شواهد پیرتر شدن کشور
بررسی روند جمعیت سالمند در 6 دهه گذشته نشان میدهد که به غیر از دهه بین سالهای 45 تا 55 در بقیه دهههای 60 سال گذشته روند درصد جمعیت سالمند به جمعیت کشور صعودی بوده است. این نسبت که در سال 1345 به 5/ 6 درصد رسیده بود، 10 سال بعد یعنی در میانه دهه 55 با کاهش قابلملاحظه 2/ 1 واحد درصدی روبهرو شد. اما بعد از آن بود که روند صعودی پیوستهای را آغاز کرد بهگونهایکه در سال گذشته درصد جمعیت سالمند کشور به کل جمعیت کشور به رکورد بیسابقه 7/ 9 درصد رسیده است. این موضوع حاکی از آن است که بافت جمعیت ایران بهدلیل تغییر فرهنگ خانوارها و کاهش رشد جمعیت حاصل از آن به سمت پیرتر شدن پیش میرود. جمعیت کل سالمندان کشور (افراد 60 ساله و بیشتر) در سال 97 به 7 میلیون و 933 هزار نفر رسیده است که نسبت به آخرین سرشماری یعنی سال 95 در حدود نیم میلیون نفر افزایش پیدا کرده است. متوسط رشد سالانه 2 سال اخیر همچنان فاصله قابلتوجهی از متوسط رشد جمعیت کشور داشته است. درحالیکه متوسط رشد سالانه افراد سالمند برای دو سال اخیر 4/ 3 درصد بوده است، رشد جمعیت کشور برای این دوره 3/ 1 درصد بوده است.
شاهدی دیگر بر پیر شدن ایران
یکی دیگر از شواهدی که میتواند ادعای پیرتر شدن جمعیت کشور را تصدیق کند شاخص پیری است. این شاخص از تقسیم تعداد افراد 60 ساله و بیشتر به تعداد افراد کمتر از 15 سال ضرب در 100 به دست میآید؛ به عبارت دیگر این شاخص نشان میدهد به ازای هر 100 نفر جمعیت زیر 15 ساله کشور، چند نفر 60 ساله و بیشتر از آن در کشور زندگی میکنند. مقدار شاخص پیری در سال گذشته به 5/ 39 درصد رسیده است که بالاترین مقدار ثبتشده از سال 1335 است. این مقدار افزایش در این مدت بسیار قابلملاحظه بوده و حاکی از نزدیک شدن کشور به میانسالی است و اگر با همین وضعیت ادامه دهد به سمت کشورهایی با ترکیب جمعیتی پیر میپیوندد. درحالیکه در سال 35 به ازای هر 100 نفر جمعیت زیر 15 سال تنها 8/ 14 نفر سالمند وجود داشت و این مقدار در سالهای 1355 و 1365 تا کف 8/ 11 نفری نیز پایین رفت اما طبق آن چیزی که گفته شد اکنون این مقدار به 5/ 39 نفر رسیده است.
میزان وابستگی سالمندان
نسبت وابستگی سالمندی به تعداد افراد 65 ساله و بیشتر به ازای هر 100 نفر جمعیت 15 تا 64 ساله اطلاق میشود. نتیجه آمارگیری نشان میدهد که نسبت وابستگی سالمندی در کشور برای سال 97 به مقدار 9 درصد رسیده است که حاکی از آن است که به ازای هر 100 نفر جمعیت فعال و مولد در کشور 9 سالمند وجود دارد. این مقدار نسبت به سال 95 به اندازه 3/ 0 واحد درصد افزایش یافته است. تفکیک جنسیتی نسبت وابسته نیز نشان میدهد که نسبت وابستگی زنان با 4/ 9 درصد نسبت به وابستگی مردان که 6/ 8 درصد است بیشتر است و شکاف بین مرد و زن بیشتر شده است. مقدار اختلاف وابستگی زنان و مردان در سال 95، 4/ 0 واحد درصد بوده که برای سال گذشته به 8/ 0 واحد درصد رسیده است. دو برابر شدن این شکاف حاکی از افزایش بیشتر زنان سالمند نسبت به مردان سالمند است. همچنین نسبت وابستگی بر حسب محل سکونت نیز نشان میدهد که تعداد افراد سالمند ساکن روستاها بیشتر از مناطق شهرنشین است. به ازای هر 100 نفر جمعیت بالقوه فعال در شهرها 5/ 8 فرد سالمند زندگی میکنند و این مقدار برای مناطق روستایی 5/ 10 نفر است و بار بیشتری بر روی جمعیت فعال و درحال کار در روستاها وجود دارد.
