای متعال اختصاص نداشته؛ چرا که این مناجات ها در قالب های حیرت آور الگوی نوینی از سبک زندگی اسلامی را در حوزه های مختلف اجتماعی در پیش روی افراد قرار داده است، این مطلب حاکی از این است که بصیرت افزایی و آگاهی بخشی به توده های مردم یکی از مهم ترین و با ارزش ترین فعالیت های فکری و فرهنگی امام سجاد (ع) است که زمینه توسعه و پیشرفت دینی و فرهنگی توده های مردم را به دنبال داشته است.
مبارزه با فقر و دستگیری از نیازمندان
یکی دیگر از برجسته ترین و با ارزش ترین فعالیت های اجتماعی امام سجاد (ع) در زندگی، تأمین مالی مردم به خصوص خانواده های شهدا و نیازمندان اجتماعی بود. محققان در خصوص این فعالیت امام سجاد (ع) این چنین بیان داشته اند که امام سجاد (ع) رسیدگی به امور نیازمندان را در خفای کامل انجام می داد تا آنجا که در برخی از موارد نزدیک ترین افراد به امام نیز از آن با خبر نمی شدند.
حتی نقل شده که این موضوع برای افرادی که کمک ها را دریافت می کردند مشخص نبود. از محمد بن اسحاق نقل شده است: گروهی از مردم مدینه در حالی زندگی می کردند که نمی دانستند معیشت آنها از کجا تأمین می شود، زمانی که علی بن الحسین (ع) به شهادت رسید، این کمک ها قطع شد و آنان آن کمک های شبانه را از دست دادند.[1] و یا اینکه جناب ابوحمزه ثمالی میگوید: علی بن حسین شبانه مقداری غذا بر دوش خود میگذاشت و در تاریکی شب به صورت مخفیانه به فقرا میرساند و میفرمود: صدقهای که در تاریکی شب داده شود، غضب خداوند را خاموش میکند.[2]
مبارزه با افکار انحرافی و دانشمندان وابسته به طاغوت
یکی از کارهای اجتماعی و فرهنگی که امام سجاد (ع) در فعالیت های فرهنگی به دنبال اصلاح آن بود، اصلاح کسانی بود که سابقاً در زمره دوستان حضرت و راویان روایات بودند. ولی به خاطر تمایلات مادی و دنیوی به آرمانهای دینی خود پشت پا زده و سر به آستان خلفای مروانی نهادند، از جمله این افراد محمد بن مسلم بن شهاب زهری بود که منابع روایی نقل کرده اند: امام سجاد (ع) در نامهای به شدت ایشان را توبیخ می کنند. در آن روزگار امام سجاد (ع) نامه ای هشدار آمیز به او می نویسند. البته مخاطب محتوی این نامه نه فقط این شخصیت؛ بلکه همه دانشمندان و فقیهان در طول تاریخ بود تا دانش خویش را قربانی هوس های قدرت طلبان و زورگویان نکنند و با تقرب به دستگاه ظالمان، ظلم ایشان را توجیه نکنند.[3]
مبارزه با جبرگرایی
از جمله جریان های خطرناکی که در زمان حیات امام سجاد (ع) بیم گسترش آن می رفت، جریان جبرگرایی بود. امام سجاد (ع) در زمان حیات خود به شدت و قاطعیت با این عقیده مبارزه کرد، چنان که وقتی عبیدالله خطاب به ایشان گفت: مگر خدا علی بن الحسین (ع) را نکشت؟ حضرت در جواب او فرمود: برادری داشتم به نام علی که مردم او را کشتند.[4] و همچنین وقتی یزید عامل کشته شدن امام حسین (ع) را مشیت و کار خدا معرفی کرد، حضرت فرمود: «پدرم را مردم کشتند نه خدا».[5]
مبارزه با مشبهه
یکی دیگر از جریان های انحرافی که در عصر امام سجاد (ع) جامعه اسلامی را تهدید عقیدتی میکرد، مسأله تشبیه گرایی بود. عدهای سعی داشتند توحید خالص را به دست فراموشی بسپارند و با بهرهگیری از عالمان دین فروش عقیده، تجسم و تشبیه را در بین مردم رواج دهند. امام سجاد (ع) در مقابل این اعتقاد انحرافی با قاطعیت ایستاد، چنان که وقتی شنید که گروهی ذات مقدس حق تعالی را به مخلوقات تشبیه می کنند و قائل به جسمانیت خدای متعال شده اند ناراحت شده و نزد قبر رسول خدا (ص) رفت و دست به دعا برداشت و در آن بطلان این عقیده را نیز اعلام کرد.[6]
پی نوشت ها
[1] ذهبی، سیر اعلام النبلاء، 1414ق، ج4، ص393.
[4] اللهوف فی قتلی الطفوف، ص94.
[6] بحار الأنوار، ج3، ص293، «أَنَّ عَلِیَّ بْنَ الْحُسَیْنِ ع کَانَ فِی مَسْجِدِ رَسُولِ اللَّهِ ص ذَاتَ یَوْمٍ إِذْ سَمِعَ قَوْماً یُشَبِّهُونَ اللَّهَ بِخَلْقِهِ فَفَزِعَ لِذَلِکَ وَ ارْتَاعَ لَهُ وَ نَهَضَ حَتَّى أَتَى قَبْرَ رَسُولِ اللَّهِ ص فَوَقَفَ عِنْدَهُ وَ دفع (رَفَعَ) صَوْتَهُ یُنَاجِی رَبَّهُ فَقَالَ فِی مُنَاجَاتِهِ لَهُ إِلَهِی بَدَتْ قُدْرَتُکَ وَ لَمْ تَبْدُ هَیْئَتُهُ فَجَهِلُوکَ وَ قَدَّرُوکَ بِالتَّقْدِیرِ عَلَى غَیْرِ مَا بِهِ أَنْتَ شَبَّهُوکَ إِلَى آخِرِ مَا مَرَّ».