روزنامه جامجم: پس از مخالفت 2 نفر از مراجع عظام تقلید با تولید فیلم «مست عشق» درباره مولانا و شمس با شاعری روحانی در جامجم به گفتگو نشستیم که معتقد است باید از نظرات مختلف در اینباره استقبال کرد.
از همان روزی که رسانهها پیشخبر تولید فیلم و سریالی را با عنوان «مست عشق» در رابطه با مولانا و شمس مخابره کردند، میشد حدس زد که با پروژهای بسیار پرسروصدا روبهرو خواهیم بود. برای اینکه چنین گمانی میکردیم، دلایل متعددی میشد ردیف کرد.
برخی از این دلایل مربوط به عوامل و تولیدکنندگان این اثر بود. بالاخره حسن فتحی قرار است «مست عشق» را کارگردانی کند و او هنوز نتوانسته به تمام و کمال از حاشیههایی که تهیهکننده و سرمایهگذار مجموعه پیشیناش یعنی «شهرزاد» برایش ساختند برکنار بماند و دلایل بعدی نیز ذاتا به حساسیتزا بودن ماجراهای مرید و مراد معروف ایرانی مربوط میشد. درباره ارتباط مولانا و شمس کتابهای تحقیقی و داستانی متعددی نوشته شده و هر یک از این آثار نیز تحلیلهای مختلفی را برساختهاند.
پس از چند روز با اعلام اینکه قرار است نقش شمس را در مست عشق، بازیگری از ترکیه ایفا کند، حاشیهها آغاز شد. پروژه با مشارکت ترکیه قرار بود آغاز به کار کند و بدیهی بود که آنها هم انتظار داشته باشند نقشی در حد یکی از دو قهرمان اصلی «مست عشق» به آنها سپرده شود. حساسیت منتقدان سپردن نقش شمس به بازیگر ترک، بیآنکه بگویند از آن رو بود که به هر حال ما با ترکیه بر سر تصاحب مولانا به عنوان میراث فرهنگیمان نزاعها داشتهایم و اغلب هم بازی را به آنها باختهایم.
با این حال و پس از یکی دو روز سر و صدا و جنجال بر سر این انتخاب، تیم تولید با معرفی پارسا پیروزفر برای ایفای نقش شمس روبهروی شهاب حسینی که قرار بود مولانای مست عشق باشد، ظاهرا قیل و قالها را خواباندند، اما آسایش و آرامش خبری حول مست عشق دو سه روزی بیشتر نپایید. فتحی و دوستانش شاید فکر اینجا را نکرده بودند که اساسا تولید چنین اثری با مخالفت برخی مراجع تقلید شیعه مواجه شود.
گزارش امروز ما، درباره این مخالفت و درباره موافقان مولانا و شمس است و نیز گفتوگویی هم ترتیب دادهایم با محمدجواد زمانی که هم روحانی است و هم شاعر است و میتواند در این باره از دو زاویه شریعت و شعر به ماجرا نگاه کند.
ماجرا چه بود؟
ابتدا آیتا... مکارم شیرازی و سپس آیتا... نوری همدانی در پاسخ به نامههایی از طلاب حوزه علمیه قم، نوشتند که تولید چنین اثری، یعنی مست عشق حسن فتحی درباره شمس و مولانا به دلیل «ترویج فرقه ضاله صوفیه» جایز نیست و حرام است. در نامهای که طلاب برای آیتا... نوری همدانی نوشتهاند از او خواستهاند درباره ساخت چنین فیلمی نظر بدهد، اما در نامه طلاب به آیتا... مکارم شیرازی، ماجرا صرفا در حد پرسش باقی نمانده و آنها از ایشان خواستهاند از این «مساله خطرناک» جلوگیری کند.
در نهایت هر دو روحانی مخالفت خود را با تولید چنین اثری اعلام کردهاند. آیتا... مکارم با این جمله که «شرعا جایز نیست و باید از آن خودداری شود» و نوری همدانی نیز با این جمله که «ترویج آنها به هر شکلی که باشد جایز نیست و حرام است» برای مقلدانشان در این رابطه فتوا صادر کردهاند. این، اما پایان ماجرا نبود...
مدافعان مولوی چه میگویند؟
پس از انتشار تصاویری از نوشتههای مراجع تقلید مکارم شیرازی و نوری همدانی، حالا عدهای در شبکههای اجتماعی در حال دستبهدستکردن فایل تصویری کوتاهی هستند که در آن، آیتا... خامنهای رهبر انقلاب، در خلال دیدار با شاعران در سال 87، به تایید مولانا و بهخصوص «مثنوی معنوی» او میپردازند.
در این ویدئوی کوتاه ایشان میفرمایند: «شعر مولوی را شما ببینید. اگر فرض کنید کسی به دیوان شمس به خاطر زبان مخصوص و حالت مخصوصش دسترسی نداشته باشد که خیلی از ماها دسترسی نداریم و اگر آن را کسی یک قدری دوردست بداند، مثنوی، مثنوی؛ که خودش میگوید: و هو اصول اصول اصول الدین. واقعا اعتقاد من هم همین است.»
