به گزارش ایسنا، پژوهشی که در خصوص تحلیل مصرف آب در اقتصاد ایران با یک رویکرد مبتنی بر اقتصاد انجام شده، نشان میدهد:« کمبود آب در مناطق خشک و نیمهخشک اقلیمی از جمله ایران از اهمیت بیشتری برخوردار است به طوری که به اعتقاد بسیاری از کارشناسان، بر اثر تغییرات اقلیمی، این مناطق در آینده خشک تر شده و با چالشهای شدیدتری در حوزه آب مواجه خواهند شد.»
این پژوهش که با استفاده از شاخص رد پای آب و توسط تیم پژوهشگران شامل مهران زارعی(دانشآموخته کارشناسی ارشد اقتصاد، دانشگاه یزد) و زهرا نصراللهی( دانشیار دانشکده اقتصاد، دانشگاه یزد) انجام شده، نشان می دهد:« بخش کشاورزی همچنان در رده اول مصرف آب قرار دارد، اما سهم آن از کل مصرف، از حدود 4/91 درصد در رویکرد های سنتی به کمتر از 53 درصد میرسد.»
در این پژوهش آمده است:« شاخص های سنتی که به منظور بیان وضعیت منابع آب و میزان کمبود آن دریک منطقه به کار میروند شامل مواردی از جمله کل حجم و سرانه منابع آب تجدید پذیر، درصد برداشت از این منابع در یک دوره خاص، آب مورد نیاز برای تولید کالای خاص و سایر موارد مشابه میشود.»
در این پژوهش یافتهها نشان میدهد:« مطالعاتی که به طور خاص به بررسی رابطه آب و اقتصاد پرداخته اند شتاب قابل ملاحظه ای گرفته است. مروری بر مطالعات موجود در این زمینه نشان میدهد که این مطالعات غالبا از جنبه تولید به مسئله آب توجه کرده اند. به عبارت دیگر این تحقیقات به بررسی ارتباط بین تولید اقتصادی و مصرف آب پرداخته اند. این در حالی است که تحقیقات اخیر نشان میدهند در بحثهای مربوط به ارتباط بین رشد اقتصادی و محیط زیست، معیارهای مبتنی بر مصرف( نه تولید) دیدگاه روشنگرانه تری ارائه میدهند. بنابر این رفتار مصرفی به عنوان نقطه انتهایی فرآیند تولید به کاهش منابع و تخریب محیط زیست منجر میشود.»
طبق این پژوهش« کل رد پای آب بخشهای اقتصادی ایران در سال1390 حدود 7/97 میلیارد متر مکعب را نشان میدهد که 88 درصد آن داخلی و 12 درصد دیگر وارداتی است. تولیدات مربوط به زیر بخشهای گندم، گاو، گاومیش و سایر حیوانات زنده به جز ماکیان، سایر نباتات صنعتی،ساخت محصولات غذایی و انواع آشامیدنی ها بیشترین ردپای داخلی و وارداتی را داشته اند.»
در ادامه این پژوهش به سه ایراد اساسی در خصوص شاخص های سنتی اشاره شده است:«اول آنکه این شاخص ها فقط به مصرف مستقیم آب توجه دارند در حالیکه مصرف غیر مستقیم آب در بسیاری از بخشها قابل توجه و حتی چندین برابر مصرف مستقیم آن است. دیگر آنکه در شاخص های سنتی، مصرف آب بخش های اقتصادی از دیدگاه تولید مورد سنجش قرار میگیرند در حالی که مطالعات اخیر نشان داده اند که رویکرد مبتنی بر مصرف میتواند دیدگاه روشنبینانه و مفیدی در این زمینه ارائه دهد. نکته سوم آنکه این شاخص ها عمدتا بر میزان ذخایر داخلی آب یک کشور توجه کرده و به صادرات و واردات آب مجازی توجهی نمیکنند.»
در این پژوهش یافته ها نشان میدهد:« کاهش شدید منابع آبی تجدید پذیر کشور ها طی سالهای گذشته و نیز نقش این منابع در تولید محصولات اقتصادی(به عنوان یکی از عوامل تولید)، باعث شده است که مفهوم تجارت آب مجازی وارد تحلیل های تجارت بینالملل شود. بنابراین انتظار بر این است که کشورهای کم آبی چون ایران، درتجارت خود با سایر کشور ها، محصولات با آببری پایین را صادر و محصولات با آببری بالا را وارد کنند.»
در نتایج این پژوهش آمده است:« تحولات اقتصادی، اجتماعی و جمعیتی دهه های گذشته باعث شده است که تقاضا برای منابع جهانی آب به شدت افزایش یافته و این منبع حیاتی را تحت فشار بی سابقه ای قرار دهند. در حال حاضر روند فزاینده تقاضای آب همچنان ادامه دارد در حالی که میزان عرضه آن تقریبا ثابت و افزایش آن نیز پرهزینه است.»
این پژوهش در شماره نود و ششم فصلنامه مجلس و راهبرد به چاپ رسیده است.