خبرگزاری فارس: دومین قسمت از برنامه اینترنتی «سایه روشن» با گفتگو با احمد توکلی عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام و نماینده سابق مجلس شورای اسلامی پخش شد.
** وضع رژیم پهلوی در باطن خراب بود
احمد توکلی در پاسخ به اولین سوال که شرایط اقتصادی و اوضاع آن زمان در مملکت با توجه به اینکه هویدا دست به یک سری تحولات اقتصادی زده بود و آن زمان سرریز پول نفت وارد جریان اقتصادی کشور شده و یک سری کارگاههای تولیدی تاسیس شده بود، چطور بوده، اظهار داشت: من آن موقع به شرایط توجه ریز این طوری که شما سوال میکنید نداشتم، من جوان 17، 18 ساله و دانشجوی سال اول دانشگاه بودم. این که تخصیص منابع اقتصادی بیشتر در جهت منافع دربار شکل میگرفت و یک عده خانوادههایی که نزدیک به دربار بودند و تمام اموالشان بعد از انقلاب مصادره شد، اینها را میگویم تا آن سالها را متوجه شوید.
وی در ادامه گفت: سال 56 از زندان آزاد شده بودم و ظاهرا اوج وضع خوب رژیم بود، ولی در باطن وضعش خراب بود، ظاهر که میگویم بیشتر تهران و شهرهای بزرگ را در نظر داشته باشید، چون شهرهای کوچک روستاها که اکثریت جمعیت را داشتند مورد عنایت نبودند، خانمم اهل روستاهای کوهستانهای مازندران است. کیاسر ساری تا گلوگاه این راستهای که هست، یک دههای به نام بالاسر بوده که به دلیل اینکه هم آسیاب بادی هم آسیاب آبی داشت مورد توجهی از قدیم بود، ما که برای اولین بار میخواستیم به ده برویم، جلوی یک ماشین سیمرغ من و خانمم و پسرم که سه چهار سالش بود یک طلبه و خانمم و پسرش نشستیم و پشت سیمرغ هم بار بود؛ بالای بار یک عده طناب را گرفته بودند که نیفتد، این ماشین جاده که نبود برای همین در رودخانه تجربه داشت از رودخانه رد میشد مالرو را میرفت تا بالاخره نزدیکای ظهر میرلنگ برید همان لحظه با دستش صدای صوت بلندی درآورد، کاروانهای آن اطراف شنیدند و میرلنگ را باز کرد و سوار اسب شد و به شهر رفت و تا 4، 5 بعدازظهر جوشش داد و اذان مغرب تقریبا ده زنگه رسیدیم از این به بعد کتل داشت با اسب میرفتیم؛ آن شب اهالی ده از ما پذیرایی کردند پدر زنم سید روحانی مرد مورد احترامی بود فردایش که به ده میرفتیم یک مریضی را شهر میبردند که روی اسب نشسته بود پیرمردی بود که از تب تنش مثل آتش بود، این باید با اسب سه چهار ساعت میرفت که به پزشک دسترسی پیدا کند از آن جا ما در هر خانهای که رفتیم اول همه آن ده اطراف برای دیدن من میآمدند.
وی در ادامه شرح داد: خانههای ده هیچ وسیله برق و آب لوله کشی نداشتند و یک ده معمولی بود. پذیرایی شان به وسیله موادی بود که در خانه تهیه میکردند مثل شیر، سرشیر و نیمرو… یک شب به خانهای رفتیم که آنجا شیرینی برای ما آوردند، یکی برداشتم دیدم سفت است به خانمم گفتم چیه گفت این عید میرود شهر شیرینی میآورد خانمش کدبانوگری میکند برای میهمان نگه میدارد، توجه کنید، چون راه و برق و تلفن نبود و چیزهای دیگری هم نبود ارتباطشان با شهر کمتر بود، من سال 60 دوباره نماینده شهر بودم با ماشین سواری به آن ده از نیکا رفتم از گلوگاه درآمدم همه جا جاده شده بود و شب که بالابلندی میرفتم میشماردم ده یازده تا ده برق داشتند زیر و رو کرد روستاها را انقلاب و فقر هر چه به روستاها نزدیکتر میشدید شدیدتر میشد از این مثالها زیاد هست که گفته شوند
توکلی افزود: از یک گزارش رسمی یاد کنم که سازمان برنامه آن موقع در خرداد 56 برای شاه تهیه کرده بود و پیش بینی افول اقتصاد و گرفتاری کشور به شکلی شده بود که گفته بود به زودی تورم کار را خیلی خراب میکند علتش هم واضح است برای اینکه پول نفتی که از سال 53 در اقتصاد تزریق کردند یک اصطلاحی به نام بیماری هلندی داریم وقتی کشوری در اثر فروش محصول طبیعی عمدتا ارز هنگفتی در میآورد و به دستپاچگی در اقتصادش خرج میکند این باعث میشود که تورم و رکود با هم اتفاق میافتد شروع کرد به ظاهر شدن از سال 54 که 56 در اوجش قرار داشت.
عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام در پاسخ به اینکه آیا همسر شما دختر خاله لاریجانی است، گفت: دختر خاله مادرمان و دختر خاله لاریجانی است، یعنی مادربزرگ مادری من خاله لاریجانیها است که زن دوم آقای آملی بهشهری بود.
** خودشان را نوکر غرب میدانستند
توکلی در پاسخ به اینکه به چه نتیجهای رسیدید که باید انقلاب کنید و اینکه بعضیها میگویند آخر نانتان نبود آبتان نبود انقلاب کردنتان چه بود و آن فضای اقتصادی خوب بود گفت: فضای اقتصادی خوبی بود؟ من که خوب نمیدیدم فقر شدیدی در کشور بود.
** اختلاف طبقاتی شدیدی در کشور بود
او در ادامه در پاسخ به این سوال که انقلاب ماهیت اقتصادی داشت افزود: ماهیت اقتصادی و ظلم ستیزی داشت که همین ظلم میتواند ابعاد مختلفی داشته باشد، یک ظلمش تحقیر ملت بود یعنی خاندان سلطنتی خودشان را صاحب کشور میدانستند که این برای تحقیر بود و خودشان را نوکر غرب میدانستند، این باعث تحقیر ملت ایران بود و در شهر بهشهر آمریکاییها یک پایگاهی بالای تپه داشتند که هنوز هم نزدیکترین ارتفاع به شوروی بود، آن موقع که ماهواره نبود از طریق رادار کنترل میکردند آن قصر سفی شاه بود که خیلی زیبا بود و هنوز هم آنجاست. آنجا آمریکاییها مستقر بودند و یک درجه دار آمریکایی در شهر وقتی با ماشین آنچنانی رد میشد بر فرماندار شهر حکومت میکرد، اینها ظلمهای اخلاقی است یعنی تحقیر کردن ملت به شدت وجود داشت و اختلاف طبقاتی شدیدی بود.
** اگر آن شرایط تکرار شود باز هم انقلاب میکنیم
وی ادامه داد: بیگانگی شاه از مردم هم وجود داشت که هر کدام از اینها یک بخشی از نیروها را برای مبارزه با شاه آماده میکرد و، چون مردم مسلمان و شیعه بودند روی مفهوم عدل و ظلم بیشتر حساسیت داشتند که به همین دلیل شیعیان از این جهت برجستگی دارند و این طور نبود که آبت نبود نانت نبود انقلاب کردنتان چه بود، بلکه اگر این شرایط تکرار شود باز هم انقلاب میکنیم برای اینکه شاه عنصر وابسته سرسپرده غرب بود و تحقیرش میکردند ینابراین این حقارت را نباید میپذیرفتیم وهمچنین ما فقر مردم را نمیپذیرفتیم. در سال 1350 دانشجوی برق الکترونیک دانشگاه شیراز بودم آنجا قطحی شد و درست همان زمانی که شاه داشت مقدمات جشنهای تاج گذاری را فراهم میکرد و ما با پول دانشجویی خودمان آرد و لباس خریدیم و سه کامیون به فسا بردیم. در بیابانهای اطراف فسا که عشایر زندگی میکردند نانها را توزیع کردیم و چند کیلومتر آن طرفش که برای عیاشی شاه و میهمانش بود چیزهای خیلی بدی است الان میگویید مثل ماهی در آب هستید که هی از آب سراغ میگیرید و متوجه نیستید با تمام گرفتاری که داریم.
