ماهان شبکه ایرانیان

یادداشت رییس سازمان فناوری؛ سفرنامه ارمنستان، بخش اول: اکوسیستم استارت‌آپی

نویسنده این یادداشت، «امیر ناظمی» معاون وزیر ارتباطات و رییس سازمان فناوری اطلاعات ایران است.

یادداشت رییس سازمان فناوری؛ سفرنامه ارمنستان، بخش اول: اکوسیستم استارت‌آپی

نویسنده این یادداشت، «امیر ناظمی» معاون وزیر ارتباطات و رییس سازمان فناوری اطلاعات ایران است. 

به مناسبت نشست «WCIT» و هم‌زمان با آن برگزاری نمایشگاه «DgiTech» ارمنستان، به همراه وزیر ارتباطات و فناوری اطلاعات، «حمید فتاحی» رییس شرکت ارتباطات زیرساخت و «سجاد بنابی» عضو هیات مدیره این شرکت، در کنار تیمی متشکل از 17 نفر از فعالان اکوسیستم استارت‌آپی از استارت‌آپ‌ها که در فراخوان سازمان فناوری اطلاعات شرکت کرده بودند، دو روز مهمان این کشور بودیم.

در این 2 روز به غیر از شرکت در نشست‌های رسمی و نمایشگاه اهدافی جانبی که از مدتی پیش‌تر آغاز شده بود، یک گام دیگر جلو رفت. این یادداشت کوتاه شرحی است مختصر بر آن اهداف جانبی، که در 3 بخش منتشر خواهد شد. بخش اول مربوط به اکوسیستم استارت‌آپی این کشور و البته دسته‌بندی فضای اکوسیستم استارت‌آپی است.

تیپ‌شناسی اکوسیستم استارت‌آپی در کشورها

بر خلاف اکوسیستم استارت‌آپی ایران که شامل شرکت‌های بزرگ حوزه خدماتی است، و شرکت‌های شاخص آن مانند اسنپ و تپ‌سی یا دیجی کالا و آپارات و کافه‌بازار هستند، اغلب کشورهای کوچک خصوصا کشورهایی که پیشرو در حوزه فناوری نیستند، دارای ساختاری متفاوت هستند. به صورت کلی می‌توانم به چند دسته اکوسیستم استارت‌آپی در سطح جهانی اشاره کنم. پیش از تشریح باید یادآور شوم که اندازه بازار تنها تابع جمعیت نیست و حداقل از ترکیب دو عامل جمعیت و قدرت خرید (یا همان درآمد سرانه ناخالص داخلی) است.

1- اکوسیستم کشورهای پیشروی بزرگ: فضای اکوسیستم استارت آپی آمریکا یا چین، فضایی همراه با تنوع بالای فعالیت‌ها، سطح جهانی فعالیت و ساختاری تقریبا کامل از انواع بازیگران است. در این وضعیت شرکت‌ها از ابتدا با هدف حضور در بازارهای جهانی و ارائه محصولات و خدماتی در لبه فناوری تشکیل می‌شوند. در این وضعیت شرکت‌هایی مانند گوگل یا بایدو (در چین) دارای زیرساخت‌های خدمت پایه‌ای را نیز ارائه می‌دهند. تقریبا می‌توان آمریکا و چین را از این حیث از سایر کشورها مستثنی کرد. هر چند کشوری مانند روسیه نیز تمایل دارد تا اکوسیستمی مانند این دو کشور تشکیل دهد، اما به دلیل جمعیت هدف و سرمایه ناکافی عملا نمی‌تواند با چنین راهبردی پیش رود.

2- اکوسیستم کشورهای پیشرو اما کوچک: بسیاری از کشورهای اروپایی علی‌رغم توسعه‌یافتگی در حوزه فناوری، به دلیل بازار کوچک محلی از یک سو و برخورداری از زیرساخت صنعتی مناسب، از سوی دیگر، راهبردی در راستای راهبرد صنعتی خود برخوردار هستند. کشورهایی مانند ژاپن، آلمان یا فرانسه از یک سو دارای بازارهای محدود محلی هستند و از سوی دیگر صنعت متداول تقریبا اکوسیستم استارت‌آپی خود را حول شرکت‌ها و برندهای صنعتی خوش‌نام خود و اغلب در زنجیره تامین آن‌ها شکل داده‌اند. در این حالت بسیاری از استارت‌آپ‌ها در عمل تبدیل به مهم‌ترین راه ورود فناوری‌های نوین و نوآوری‌ها به صنایع خود شده‌اند؛ هرچند ممکن است برندهایی خاص در محصولات خاصی نیز یکی دیگر از زمینه‌های فعالیت آنان باشد؛ تولید محصولی مانند اسکایپ را می‌توان از این نوع دانست.