در ادامه ایشان به نظر مشابه آیتا... مطهری اشاره میکنند و میافزایند: «یک وقتی مرحوم آقای مطهری از من پرسیدند نظر شما راجع به مثنوی چیست، همین را گفتم. گفتم به نظر من مثنوی همین است که خودش گفته: و هو اصول ... ایشان گفت کاملاً درست است، من هم عقیدهام همین است.»
علاوه بر آیتا... خامنهای و شهید مطهری، علمای دیگری نیز در دفاع از مولوی سخن گفتهاند. از جمله آیتا... جوادی آملی.
ایشان در سه فراز از بخش دوم کتاب «شریعت در آیینه معرفت» که طی آن به ثبات و تغییر معرفت دینی، معرفت عرفانی و کلام اشعری میپردازند، میفرمایند: «ممکن است فردی درباره معرفت دینی و یا عرفانی برخی از مشاهیر این علوم، اظهار نظر کرده و با مشاهده اشعار و آثار فردی، همچون ملای رومی این گونه حکم کند که معرفت او معرفتی اشعری ـ افلاطونی است ... علت این قضا و داوری ناصواب، ناآگاهی نسبت به مفاهیم و معانی بلندی است که ملای رومی در مثنوی و دیگر آثار خود، اظهارنظر میکند.
عارف بزرگواری، چون ملای رومی از شاگردان بنام شمس تبریزی است و شمس تبریزی از معاصران شارح فصوص، مرحوم محقق ملا عبدالرزاق کاشانی است و آنها هر دو از بزرگانی هستند که از طریق صدر الدین قونوی از تعلیمات ابن عربی بهره بردهاند [..]روایت شده است که إن من الشعر محکمه و آن شعری است که در توحید، مدح و منقبت انبیا و اولیا و اهل بیت عصمت و طهارت - علیهمالسلام-، زهد و اندرز باشد.
مانند اشعار حکیم غزنوی و حکیم رومی و حکیم عطار [..]همچنین از عارف واصل، خاتم العرفا و المتألهین نقل شده است که ایشان در حالت احتضار فرمودهاند من میروم، اما ما و شما هیچ وقت از مثنوی بینیاز نمیشویم. [..]مولوی از خواص شیعیان حضرت امیر ـ علیه السلام ـ است.»
علامه حسن حسنزاده آملی نیز علاوه بر اینکه بارها در کتب و رسالات منتشر شدهشان، از مولوی با عنوان «عارف رومی» یاد میکنند، وقتی در کتاب «گفتگو با علامه حسنزاده» که به اهتمام محمد بدیهی منتشر شده، با پرسش «لطفا بفرمایید نظرتان در مورد مشاهیر شعر و ادب، مثل مولانا، حافظ، سنائی، و دیگران چیست؟»
میفرمایند: «این آقایان همه از مفاخر عالم علم و ادبیات و فرهنگ و شعر و شاعری هستند و آنها بزرگانی هستند که نوعا معارف قرآنی و مضامین عرفانی و نکات و مدارج انسانی را در سیر و سلوک، اعتلا و ارتقای انسان به نظم درآوردهاند. امثال حافظ و مولوی، عالم به تمام علوم از قبیل فقه، اصول، حدیث، فلسفه بودند، ولی بعدها بیشتر در جنبه شعر شهرت پیدا کردند.»
استاد سیدجلال الدین آشتیانی هم بارها مولانا را با عنوان «عارف و کاشف و محقق متبحر» و نیز «شیخ عارف کامل» معرفی کردهاند و یک بار هم در شرحی که بر مقدمه قیصری بر فصوصالحکم ابن عربی نوشتهاند، وقتی به توضیح معنایی عرفانی رسیدهاند، نوشتهاند: «شیخ عارف، مولانا جلالالدین رومی، به همین معنا (مسالهای عرفانی) در کتاب خود تصریح کرده است و الحق در بیان این حقیقت، قیامت کرده است.»
مولانا فقط برای ما نیست
به این فهرست بسیاری دیگر را میشود افزود؛ از امام خمینی و علامه طباطبایی گرفته تا علامه جعفری را که بارها پای درسگفتارهای مولانایش نشستهایم.
حجتالاسلام محمدجواد زمانی، شاعر آیینیسرایی است که با شعر او در وجوه مختلف آشنا هستیم. علاوه بر این مطالعات توامان دینی و ادبی او سبب شده، به عنوان ناظری آگاه در هر دو حوزه مطرح باشد. از همین رو، وقتی بحث بر سر نسبت مولانای شاعر و عارف با طریقت و شریعت به میان آمده، چه کسی بهتر از اوست تا بتواند پاسخگوی سوالهای ما باشد. زمانی بر این باور است که سینما و دیگر هنرها باید به بزرگان ادبی ما بپردازند.
ظاهرا این اختلاف بر سر مولوی در میان علما، سابقه دارد. جالب اینکه مقام معظم رهبری و شهید مطهری از ایشان ستایش میکنند.
طرفداران «مثنوی معنوی» مولانا فقط افرادی که شما نام بردید، نیستند؛ از مرحوم آقای سیدعلی قاضی که خودشان مثنوی تدریس میکردند و یکی از شاگرادن ایشان مرحوم علامه طباطبایی، مرحوم علامه جعفری و بسیاری دیگر از بزرگان ما بر مثنوی تاکید داشتند.
مرحوم محمدعلی شاهآبادی، بهویژه در تفسیر سوره حمد در جاهایی اشاره میکنند به اندیشه مولانا. حضرت امام هم همین طور. ایشان در اشعارشان فراوان به اشعار مولانا در دیوان شمس اشاره میکنند.
بنابراین، حالا که با مخالفت دو نفر از مراجع با تولید اثر سینمایی «مست عشق» مواجه هستیم، چه باید کرد؟
معتقدم باید به تضارب آرا احترام گذاشت. وقتی درباره شخصیتی، دیدگاههای نفی و اثباتی مطرح میشود، نشاندهنده عظمت شخصیت فرد مورد نظر است. همین ماجرا، نشاندهنده استقرار آزادی اندیشه در جامعه است. به نظرم این نقطه مثبتی است. به قول خود مولانا هر کسی از ظن خود شد یار من.
درباره شخصیتهای بزرگ اظهار نظرهای متفاوتی صورت میگیرد که از نظر من خوب است و میتواند در دانشگاهها و حوزهها تبدیل شود به کرسیهای آزاداندیشی و درباره شخصیتها اظهار نظر بشود. صحبت کنند و برای بسیاری حقایق مسأله آشکار شود و افراد با شنیدن دیدگاههای مختلف بتوانند به جمعبندی برسند.
خود رهبر معظم انقلاب در نیمه ماه مبارک رمضان اخیر در دیدار با شاعران به مثنوی معنوی اشاره کردند و مثنوی را اسلام ناب دانستند. همچنین اشاره کردند به شعری از مولانا در دیوان شمس تبریزی: کجایید ای شهیدان خدایی، بلاجویان دشت کربلایی و فرمودند آیا کسی باورش میشود که شخصیتی همچون مولانا شاعر این شعر باشد، موضوع شهات را این طور برجسته و زیبا مطرح کند و شعر اینچنین تا به امروز ماندگار میشود.
بنابراین من با احترام به نظرات مختلفی که در این زمینه وجود دارد، فکر میکنم، خود این تضارب آرا امر مبارکی است اما به این هم توجه کنید که شخصیت مولانا ایرانی و ملی فقط نیست و یک شخصیت جهانی است. مثنوی معنوی یکی از پرفروشترین کتابهای اروپا در سالهای اخیر بوده و افراد از مسیحی، یهودی، بودایی، هندو تا مسلمان با این کتاب ارتباط برقرار میکنند و از حکمتهای این کتاب بهره میبرند.
به فرض هم شخصیت مولانا را صوفی بدانیم، باز هم حکمتهای موجود در مثنوی قابل انکار نیست. به روایاتی درباره آیات قرآن کریم، روایات معصومین و حتی روایات نهجالبلاغه در مثنوی، توجه کنید. ارادت او به قرآن کریم، شخصیت پیامبر و امیرالمومنین، امام صادق و امام حسین(ع) انکارناپذیر است. این مساله را باید مد نظر داشت و در عین حال کلام مراجع روی چشم ما قرار دارد.
با این حال گمان شما بر چیست؟ اگر آرای مولانا در تعارض با شریعت نیست، این حساسیتها از کجا ناشی میشود؟
هم مولانا و هم بسیاری از شخصیتهای برجسته عرفان ما تاکید بر شریعت داشتند. یعنی اگر فردی شریعت را رها کند به حقیقت نمیرسد و بارها تاکید داشتند از ابن عربی و بسیاری از شخصیتهای عرفان خراسان، چه عرفان مغرب و چه عرفان مشرق. همه بارها تاکید کردند که قدم اول در سلوک حفظ شریعت و عمل به شریعت است. از طرفی ما قائل به عصمت شخصیتها نیستیم، جز معصومین و ممکن است اندیشمندی جایگاه بالایی داشته باشد ولی اشتباهی هم مرتکب شده باشد.
همان طور که معتقد به عصمت علما و فقهها هم نیستم. ممکن است درباره برداشت از موضوعی دچار اشتباه شوند اما اشتباه در یکی دو جا نباید باعث شود شخصیت معنوی فرد را متزلزل بدانیم. عصمت را برای معصومین و انبیا قائلیم و نه حتی برای علما و فقها. همان طور که اتفاق افتاده عالم یا فقیهی در جایی مرتکب سوء برداشت از مسألهای علمی شده و علما و فقهای بعدی آن را اصلاح کردهاند. این علما و فقها زحمتشان را کشیدهاند و شخصیت آنها برای ما والامقام مانده است.