** شعار مرگ بر آمریکا بعد از تصرف لانه جاسوسی بیشتر رایج شد
توکلی در خصوص اینکه آن زمان شعار مرگ بر آمریکا وجود داشته یا خیر گفت: قبل انقلاب تمام تمرکز انقلاب بر روی شخص شاه بود و تندترین و رایجترین شعار شهرهای مختلف فرق داشت، ولی از حدود پاییز 57 یعنی از اواخر بهار 57 این شعار مرگ بر شاه شروع شد و تا آخر هم ادامه داشت و یادم نمیآید شعار مرگ بر آمریکا بوده یا نبوده، شعار مرگ بر آمریکا بعد از تصرف لانه جاسوسی بیشتر رایج شد.
این عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام در پاسخ به این سوال که تمام مبارزین قبل از انقلاب از چه زمانی امام را به عنوان رهبر مبارزات قبول داشتند خاطرنشان کرد: به واقع یا به ظاهر فرق میکند، زیرا وقتی که چله پشت چله نهضت شروع شد اوایل نهضت اسلامی انقلاب میگفتیم. چهلم مردم قم شروع شد بعد از آن چهلم مردم تبریز و بعد اصفهان و این چله که شروع شد معلوم شد این حرکت غیر از حرکتهای قبلی است و مشخصاتش یکی عمومی بودنش تودهای بودنش و مذهبی بودنش است. خودم اول قم بودم و این ماجرا 19 دی اتفاق افتاد من و یکی از دوستان که در زندان بودیم قبل از سال 56 تحقیق که کردیم دیدیم یک دوره اختناق شدیدی با سرکوب آغاز شده و اصلا نمیدانستیم خدا مقدرات دیگری در کار دارد. وقتی دومین و سومین که اتفاق افتاد ما مطمئن شدیم جریان طولانی مبارزه عمومی مردمی اتفاق خواهد افتاد و نتیجه اش این شد که خیلی زود امام جا افتاد و کسانی که مذهبی نبودند به زحمت ذره ذره خودشان را با مردم تنظیم کردند تا اینکه انقلاب پیروز شد و بعد اختلافات آشکار شد.
** انقلاب شدن به واسطه آمریکاییها و انگلیسیها بی اساس است
توکلی در خصوص این مساله که در آن زمان شاه میخواست با زیاده خواهی انگلیس و آمریکا در خصوص نفت مقابله کند و آنها نیز شاه را کنار گذاشتند بنابراین چه قدر آمریکاییها و انگلیسیها در شکل گیری انقلاب ایران نقش داشتند؟ و اینکه بعضیها میگویند این آخوندها را انگلیسیها آوردند و بعضیها مثالهایی مثل پخش بیانیههای حضرت امام از رادیو bbc را مثال میزنند توضیح داد: این که بعضیها مطرح میکنند انقلاب را خود آمریکاییها و انگلیسیها ساختند این حرف از اینجا بی اساس است. باید دید وقتی انگلیسیها و آمریکاییها میسازند پس هدفی و مقصدی دارند، از پیروزی انقلاب چه به دست آوردند؟ سلطه شان بیشتر که نشد قطع هم شد، آیا نفت را بردند؟ توانستند افراد خود را سر کار نگه دارند؟ خیر نتوانستند؛ پس برای چه این کارو کردند؟ کاری که اتفاق افتاد یک سرمنشا و یک جریان ضد غربی و ضد امپریالیستی در کشور شد که رنگ و لعاب شوروی و مارکسیستها را از بین برد که حتما خواسته آنها نبود.
** آمریکا هر جنایتی برای به دست آوردن نفت میکند
وی در ادامه افزود: خاورمیانه محل 67 درصد مخازن نفت دنیاست و اینها هر کاری برای بدست آوردن نفت میکنند در عراق جنایتهایی که کردند خودشان صریحا گفتند برای نفت است بعدش معلوم شد هر چه گفتند درست بود. چطور استخراج میکنند و چطور مناسبات سیاسی را شکل دادند، وقتی میبینیم بعد از پیروزی آمریکاییها از کشور فرار میکنند 45 هزار تا کارشناس در ایران داشتند، همه رفتند و تمام پروژهها را متوقف کردند، از بوشهر بگیرید که میخواستند برای ما درست کنند این کار را شورویها نکردند تا مس سرچشمه که آمریکاییها آنجا بودند و جاهای مختلف دیگر را ول کردند رفتند این چه طور نقشهای داشتند؟! خریت کنند انقلاب کنند که خودشان خراب شوند. این با واقعیت سازگار نیست یک پیش فرضهایی است. بحث روحانیت یکی از افتخارات روحانیت ایران ضد انگلیسی بودنشان است و این به آخوندها نمیچسبد ممکن است ما به هزار یک دلیل مخالف آخوندها باشیم، ولی حرفی بزنیم که با انقلاب و تاریخ جور در بیاید که خبر بی بی سی برای این استدلال کفایت میکند. در دوران جنگ بعد از پیروزی خیلیها پیش امام آمدند از طرفداران آمریکا و عمالشان در منطقه، ولی با آمریکاییها هیچ وقت ملاقات و مذاکرهای صورت نگرفته بود.
** امام میخواست حکومت دست مردم فقیر باشد
توکلی در پاسخ به این پرسش که آیا حضرت امام در قبل از پیروزی انقلاب در صحبت هایشان نکتهای داشتند که تئوریهای اقتصادی را در زمان انقلاب بخواهد مشخص کند، تاکید کرد: بیشتر جهت گیری بود، یعنی ایشان جهت گیری شان به نفع مستضعفین بود و معتقد بودند به درستی باید حکومت در خدمت مردم ضعیف باشد و آن کسی که قوی است آن هارا بالا بکشد. در این صورت خودش قوی است و کارش را پیش میبرد، ولی باید بال و پر کسانی که استعداد دارند، ولی ضعف هم دارند گرفت همین کار هم اول انقلاب صورت گرفت.
وی با توجه به زمانی که حضرت امام ایران آمدند و خود در انقلاب بود، افزود: به زحمت با نیسانی که داشتم خودم را به خیابانهای اطراف بهشت زهرا رساندم و یک جایی وانت را نگه داشتیم و در محوطه بهشت زهرا نطق امام را گوش دادیم.
** امام نتوانست برای آب و برق یارانه کامل بدهد، چون جنگ شد
توکلی در پاسخ به این پرسش که آیا امام در صحبت هایشان در بهشت زهرا وعده آب و برق مجانی را دادند تصریح کرد: امام بحث آب و برق مجانی را مطرح کردند در واقع به زبان امروزی ما میخواستند برای این دو محصولی که مورد احتیاج عامه بود یارانه کامل بدهند، ولی نتوانستند، چون جنگ شد و این قولشان عملی نشد.
این نماینده مجلس شورای اسلامی در پاسخ به اینکه در جریان انقلاب از همان ابتدا تا پیروزی انقلاب چکار میکرد، یادآور شد: سوابق مبارزاتی داشتم و معلوم نبود چه در تهران میشود و آن زمان حکومت نظامی شدیدی بود و من روز 21 بهمن به سمت تبریز برای خرید اسلحه میرفتم که واسطه ام آ سید محمد علی دستغیب بود که ایشان در آنجا تبعید و با انقلابیون در تماس بود، ایشان تلفنی گفت اگر بیایی میتوانی این وسیله ات را تهیه کنی، در آن موقع من فریدون کنار بودم و از یک کشاورز انقلابی اسلحه را گرفتم و به سمت تبریز رفتم که راهها بسته شده بود و سر از اشتهارد درآوردیم و به زحمت به تهران برگشتیم که فردایش 22 بهمن بود.
وی در ادامه در پاسخ به اینکه آیا به تهران برگشتید و در جریان اتفاقات مدرسه رفاه بودید یا خیر، توضیح داد: روز 24 بهمن به بهشهر رفتم و فکر میکردم بهشهر موثرتر از تهران باشد در تهران نیروهای زیادی مشغول کار بودند و ترجیح دادم در ضرورت تهران بیایم.
توکلی در خصوص تشکیل کمیته خاطرنشان کرد: وارد شهر که شدیم بچههای تفنگ چی سر پیچ اول شهر ایستاده بودن و اثاث پشت وانت زده بودیم با خانمم و پسرم آمدیم بهشهر و ماشین با بار تمام زندگی ما در وانت نیسان جا میشد آن را در حیاط همسایه گذاشتیم بلافاصله خدمت پدرم رسیدم و به شهربانی رفتم مقر انقلابیون بود و کمیته را آنجا تشکیل دادیم.
** اگر ری شهری نبود همکارش اعدام میشد
وی با توجه به اینکه اعدامهایی که اوایل انقلاب حکمش توسط خلخالی صادر میشد، یادآور شد: آقای خلخالی یک قاضی قاطع بود و زود به نتیجه میرسید برای همین خیلی از اوقات قواعد متعارف را در رسیدن به حکم نهایی رعایت نمیکردند و خود من یک وقتی برادرم که افسر شهربانی بود از رشت زنگ زد که یکی از افسران شهربانی رشت که در سرکوب حضور داشت، ولی کسی را نکشته بود در دادگاه انقلابی بود؛ او در مسیر از رشت به لاهیجان پرونده اش را نشان خلخالی داد و خلخالی تصمیم به اعدامش گرفت و گفت که این مستحق اعدام نیست برادرم به بهانه کوتاهی پایش که تصادف کرده بود در سرکوب نمیرفت. برای همین انقلابیون رشت خاطرش را میخواستند به من گفت من هم ری شهری را پیدا کردم و ری شهری رئیس دادگاههای انقلاب ارتش بود و همان شب قرار بود حکم را اجرا کنند و آقای ری شهری دستور داد و زنده ماند و بعد از دو ماه محکوم شد و بعد عفو گرفت و بیرون آمد و الان زندگی شرافتمندانهای میکند.
** قضاوتهای سریع خلخالی باعث شد امام او را عزل کند
این عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام در خصوص اینکه اگر ری شهری نبود همکار برادرش اعدام میشد، افزود: امام بعد از اینکه این جور موارد تکرار شد امام خلخالی را عزل کرد و اجازه قضاوت به او نداد.
وی در پاسخ به این پرسش که فکر میکنید اعدام درباریهایی که بعضی هایشان در پشت بام مدرسه علوی اعدام شدند یا هویدا چقدر در شکل گیری انقلاب تاثیر مثبت و منفی داشت، اظهار کرد: در انقلابی که کار از دست همه بیرون است، گروههای متشکل میتوانند کار کنند و انقلاب ایران حسنش این بود که بهشتیها و مطهریهایی بودند که تشکل را تامین کردند و تا اندازهای دور امام را شکل دادند، ولی کسانی بودند که کار دستشان بود و اهل انتقام گیری نبودند. برای همین کمترین خون ریخته شد و شاید تصفیه حسابی در واقع صورت نگرفت؛ بله بعضی از سران رژیم گذشته به سرعت محاکمه و اعدام شدند این کار به نظر من کار غیرقابل اجتنابی بود و اشکالی هم نداشت. ممکن است بگویند در آن رسیدگیها به شکل متعارف همه قواعد مرسوم حقوقی انجام نشده باشد، ولی اگر بعدا به اسناد لانه جاسوسی نگاه کنید میبینید اگر این اتفاق نمیافتاد انقلاب بدل میخورد. اسلحهها معلوم نبود کجا هستند و مجاهدین خلق بیشترین اسلحه را آن موقع جمع کردند و همان روز 22، 23، 24 اوضاع بهم ریخته بود. ولی یک استاد اقتصادی داشتیم میگفت که ایرانیها فرهنگ شان خوب نیست آمریکاییها فرهنگشان خوب است، ولی ببینید از 12 بهمن 57 تا 22 بهمن 57 هیچ دولتی در ایران نبود، چون دولت موقت هنوز سرکار نیامده بود دولت موجود هم فرار کرده بود و دولت گفت در تاریخ ایران در این 10 روز کمترین تعداد جرایم اتفاق افتاد، ولی در نیویورک یک ساعت برق سراسری رفت و خاموشی بود در آن زمان تمام فروشگاهها غارت شدند و برق که آمد دیدند نصف فروشگاهها خالی است در این مسئله میخواهم بگویم در ایران به دلیل همان تفکر اسلامی شیعی که ظلم خیلی منفور است در ایران با مخالفین انقلاب تصفیه حساب نکردند. البته ما خودمان در بهشهر همه عناصر موثر را دستگیر کردیم.
توکلی تاکید کرد: کمیته را من با یکی دیگر به نام بنی کاظمی اداره میکردیم و بعد از آن دادیار انقلاب شدم.
نماینده سابق مجلس شورای اسلامی در پاسخ به این سوال که آیا حکمهای قصاص را خیلی دقیق اجرا میکردید و یا حکم قطع دست دزدان را میدادید درست است یا خیر گفت: من که دادیار بودم حکمی نمیدادم قاضی آ شیخ محمد ایمانی بسیار دقیق بود اصلا عجله نمیکرد، ولی وقتی حکمی میداد میگفت زود اجرایش کنید و یکی از منزهترین قضات اول انقلاب بود و در بهشهر بدون تبعیض دادگاه انقلاب کار میکرد و من هیچ حکمی ندادم و قطع دست دزد آنجا انجام گرفت که کاملا با روش علمی پزشک بود و جراح آمد که چهار تا انگشت دزد را قطع کردند که آنجا خیلی سریع و راحت اجرا میشد؛ ولی همان بهشهر وقتی که رئیس اطلاعات شهربانی را گرفتند یک جوان خیلی خوشتیپ و رشیدی ستوان یکم بود که خیلی هم بچهها را اذیت کرده بود؛ من در آن زمان که بهشهر بودم از ساری تلفن زدند که دستگیر کردیم و من سفارش کردم از خانه ما ملحفه سفید و تمیز آوردند رختخواب تمیز در سلول پهن کردیم و زمانی که آمد در سلول زار زار گریه میکرد و میگفت که من در این سلول چه قدر بچههای شما را گزنه زدم. گزنه گیاهی است که تیغهای ریزی دارد وقتی به بدن میخورد بدن خارش و سوزش دارد گفت من چه قدر بچههای شما را لخت کردم و گزنه زدم شما این طوری رفتار میکنید در واقع از درون شکست و زنده شد و در دادگاه همه چیز را راحت گفت و دو سال بیشتر محکوم نشد و بعد عفو دادند و رفت.
وی ادامه داد: آنجا نهایت مراعات شرعی میشد، به طوری که کسی سه کیلو تریاک داشت، در زندان آن موقع سه کیلو تریاک خیلی وحشتناک بود. در زندان محاکمه گفت من توبه کردم اولین و آخرین بارم است. قاضی گفت یقین کردم توبه کرده و او را تبرئه کرد و تا آخر عمرش هیچ کار خلافی نکرد یعنی قواعد شرعی کاملا رعایت میشد و کوتاه هم نمیآمدند.