در این وضعیت اکوسیستم استارت‌آپی به شدت جهانی است و به دلیل قرار گرفتن در زنجیره تامین برندهای صنعتی اغلب دارای برندهای مستقل نیستند. استارت‌آپ‌هایی که بر فناوری‌های خاص متمرکز هستند و در انتها توسط سونی یا بنز یا ایرفرانس یا … جذب می‌شوند، منجر به شکل‌گیری شتاب‌دهنده‌های بنگاهی می‌شوند. همان‌گونه که در کارخانه نوآوری Station F فرانسه به عنوان یک مدل الگو و معیار، شتاب‌دهنده‌هایی متعلق به بنگاه‌های بزرگ مانند Orange فعال هستند. آن‌ها بیشتر به عنوان پشتیبان و از طریق مالی جذب و ادغام در شرکت‌های صنعتی مورد تملیک واقع می‌شوند.

3- اکوسیستم کشورهای دنباله‌رو و کوچک: در این وضعیت نه تنها کشورها دارای بازارهای محلی نیستند، بلکه صنایع قوی نیز ندارند. در این وضعیت استارت‌آپ‌ها نه می‌توانند به اتکاء بازار داخلی تبدیل به کسب‌وکارهایی محلی شوند و نه می‌توانند به راحتی وارد بازارهای جهانی و رقابت با شرکت‌های جهانی شوند. در این وضعیت دو راهبرد اصلی مورد توجه قرار می‌گیرد:

راهبرد اول آن است که خود را در زنجیره تامین کشور دیگر تعریف کنند و استارت‌آپ‌هایی که در عمل امتداد فعالیت یک استارت‌آپ یا شرکت بزرگ جهانی است، با نوآوری‌هایی حداقلی در عمل بومی‌سازی ارائه خدمت محلی را میسر می‌کنند. در این وضعیت استارت‌آپی که در این کشور با اوبر فعالیت می‌کند، کمترین میزان نوآوری‌های محلی را در محصول یا خدمت جهانی ادغام می‌کند.

راهبرد دوم آن است که از ابتدا بر محصولی جهانی متمرکز می‌شوند و از پایه آن را از طریق شرکاء خود در کشورهای دسته اول پیش می‌برند؛ آن‌ها بازار خود را نیز بازارهایی جهانی تعریف می‌کنند اما نهایتا شرکت‌هایی محدود نماینده فضای اکوسیستم این کشورها می‌شوند.

البته اکوسیستم استارت‌آپی ایران در این دسته‌بندی جایی ندارد و یکی از چالش‌های من در دیدارهای رسمی برای جلب همکاری این وضعیت منحصر به فرد ایران است که همواره مرا وادار به توصیف اکوسیستم ایران می‌کند؛ که در این مقال نگنجد.

اکوسیستم استارت‌آپی ارمنستان

بدیهی است که بازار ارمنستان با جمعیت 2.9 میلیون نفری، سرانه تولید ناخالص پایین و نهایتا عدم برخورداری از صنایع پیشرفته جهانی در دسته سوم قرار می‌گیرد. به همین دلیل است که اکوسیستم استارت‌آپی ارمنستان با تصور متداول ما از اکوسیستم بسیار متفاوت است. برخلاف نگاه اولیه اکوسیستم ارمنستان به شدت متاثر از فضای استارت‌آپی است. بخش عمده‌ای از جوانان دانشگاهی این کشور رویا و چشم‌انداز خود را استارت‌آپی تعریف می‌کنند؛ هرچند استارت‌آپ بزرگی را شما در این کشور نمی‌بینید!

وضعیت اکوسیستم این کشور دقیقا در دسته سوم و با راهبرد دوم است؛ اما در ادامه آن را بیشتر توصیف خواهم کرد.