زنان و مردان سالمند
نسبت جنسیتی سالمندان در سال گذشته به 1/ 95 درصد رسیده است. این مقدار به این معناست که به ازای هر 100 نفر زن سالمند در کشور حدود 95 مرد سالمند زندگی میکند. این شاخص نسبت به آمار سال 95 کاهش یافته است. در سال 95 به ازای هر 100 زن سالمند 4/ 97 مرد سالمند در کشور وجود داشت. این آمار بیانگر آن است که تعداد زنان سالمند نسبت به سالمندان مرد در 2 سال گذشته بیشتر شده است.
مرور نسبت جنسیتی (مرد به زن) سالمندان بر حسب استانها در سال 97 نشان میدهد که تنها در سه استان کشور تعداد سالمندان مرد بیشتر از زنان سالمند است؛ استان ایلام با نسبت جنسیتی 104، کهگیلویه و بویراحمد با نسبت 7/ 103 و سیستانوبلوچستان با نسبت 4/ 101. پایینترین تعداد مردان سالمند نسبت به زنان نیز مربوط به استانهای لرستان با شاخص 7/ 90، همدان با 6/ 88 و زنجان با 9/ 87 است. در استان زنجان به ازای هر 100 زن سالمند، تعداد مردان سالمند حدود 12 نفر کمتر است.
سالمندان مستمریبگیر و مورد حمایت
سازمانهای مختلف حمایتی از جمله سازمان بهزیستی کشور و کمیته امداد امامخمینی(ره) و سازمانها و صندوقهای بیمهای از جمله سازمان تامیناجتماعی، صندوق بازنشستگی کشوری و صندوق بیمه اجتماعی کشاورزان، روستاییان و عشایر، نهادهای اصلی هستند که سالمندان از آنها مستمری دریافت میکنند. در سال 97 سهم سالمندانی که از یکی از این نهادها مستمری دریافت کردهاند 4/ 64 درصد بوده که نسبت به سال 95 به اندازه 6/ 1 واحد درصد کاهش پیدا کرده است. در بین استانهای کشور کهگیلویه و بویراحمد بالاترین نسبت مستمریبگیر سالمند تحت پوشش سازمان یا صندوقهای بیمهای و حمایتی ذکر شده به کل جمعیت سالمند را در اختیار دارد. در این استان از هر صدنفر سالمند، حدود 99 نفر از یکی از این نهادها مستمری دریافت میکند. بعد از این استان، سیستانوبلوچستان با 9/ 96 نفر و لرستان با 6/ 88 نفر در رتبه بعدی استانهای با بیشترین مستریبگیر سالمند را در اختیار دارند. از سوی دیگر سه استان همدان با نسبت 7/ 54، البرز با نسبت 9/ 53 و در نهایت آذربایجان غربی با شاخص 46 تنها استانی است که تعداد سالمندان مستمریبگیر در آن کمتر از نصف کل سالمندان است.
سالمندان مورد حمایت
نسبت تعداد سالمندان تحت پوشش سازمان بهزیستی به تعداد کل سالمندان در سال گذشته 9 درصد بوده که نسبت به سال گذشتهاش 9/ 0 واحد درصد افزایش یافته است. ایلام با نسبت 3/ 16 درصد، کهگیلویه و بویراحمد با 9/ 15 درصد و سیستانوبلوچستان با 7/ 15 درصد، استانهایی هستند که سالمندان آن بیشتر از سایر استانها تحت پوشش سازمان بهزیستی قرار دارند. در سوی دیگر این رتبهبندی استان اردبیل با 6/ 6 درصد، اصفهان با 6/ 5 درصد و تهران با 8/ 4 درصد کمترین سالمند تحت پوشش سازمان بهزیستی را دارند. نسبت سالمندان مورد حمایت کمیته امداد امام خمینی برای سال 97 در کل کشور 4/ 18 درصد است که به مقدار قابلتوجهی نسبت به سال گذشته کاهش پیدا کرده است. این نسبت در سال 96 برای کل کشور 23 درصد بوده است. تفاوت استانها در میزان حمایت سالمندان توسط کمیته امداد امام خمینی بسیار متفاوت است. بالاترین استان در این شاخص کهگیلویه و بویراحمد است که از هر صد سالمند حدود 62 سالمند آن مورد حمایت قرار گرفتهاند و استان تهران با 4/ 2 سالمند کمترین تعداد سالمند مورد حمایت کمیته امام را دارد.