** دیوان سالاری لخت غیرکارآمدی میراث پهلوی برای انقلاب بود که هنوز عوض نشده است
توکلی در خصوص ارثی که انقلاب از پهلوی گرفت گفت: میراث پهلوی برای انقلاب دیوان سالاری لخت غیرکارآمدی بود که به نظر من انقلاب نتوانسته عوضش کند و گرفتارباقی ماند.
وی در پاسخ به این پرسش که فکر میکنید شاه نقطه مثبتی در کارنامه کاریش نداشت، گفت: انسان میشود انسانی شر مطلق باشد شیطان هم این طور نیست چه برسد به شاه، ولی مهم این است که نیت کار خیرشان خیر نبود یعنی خودشان را تحکیم میکردند. در خاطرات اعلم میخواندم که گفت رفتم پیش اعلی حضرت و دیدم ناراحت است گفتم چه شده گفت این نمیشود هر کاری کنیم اینا دستور بدهند، آمده بود بگوید که فلان کار را بکن، و خیلی ناراحت بود این روحیه تسلیم طلبی کارم هم میکردند فرض کنید از فلکه آخر شیراز فلکه دارند تا فرودگاه 20 کیلومتر بود این 20 کیلومتر را گل رز کاشته بودند واقعا زیبا بود این زیبایی را همه استفاده میکردند مردم فقیر و غنی هم استفاده میکردند، ولی برای این نبود که مردم فقیر استفاده کنند، چون آنجایی که تعارض پیدا میشود، طرف اغنیا میرفتند.
** اختلاف طبقاتی زیاد بود
توکلی در خصوص این پرسش که از لحاظ معیشتی و رفاهی قبل انقلاب را چطور بود خاطر نشان کرد: در شهرهای بزرگ و کوچک فرق داشت و حتی درو شهرهای بزرگ پایین و بالایش خیلی فرق داشت اختلاف طبقاتی شدید بود و آزادیهای اجتماعی خیلی زیاد بود طوری که عریانی تبلیغ میشد؛ در شمال که من اهل شمال هستم متاسفانه در بابلسر خیلی وضع بدی بود و خانمها بعضی اوقات با مایوی دو تیکه پشت فرمان در شهر بودند، خب بعضیها این چیزها را دوست دارند و برایشان آن موقع بهتر بود، ولی این که بگوییم در همان فریدون کنار شما از خیابان اصلی که یک جاده شمال به بابلسر و محمود آباد بود آسفالت بود داخل هر کوچه که میشدید از آسفالت خبری نبود اینجا فریدون کناری بود که برنجش معروفترین برنج مازندران است و همین فریدون کنار در حال حاضر با همین برنج چه تغییری کرده، چون کشاورزی رشد کرد و این تحول یک دفعه اتفاق افتاد و اگر سبک زندگی خوب و بدش را کنار بگذاریم، اسراف میکنند یا نمیکنند و این سطح زندگی، تعریف فقر، سطح برخورداری فقیر، سطح برخورداری غنی را ببینید این شهر با این جمعیتش با این تغییرات شگرفش با همان زمینهایی که قبلا اداره میشد، چرا این طور شد؟ برای این که کشاورزی نسبت به آن موقع مورد توجه قرار گرفت و کشاورزان بالا آمدند. خب این فریدون کنار شهری است که ده کیلومتر با بابلسر فاصله دارد لب دریا خبرهایی بود در فریدون کنار که مذهبی بودند خبری نبود بنابراین اگر صحبت از آبادانی میشود عمدتا در شهرهای بزرگ تهران هست و صحبت از آزادی اجتماعی میشود، البته همان طور که گفتم خیلی بود و آنها قصد داشتند تعمدا در جشن هنر شیراز یکی از نمایشهایی که برگزار شد در داخل ویترین یک مغازه بزرگی بود که عریانی مست بین زن و مرد اینجا نمایش میدادند و مردم نگاه میکردند هدف این بود اینها را رواج بدهند.
** رجایی مرا به عنوان وزیر کار در نظر گرفت، اما بنی صدر مرا نپذیرفت
توکلی ماجرای وزیر شدنش در کابینه میرحسین موسوی را اینگونه تعریف کرد: من دور اول مجلس از بهشهر مجلس آمدم. خب من نسبت به سنم سابقه سیاسی طولانی داشتم و سران کادر اصلی خیلی هایشان من را میشناختند. از شیبانی گرفته تا بهزاد نبوی، رجایی؛ و در مجلس هم یک نماینده فعال و عضو هیئت رئیسه بودم. آقای رجایی که رئیس جمهور شد من را به عنوان وزیر کار در نظر گرفت. در کابینه با من مشورت میکرد، در مورد اعضای کابینه گفتگو میکردیم و بعد بنی صدر چهار نفر را نپذیرفت. من بودم برای وزارت کار، مرحوم نوربخش برای وزارت اقتصاد، بهزاد نبوی برای وزیر مشاور و میرحسین موسوی وزیر خارجه. کابینه که تشکیل شد آقای موسوی از طرف حزب جمهوری به عنوان نخست وزیر معرفی شد. روزی که نامه آورده بودند وزرا را اعلام کرده بودند. معرفی نامه شان را در صحن علنی آورده بودند. یک کسی من را در راهرو بیرون کشید. آقای محسن طاهری، مرحوم ساری نماینده کازرون بود از انقلابیون معروف فارس. ایشان گفت دیشب در شورای مرکزی حزب قرار شد تو وزیر کار شوی اگر گفتند قبول کن، گفتم که من مفاصلم درد میکند، از هیئت رئیسه استعفا دادم راحت باشم. گفت نه این طوری فکر نکن و باید قبول کنی. من با مجتهدینی که قبول داشتم و سیاسی بودند مشورت کردم. درصحن رفتم، کار داشتم، پیش هاشمی رفتم. هاشمی ازم پرسید وزیر کار میشوی؟ موسوی تو را دید؟ گفتم نه. گفت دنبالت بود، گفت میخواست تو را وزیر کار کند. قبول داری؟ گفتم بله. نامه دستش بود، فرستادند نخست وزیر اسم کسی دیگر را لاک گرفتند و اسم من را در صحن آوردند. چند روز بعد بحث شد و هاشمی از وزرات من دفاع کرد و او آن موقع رئیس مجلس بود.
** بنی صدر متکبر بود و برای خودش نوشابه باز میکرد
توکلی درباره آقای بنی صدر که همراه امام در پاریس بود و اوایل انقلاب خودش را تئورسین اقتصادی انقلاب میدانست و اینکه چه طور میشود بنی صدری که این طور همراه انقلاب و امام بود از قطار انقلاب پیاده میشود، آیا اساسا پیاده شد یا پیاده اش کردند، بنی صدر میماند چه اتفاقی میافتاد، چه شد این اتفاق برایش افتاد، اظهار کرد: اتفاقی که برای بنی صدر در انقلاب افتاد عمده اش به خاطر روحیه متکبرش بود. وقتی ایشان رئیس جمهور میخواست بشود در بهشهر برای تبلیغات آمده بود، من مخالفش بودم و به دیگری رای دادم. دو جا من در زندگی موج جمعیت را حس کردم، یکی آنجا بود، یکی مکه بود. آنجا در طواف بود. بی اختیار مثل آب مواج بود، من ترسیدم. مسئول انتظامی شهر بودم، رفتم بالای میز، بنی صدر نشسته بود بالای میز، رفتم مردم را دعوت به آرامش کردم و گفتم بنی صدر حالا صحبت کن. مردم میخواست بهش افتخار میکردند، ولی متاسفانه خیلی از خودش ممنون بود، برای خودش به قول بچهها نوشابه باز میکرد.
** روحانیت اول انقلاب از حالا خیلی محبوبتر و موثرتر بود
وی افزود: در آن روزی که رفتیم برای حکمیت، حکمها آیت الله یزدی، آیت الله انواری بودند، دو تا از روحانیون برجسته انقلابی بودند، یکی از جامعه مدرسین، یکی از جامعه تهران بودند. روحانیت از الان خیلی محبوبتر و موثرتر بود. ما رفتیم. نشسته بود با شلوار کردی روی کاناپه، چند تا مبل جلویش بود. اول رفتیم آنجا از جایش بلند نشد. یا الله کرد و پایش را تکان داد. میدانید در کارهای مرسوم ما خیلی بد است. دو تا روحانی مسنتر از آن آمدند داخل که از او سابقه دارتر هستند. من که جوانتر بودم از او سابقه دارتر بودم دیدم جایی نیست عمدا پهلویش نشستم که بادش خالی شود. صحبت کرد. موسوی اولین نفری بود که در موردش حرف زد گفت اولین کسی بودی که در روزنامه علیه من مطلب نوشتی. بنی صدر حرف خودش را تکرار میکرد، رجایی جوش آورد و گفت من حکمیت را نمیخواهم بپذیرم و جواب نمیدهد و حرفش را تکرار میکند. من هم به بنی صدر اعتراض کردم. بعد نوبت من که شد به من هم گفت تو اولین نماینده در مجلس علیه من نطق کردی گفتم بنی صدر تو یازده میلیون رای که سهل است سی میلیون رای میآوردی امام حکمت را تنفویض نمیکرد. ما ازت اطاعت نمیکردیم، شما فرانسه بودی ما ایران انقلاب کردیم که شاه نداشته باشیم، رئیس جمهور داشته باشیم. اگر بعد از این هم مجلس باشم شما خلاف کنی من هم میگویم. خب سبک نیست برای یک نفر مثل او که ادعایی میکرد که چه قدر شخصیت برجستهای هست و تئورسین اقتصادی است، بعد اینکه یک نفر در روزنامه علیهش سرمقاله بنویسد، یک نمایندهای نطق علیهش کند، این از دمکراسی بری است. این صفت خیلی بد بود برای اینکه انسان را کور میکند و کسی که متکبر است حقیقت را نمیبیند. امام به ناچار یک حمایت شدیدی از او میکرد و میگفت اولین رئیس جمهور ایران نباید این طوری باشد که کارش به اینجا بکشد باید حفظش کرد.
** بنی صدر اگر میماند نماینده همدان میشد، اما با فرار با لباس زنانه خودش را تحقیر کرد
وی ادامه داد: هیچ کس نگفت فرار کند. خودش فرار کرد با لباس زنانه رفت. خیلی هم برایش بد شد، چون خودش را تحقیر کرد با آن شکل از کشور فرار کرد. هیچ اتفاقی نمیافتاد اگر میماند. مرحوم بازرگان که کنار گذاشته شد احترامش باقی نماند؟ باقی ماند، بعد نماینده تهران شد. بنی صدر هم اگر میماند احتمالا نماینده همدان میشد و در مجلس حرفش را میزد.
وی دو اتفاق را از مهمترین اتفاقات زمانی که وزیر موسوی در وزارت کار بود برشمرد و توضیح داد: یکی تدوین اولین قانون پیش نویس اولین قانون کار جمهوری اسلامی بود که قانون کار در واقع قانون اساسی اقتصاد هست، خیلی نقش تعیین کنندهای دارد. یکی دیگر اینکه برای شناسایی بازار کار اولین آمارگیری بعد انقلاب را وزارت کار را برای اولین بار به تدبیر من و معاونینم انجام شد. بازار کار را با نمونه گیری 6 جلد کتاب منتشر کردیم که هم برنامه ریزی امکان پذیر شود و هم مبانی و مناسبات کار مشخص شود و البته من که از وزارت استعفا کردم آنها پیش نویس را کنار گذاشتند و پیش نویس دیگری درست کردند.
** امام مخالف دولتی کردن بود، اما موسوی و یارانش میخواستند همه چیز را دولتی کنند
وی علت استعفای خود را اختلاف نظر شدید خواند و گفت: با مرحوم عسگراولادی با هم بودیم، آن موقع کشور از نظر قوانین داشت شکل میگرفت. یک کمیته زیرساختی در سازمان برنامه شکل گرفته بود که مناسبات مهم اقتصادی را _قلمروی بخش خصوصی و دولتی تعاونی ها_ قانون کار این ها، مناسبات معلوم شود بانکداری ربا چه کار باید میکرد. من در این کمیته سه نماینده داشتم در سه کمیسیون نماینده داشتم، هر وزیری به فراخور ارتباطش با مسائل نماینده داشت. این نمایندگان گفتند اینجا افکار سوسیالیستی تبلیغ میشود. میآوردند برای ما، من هم، چون با مطالعه میرفتم در اقتصاد، دست بالا داشتم حرف میزدم و خیلی زود معلوم شد بین من و عسگراولادی و مرتضوی نبوی که در شورای اقتصاد شرکت میکردیم، ولایتی و رفیق دوست و پرورش و آقای ناطق نوری ما یک طرف بودیم از نظر دفاع از اسلامی شدن قوانین، و دوستان دیگر موسوی و محمدتقی بانکی و بهزاد نبوی و نوربخش و هفت هشت تا بودند که یک طرف بودند و اختلاف نظر بین ما حاد شد. وقتی حاد شد امام هم نمایندگانی در شورای اقتصاد گذاشته بود که آن نمایندگان هم نظر ما را داشتند. آیت الله سید جعفر کریمی اینها نمایندگان امام در شورای اقتصاد بودند و به امام گزارش میکردند امام از دولتی کردن پرهیز میداد این دوستان میخواستند همه چیز را دولتی کنند.
** امام نظرا مخالف موسوی بود، اما عملا از او حمایت میکرد
وی در پاسخ به این سوال که امام مخالف آقای موسوی بودند، گفت: نظرا بله، ولی عملا از موسوی حمایت میکرد. چون جنگ بود میخواست نخست وزیر عوض نشود. این اختلاف باعث کارشکنی میشد. من یک لایحه به دولت برده بودم، در متن این لایحه این بود که اگر اعضای شورای اسلامی یا انجمن اسلامی را کارفرما بیرون کرد، وزیر کار دید که این کار خلاف مصلحت بنگاه است میتواند بگوید باید برگردد. بیرون کردن هم راه داشت، هیئت حل اختلاف رای میداد طرف اخراج میشد. من برای اینکه انقلابیون را راحتتر نگه دارم این لایحه را به دولت بردم. موسوی از این لایحه استقبال و دولت تصویب کرد. در مجلس کسی که بعدا خلع لباس شد پشت تریبون رفت و گفت این وزیر طرفدار کارگران نیست، این لایحه به طرفداری از کارگران است پس کاسهای زیر نیم کاسه است. اکثریت مجلس مخالف نظرات ما بود و نظرات موسوی را قبول داشتند و فوریت لایحه را رد کردند. کارشکنی میشد.
** امام گفتند 7 وزیر زمان جنگ استعفا کنند چه میشود؟!
وی ادامه داد: یا آقای عسگراولادی کمبود برنج کشور را وارد میکردند، اسکله بهش نمیدادند کشتی را تخلیه کند. سه تا روزنامهای که در اختیار آن جناح بود دسته جمعی تبلیغ میکردند عسگراولادی باعث گرانی برنج شده و عرضه نداشته برنج تامین کند. به امام نامهای هفت نفره نوشتیم که دولت میخواهد مردم کارشان دولتی شود ما میخواهیم دولت مردمی شود و کار دست مردم باشد و دولت هدایت کند. این دو با هم نمیخوانند و کار خراب میشود. استعفا خواستیم امام جواب نداد. خدمت امام فرستادیم. امام نشسته بودند، فرمودند زمان جنگ است تفاهم کنید. شواهدی آوردم که چرا نمیشود تفاهم کرد امام فرمودند تفاهم نشود نمیشود، اما هفت تا وزیر در حال جنگ با هم استعفا کنند چه میشود. ناطق بهشان عرض کرد که شما مخالفتتان را بردارید راهی پیدا میکنیم. امام گفت اشکالی ندارد. هفت نفره تصمیم گرفتیم من و عسگراولادی که اقتصادی بودیم استعفا کنیم بقیه بمانند. بقیه را البته به تدریج عزل کردند.
** موسوی گرایش لیبرالی پیدا کرده بود
توکلی درباره اینکه آیا اختلاف نظرتان با موسوی باعث شد در سال 88 به ایشان رای ندهید و از احمدی نژاد حمایت کنید، گفت: من سال 88 از احمدی نژاد حمایت نکردم، گفتم به اضطرار رای میدهم. موسوی در بعد از دولتش گرایشهای لیبرالی پیدا کرده بود، ولی خمیرمایه مردمی بودنش هنوز باقی بود. سر مسائل دکتر سروش رفتم با او صحبت کردم. خلاصه همراهی نکرد. استدلال من این بود پایگاه اجتماعی آقای موسوی جوری هست که اگر آقای موسوی هم نخواهد، ظرفیت ایستادن جلوی نظام را دارد. پایگاه احمدی نژاد هم طوری هست اگر احمدی نژاد هم بخواهد ظرفیت ندارد جلوی نظام بایستد. دسته دوم بیشتر فقرا و مستضعفین بودند، شهرهای کوچک و مذهبیتر بودند. هر چه به شهرهای بزرگتر نزدیکتر میشدیم طرفداران موسوی بیشتر میشد، هر چه به تحصیل کردهها میرسیدیم ضریب طرفداران موسوی بالاتر بود، ولی سرجمع، چون جمعیت بیشتر به آن سمت بود آقای احمدی نژاد برنده شد. من گفتم که من به این دلیل که او میتواند تحقق اجتماعی ایجاد کند و این نمیتواند فکر میکردم. موسوی نمیخواهد، احمدی نژاد بخواهد که متاسفانه موسوی هم خواست.
** خاتمی باید موسوی و کروبی را راضی به عذرخواهی کند
توکلی بهترین اتفاقی که میتواند برای سرنوشت موسوی، کروبی و خاتمی بیفتد را این دانست که خاتمی از سکوت خودش که باعث شکل گیری آن صحنهها شد که خون مردم به ناحق ریخته شد عذرخواهی کند و به صحنه برگردد و افزود: فکر میکنم خاتمی میتواند آنها را راضی کند به این که عذرخواهی کنند و برگردند و این مسائل تمام شود. به نفعشان نیست محاکمه شوند حکم این حرکتها در اسلام خیلی سخت است.
** رئیس کمیسیون پست رشوه میگرفت
توکلی زمان ورود اشرافی گری به حکومت جمهوری اسلامی ایران را از همان روزهای اول دانست و گفت: یک عدهای قبول نداشتند، ولی ناچار بودند بپذیرند.. وقتی که کمی گذشت کم کم یک عدهای دنبال رفاه رفتند و کار به اینجا رسید که میبینیم و سر منشا بسیاری از بدبختیهای ما همین تغییر منش و روش حاکمان بود. ماهی از سر گنده گردد نی ز دم. در مجلس فکر میکنم سوم بود که رئیس کمیسیون پست و تلگراف و تلفن، روحانی پر مدعایی بود با زنش و چهار تا فرزندش و دو تا محافظش، هشت نفری میهمان بودند در سئول و توکیو، یک هفته در سئول یک هفته در توکیو. این خیلی واضح است که رشوه بهش میدهند. من این را در روزنامه نوشتم آن نماینده زنگ زد و عصبی گفت خطی برخورد میکنی گفتم هر کس دیگری از این غلطها کرده بده من چاپ میکنم گفت که آیت الله فلانی این کار را کرد، گفت کراچی، گفتم با کی رفت، گفت پسرش را برد، گفتم میزبان کی بود، گفت کنفرانس منطقهای بود، گفتم خجالت نمیکشی کار خودت را با او مقایسه میکنی. همان موقع اگر افرادی مثل من تعدادشان بیشتر بود و اعتراض میکردند این مدل شکل نمیگرفت. بعد روحانی خیلی محترم که الان هم دوستش دارم سراغ من فرستاد. این روحانی 20 دقیقه تلفنی صحبت کرد که آبرویش را میبری، گفتم باید رسوا شود، گفتم فلانی دوستت دارم تو متخصص مسائل فردی هستی من در مسائل اسلام خودم را مجتهد میدانم این کار واجب است، مدتی گذشت و ایشان من را صدا زد جایی برویم، گفت من از مرجع تقلید خودم فاضل لنکرانی پرسیدم ایشان گفت که جایز نیست، واجب است این کار را بکنید، حرف تو درست بود اگر نهی از منکر میکردیم، اگر اعتراض میکردیم، به این حرکتها به اینجا نمیرسیدیم. چون نهی از منکر را ترک کردیم به اینجا رسیدیم.
** مردم ایران مردم 40 سال قبل نیستند
وی در پاسخ به این سوال که انقلاب در این چهل سال چه کرد، بیان داشت: امروز پس از 40 سال، مردم ایران مردم 40 سال قبل نیستند. یعنی یک روحیه مطالبه گری، شجاعانه درشان هست که در قبل انقلاب سابقه نداشت. این مردم انقلاب کرده اداره شان هم سخت است. شخصیت دارند و البته اگر باهاشان صاف برخورد شود و شفاف باهاشان حرف زده شود مردم خیلی همراه باوفایی هم هستند و ما صاف به اندازه کافی برخورد نمیکنیم.
** قبل انقلاب مصرف سرانه روغن نباتی یک کیلو و نیم بود!
توکلی این حرف را که بعضیها میگویند تبلیغاتی که شبکههای خارجی دارند و میگویند ما کشور بدبختی هستیم، امکاناتی نداریم، به لحاظ اقتصادی ضعیف هستیم، به لحاظ داشتههای ملی داشته هایمان ناچیز هست، نامفهوم دانست و گفت: من نمیفهمم این که میگویند ما چیزی نداریم با چه مقیاسی میگویند. قبل انقلاب مصرف سرانه روغن نباتی یک کیلو و نیم بود تا چند سال پیش 16 کیلو و نیم بود. ما میگوییم روغن خوب نیست، ولی روغن که هست، چیزهایی هست که سرخ میشوند. البته میدانید از منتقدین جدی وضع فعلی هستم و فسادی که پیدا شده خیلی برای کشور مضر میدانم، ولی آنها که میگویند چیزی نداریم اشتباه است. جمعیت 32 میلیون نفری اول انقلاب، سطح سرانه مصرف را مقایسه کنید با جمعیت 80 میلیونی فعلی و البته از این خیلی بهتر باید اداره شود. ما الان خوب اداره نمیکنیم، عقلانی برخورد نمیکنیم.
وی در مقابل سوالهایی از این قبیل که الان چه داریم، داشته هایمان بعد 40 سال چه هست، و یا اینکه بعضیها میگویند اگر شاه بود همینقدر جاده درست میکرد، به جبر زمان مجبور بود تکنولوژی وارد کند، پاسخ داد: در مورد جبر زمان، اگر در کشور آمریکای جنوبی نگاه کنید تفاوت اختلافات طبقاتی خیلی وحشتناک و بدتر از ایران است. ایران مثل آنها میشد، اتفاقی نمیافتاد. گفتم انقلاب آدمها را عوض کرد، به آدمها شخصیت و اعتماد به نفس داد، کاری که در منطقه کردیم از جنگ تحمیلی که جلوی دشمن ایستادگی کردیم، تمامیت ارضی ایران را حفظ کردیم مال کیست؟ مال انقلاب است و الان اگر مردم حتی اعتراض هم نمیکنند بخشی به این دلیل است که تحلیلشان میگوید اگر اعتراض کنیم بهتر نمیشود، نه که نمیفهمند اعتراض نمیکنند، همه هوشیار و بیدار هستند، همه اعمال نظر میکنند.
وی افزود: دانشکده دانشگاه زاهدان رفته بودم، جوانی پشت تریبون آمده بود با زحمت میخواست در لفافه بگوید آقای خامنهای رهبر خوبی نیست. من بهش گفتم چرا زور میزنی قشنگ بگو ایراداتش را، گفت. من برای ایرادهایی که گفته بود جواب دادم و این آزادی را باید قدر بدانیم. آزادی چیز گرانبهایی است. انسان بدون آزادی از حیوان هم بدتر میشود، شخصیتش جلوه نمیکند. استقلالی که داریم، آزادی نسبی که داریم. البته از مخالفین کشورهایی هستم که همین الان وارد میشود، همین الان در دادگاه جمهوری اسلامی شش ماه محکوم شدم، ولی باز با قبل انقلاب مقایسه میکنم قیاس مع الفارغ است. اولین بازداشتم یک مقاله خواندم در مسجدی علیه یک لایحهای که در مجلس مطرح بود. من و مسئول جلسه و عمویم و پدرم را شهربانی بردند. حالا طرف میایستد از بالا تا پایین را اعتراض میکند و مصون است. البته باز کارهای غلط هم صورت میگیرد یک وقت کسی محکوم میشود و عادلانه محکوم نمیشود از روزنامه نگار برای روزنامه نگار.
** اشرافی گری از زمان هاشمی بود
توکلی این نقل در مورد هاشمی که بعضیها میگویند اشرافی گری از زمان مرحوم هاشمی رفسنجانی اتفاق افتاد را تایید کرد و گفت: بله این اشرافی گری یک سابقهای در ایران دارد که عمده اش از زمانی هاشمی بود. نه فقط به دلیل هاشمی، جنگ هم پایان یافته بود. بعد از جنگ، کشورها معمولا به رخوتی مبتلا میشوند و این اتفاق در ایران هم افتاد. دنبال استفاده از نعمات پیدا شده میروند و زمینه برای فساد مساعد شد. الگوی سیاستهای تعدیل صندوق بین المللی پول به این وضع کمک کرد، روحیات شخصی هاشمی، به اضافه الگوی اقتصادی که انتخاب کردند، به اضافه رخوت بعد از جنگ دست به دست هم داد و اشرافیگری را رشد داد.
وی نقش هاشمی را در به رهبری رسیدن آقای خامنهای زیاد دانست و یکی از برجستهترین فرازهای زندگی آقای هاشمی را موضع گیریاش در رهبری آقای خامنهای دانست و علت آن را چنین برشمرد: جوانان به یاد ندارند، اما آن موقع آقای هاشمی نفوذش در عالم سیاست ایران بیشتر از آقای خامنهای بود و طرفدارانش در بین مذهبیهای پرو پا قرص بیشتر از آقای خامنهای بود، ولی وقتی که آن روز در مجلس خبرگان _فیلمش را لابد دیده اید_ بحث شد، شهادت هاشمی بود که خیلی موثر بود. شهادت احمد آقا، شهادت موسوی اردبیلی. آقای هاشمی یکی این جا خیلی برجسته بود و یکی هم آن روزی که سال 92 رد صلاحیت شد. من شبی که خبرش را شنیدم قبل از اینکه اعلام شود نامهای برایش نوشتم و گفتم شما شناسنامه ات مهر انقلاب اسلامی دارد، مبادا جفا احساس بکنی و مهر را پاک کنی و بعد مثال جورج بوش را زدم وقتی در فلوریدا برنده شد هفتاد هزار صندوق را فرماندار فلوریدا که برادر جورج بوش بود ابطال کرد تا برادرش با 525 رای در فلوریدا برنده شد و بالا آمد. اما بعدها از قانون دفاع میکند و آرام میکند. کاش موسوی این کار را میکرد و مثال زدم به شما زیبندهتر است، بیشتر میآید این طوری رفتار کنید، شما به قانون تمکین کنید ولو اینکه به شورای نگهبان اعتراض داشته باشید. به کسی دادم که به شخص هاشمی برساند. این هم رفت و ساعت یازده و نیم شب زنگ زد و گفت به هاشمی گفتم احمد آقا این را داده و گفته دست خودش بده. خندید و خواند و گفت به احمد آقا سلام برسان و بگو من همین کار را میکنم. این کار را هم کرد و مقایسه کنید که یک استاندار که رقیبش بود و به او اجازه ندادند، شورای نگهبان صلاح ندید یعنی به نظر شورای نگهبان طبق ضوابط نمیتوانست ایشان نامزد شود. خودتان را جای هاشمی بگذارید خیلی کار بزرگی کرد.
** تقلبی در کار نبود
وی ادعای تقلب در سال 88 را بی اساس خواند و افزود: خودشان هم میدانستند، آقا هم سعی کرد موسوی را نگه دارد. من هم در حد خودم تلاش کردم، ولی اینها از دست رفتند. روز دوشنبهای که بعدازظهرش اولین اعتراض سراسری در تهران انجام شد آقا ایشان را خواست و باهاشان صحبت کرد. بهشان گفت چرا تمام نمیکنید، دیگران سوار موج میشوند. قبول کرد که نکند، اعلامیه بدهد و منع کند، ولی رفت و طرفدارانش نذاشتند. تقلبی در کار نبود و هیچ وقت در ایران هم نیست. به نظرم امکان تقلب کلان در ایران نیست. در انتخابات مجلس که حوزهها کوچک هستند صد تا رای خیلی تعیین کننده میشود امکان تقلب هست، متاسفانه بعضیها تقلب میکنند، ولی در انتخابات ریاست جمهوری وقتی فاصله زیاد شد اصلا ممکن نیست.
توکلی وضعیت اقتصادی مردم را در این چهل سال، خوب ارزیابی نکرد و در باب راه حل خروج از این وضعیت بیان داشت: نقطه ضعف بزرگ ما وضع اقتصادی کشور است و شیوع فساد، این دو تا باعث شرمندگی هر انقلابی هست.
** تصرف سفارت آمریکا که بعدا لانه جاسوسی شد امری بود که از طرف امام به شدت حمایت شد
وی درباره تسخیر لانه جاسوسی که بعضیها اعتقاد دادند امام از قبل مطلع نبودند اظهار داشت: من آن موقع نماینده مجلس بودم آنچه شنیدم و دیدم امام به طور جد پشتیبانی کرد. نفع غیرمحسوسی را برای این کار قائلم و آن تاثیری که در روحیه انقلابیون داشت. تصرف سفارت آمریکا که بعدا لانه جاسوسی شد امری بود که از طرف امام به شدت حمایت شد و یک اثر بسیار مهم غیرمحسوس داشت که کمتر مورد توجه واقع میشود. در مصافی که دو جامعه با هم پیدا میکنند، یک جامعهای با یک کشور سلطه جو پیدا میکند، اصلیترین شرط پیروزی روحیه است که هیبت دشمن بشکند. در قرآن هست وقتی ما در جنگ بدر شما را کوچک کردیم، چون آنها بیشتر از شما بودند و شما کوچکتر بودید. وقتی شما آنها را کوچک دیدید همت کردید. شکستن آمریکا در اذهان مردم ایران یک خدمت بزرگی بود. با حمایت امام انقلاب ایجاد شد اگر نه انقلاب ده بار موفق میشد برگردد و مثل قبل که سلطه داشت، سلطه داشته باشد، ولی این اتفاق مردم را به یک تنافری _از هیئت حاکمه امریکا که حقش بود ازش متنفر باشد_ مجهز کرد و این احساس را داد که خیلی کارها میتواند بکند که طرف مقابل نمیتواند بکند. سفارت آمریکا را گرفتن چیز بزرگی بود.
وی در برابر این پرسش که چه طور میشود مردمی که حاضر میشوند در زمان جنگ نان خالی بخورند طلایشان را بدهند همراه انقلابیون باشند الان ارز ذخیره میکنند با اینکه مردم عوض نشدند، چه اتفاقی میافتد که این مردم الان این طور گلهمند هستند، گفت: اگر سیاست گذاران راست بگویند، مردم آنها را راستگو و صادق بدانند، سیاست پذیر میشوند. اگر آنها را راستگو ندادند و بگویند که، چون به خلوت میروند آن کار دیگر میکنند نمیپذیرشان. این کار مردم هم فطری است یعنی خدا آدم را ساخته که از رهبری اطاعت میکند از دل و جان که او را خیرخواه خودش بداند، دانا به وضع خودش بداند، توانا به تغییر وضع خودش بداند. تا وقتی این طوری بود مردم همراهی میکردند، ولی وقتی که اینها رفتند دنبال سور و سات و خوشگذارانی و امتیازخواهی و فرصت طلبی، میگویند اگر خوب است چرا ما نکنیم و نخواهیم. اگر قرار باشد که من مردم را تشویق کنم به زندگی ساده و قناعت خودم سفت باشم همینی میشود که شد.
**به هاشمی گفتم وضع شما خوب نیست
توکلی در پاسخ به اینکه بعضیها میگویند دوران فعالیت خاتمی یکی از بهترین دورانهای اقتصادی بوده یا خاتمی میوه دوران هاشمی را چیده، به نظر شما چه قدر از موفقیتهای اقتصادی که اتفاق افتاده مرهون خود خاتمی هست یا به فعالیتهای زیربنایی دوران هاشمی برمی گردد؟ جواب داد: هاشمی از جهت بازسازی کشور موفق بود، خاتمی هم همان راه را ادامه داد. من یک بار به هاشمی گفتم وضع شما خوب نیست، بعضی وزرا هم قبول ندارند. بعد گفت شمش آلومینیوم، آهن و فولاد. گفتم آقای هاشمی من رشته ام اقتصاد است اینها را بلدم، مردم نان شمش نمیخورند باید اتفاقاتی بیفتد که نمیافتد. مدل صندوق بین المللی پول دشمن ملت ایران از زمان هاشمی شروع شد، زمان خاتمی ادامه پیدا کرد، زمان احمدی نژاد ادامه پیدا کرد، با زیگزاگ بیشتر الان هم ادامه دارد. این یکی از شرطهای تعویض شرایط است. تا این مدل اصلاح نشود فساد و اختلاف طبقاتی زیادتر میشود. البته هر جایی این مدل یک جور جواب میدهد، در بعضی جاها فساد کمتری ایجاد کرده است. آقای خاتمی حتما در بستر مساعدی که فراهم کرده بود کار کرد هاشمی موثر بود در توفیق نسبی که خاتمی داشت، ولی پایدار نبود. رشد اقتصاد ایران تقریبا همه رشدی که کشورهای جهان سوم داشتند ناپایدار و پرنوسان بود و الان هم همان را طی میکنیم.
** خاتمی نخبگان را تکریم کرد، احمدی نژاد فقرا را
نماینده سابق مجلس شورای اسلامی در پاسخ به این پرسش که خاتمی نقش بسیار زیادی در ریاست جمهوری روحانی داشت و با توجه به عملکرد روحانی اگر بار دیگر خاتمی به عرصه بیاید و حیثیت سیاسی خودشان را در معرض مردم قرار بدهد آیا اگر دوباره ایشان تکرار کنند مردم با خاتمی همراهی خواهند کرد پاسخ داد: نمیدانم. خاتمی در دستهای از مردم محبوبیت و احترام دارد نخبگان را تکریم کرد ایشان مکرم شد، آقای احمدی نژاد فقرا را تکریم کرد ایشان هم مکرم شد و هر سیاستمداری صعود و نزولی دارد افت و خیزی دارد که شرایط چه طور بگذرد اگر وضع این طوری که هست باشد در واقع خاتمی آبروی خودش را برای روحانی گرو گذاشت و اگر موفق نشود _که این جوری برود بعید است موفق شود_ مجلس فعلی هم به خاتمی لطمه زد.
** به روسای سه قوه هشدار دادم
وی نسبت به چشم انداز انقلاب و چشم انداز این نظام اظهار امیدواری کرد و گفت: من همیشه امیدوار هستم و مایوس نیستم. کار سخت شده، مخصوصا بحث ارزی که پیش آمده روشی که دولت در پیش گرفته غلط است. من به روسای سه قوه هشدار دادم و به هشدار خودم هم اعتقاد دارم از سر بگذارنیم شاید ان شالله بتوانیم با فساد مبارزه کنیم برقرار میمانیم و گرنه اگر با فساد مبارزه نشود حکومت ساقط میشود.
توکلی وضعیت رشد و توسعهای که بعد از انقلاب صورت گرفت را رشد و توسعههای انقلابی دانست که زاییده خود انقلاب باشند و افزود: تغییر جهت گیری توزیع منابع خیلی موثر بود که فاصله شهر و روستا را کم کند البته بعدا سیاستهایی اتخاذ شد روستاها را تخلیه کرد، ولی فاصله شهر و روستا بعد انقلاب خیلی کم شد. جهت گیری انقلابیون بود که تخصیص منابع را به سمت فقرا عوض کردند.
احمد توکلی در پاسخ به اینکه فکر میکنید چه قدر از آرمانهایی که برایش مبارزه کردید محقق شده اند، گفت: از بعضی جهات محقق شدند مثل آزادی، کاهش فاصله فقیر و غنی، مثل تغییر روحیه مردم استقلال طلب و آزاده و مطالبه گر که باز در سالهای اخیذ به شدت خراب میشوند و سرمایه اجتماعی دیرپاست که به زودی از دست نمیرود.
وی در خصوص چهل سالگی خود و اینکه چه چیزی از خودش به یادگار باقی میگذارد افزود: حالا که 40 سال از انقلاب گذشته ودیعه اصلی که گریبان انقلاب را گرفته فساد و حیف و میل اموال عمومی است که متاسفانه و اصلا به ما نمیآید که این طوری باشیم ما مسلمان هستیم و ادعای حکومت اسلامی داریم، جوانها با زبان حال میگویند ایمانی که شما دارید ما نخواستیم جوری رفتار کردیم که به این نتیجه رسیدند فساد دین گریزی را تشدید میکند، چون به نام دین صورت میگیرد و اگر ما بخواهیم باقی بمانیم و افتخار کنیم به انقلابی گری باید بعضی چیزها را کاملا عوض کنیم از این که در اداره کشور عقلانی رفتار نمیکنیم مثال زیاد دارم تا فسادهایی که با آن خو میگیریم و مبارزه نمیکنیم و از مسئولینی که واعظند کین جلوه در محراب و منبر میکنند، چون به خلوت میروند آن کار دیگر میکنند.
توکلی در پاسخ به این پرسش که اگر به 40 سال قبل برگردید دوباره انقلاب میکنید یا خیر، خاطر نشان کرد: از من پرسیدید شما از انقلابی که کردید پشیمان نیستید گفتم نه دزدی سر کار بود که اهل فحشا، مشروب، کولی به آمریکا و تحقیر کردن ما بود برای همین من باز هم انقلاب خواهم کرد.
وی در پاسخ به آخرین پرسش که آیا دوباره همین مسیر را طی میکنید، تاکید کرد: ممکن است همین مسیر را طی نکنم، ولی انقلاب خواهم کرد.