ارمنی‌های جهان در حدود 10 میلیون نفر هستند که حدود 30٪ در این کشور زندگی می‌کنند و 70٪ از آنان در کشورهای دیگر و به طور خاص در آمریکا، روسیه و فرانسه زندگی می‌کنند. همچنین بخشی از کشورهای آمریکای لاتین، جنوب و غرب آسیا (سوریه، ترکیه، ایران) ساکن هستند. این وضعیت پراکندگی جمعیت در سرزمین غیراصلی که می‌توان آن را دیاسپورا دانست؛ به آنان این فرصت را داده است تا از ظرفیت کشورهای دیگر نیز به واسطه روابط قومی و مذهبی خود بهره ببرند.

به این ترتیب بخش عمده‌ای از استارت‌آپ‌ها از ابتدا در فضای جهانی و با اتکاء به پلتفرم‌های جهانی شکل می‌گیرند. به عنوان مثال سرمایه‌گذاران جسور (VC) جهانی در این کشور قابل دسترس هستند و شبکه‌ای غیررسمی از افراد به سرعت این امکان را فراهم می‌آورد؛ همانطور که بر خلاف تصور ما بخش عمده‌ای از نوآوری‌ها از طریق پلتفرم‌های کرادفاندینگی مانند کیک‌استارتر و ایندی‌گو تامین مالی می‌شوند. این استارت‌آپ‌ها تحت عنوان یک شرکت آمریکایی یا اروپایی یا روسی به جذل سرمایه می‌پردازند.

به دلیل همین وضعیت استارت‌آپی آن‌ها اغلب استارت‌آپ‌های فناوری‌محور و در حوزه B2B هستند. به عنوان مثال PicsArt اگرچه ابزاری برای تدوین و ویرایش عکس است، اما لیسانس محصول و خدمات متنوعی را به شبکه اجتماعی بزرگ و عکس‌محوری مانند اینستاگرام فروخته است.

بر این اساس اگر در ارمنستان به دنبال برندهایی مانند اسنپ یا تپ‌سی یا کافه‌بازار یا …هستید، هیچ پیدا نمی‌کنید، همان‌طور که اگر به دنبال شتاب‌دهنده‌هایی بزرگ هستید باز هم سخت در اشتباهید. در این سرزمین که از نفت و معدن برخوردار نیست، نه دولت برنامه حمایتی از استارت‌آپ‌ها می تواند داشته باشد و نه چنین انتظاری هست؛ استارت‌آپ‌های انبوه در دانشگاه‌ها یا خانه‌ها مستقر هستند؛ اما هر کدام سودایی در آن سوی مرزهایشان دارند.

به همین دلیل است که اکوسیستم استارت‌آپی این سرزمین نمود ندارد، آن‌ها زیر پوستی از شهر و در ذهن جوان‌های این کشور بروز و ظهور دارد. پاشنیان نخست‌وزیر جدید پس از انقلاب همین چند ماه پیش آنان است و به شدت متمایل به رشد و توسعه این اکوسیستم است. او که هر روز صبح در حد 10 دقیقه با فیس‌بوک با مردم کشورش صحبت می‌کند و جوانان که دلبسته به اصلاحات او هستند، و در راه و در مسیر کار به او گوش می‌دهند، گاه ممکن است از یک استارت‌آپ هم تعریف کند و البته این بزرگترین حمایت‌اش است!

خدمات دیجیتال را چه کسی ارائه می‌دهد؟

اما این پرسش ممکن است برای مخاطب پیش بیاید که در ارمنستان خدمات اقتصاد دیجیتال را چه کسی ارائه می‌دهد؟ به عنوان مثال خدماتی مانند VOD یا تاکسی اینترنتی توسط چه کسی در این کشور ارائه می‌شود؟

پاسخ همین سوال بهتر می‌تواند به شناسایی فضای اکوسیستم این کشور کمک کند. آن‌ها از دو طریق این امر را انجام می‌دهند:

راه اول حضور شرکت‌های جهانی است. به عنوان مثال تاکسی اینترنتی یاندکس (روسی) در بازار ارمنستان حضور دارد و به ارائه خدمت می‌پردازد.

راه دوم استفاده از ظرفیت اپراتورهای موبایل است. به عنوان مثال اپراتوری مانند یوکام (اپراتور غالب در این کشور) دارای معاونت نرم‌افزاری است و این بخش با استفاده از کاربران وفادار خود و همچنین امکان جمع‌آوری پول (DCB روی قبوض) بخش‌های مربوط به VOD یا UCG یا بازی را راه‌اندازی کرده و شرکت‌هایی را بر اساس روش تسهیم درآمد وارد بازار کشور می‌کند.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان