شناسه : ۱۷۶۱۴۱۴ - پنجشنبه ۱۸ مهر ۱۳۹۸ ساعت ۱۸:۲۰
فاصلهگرفتن از توسعه با حیف و میل منابع ملی
به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از آرمان، در این زمینه گفتوگویی با محمدقلی یوسفی، اقتصاددان، انجام شده است که در ادامه میخوانید.
اکنون که سرمایهگذاری در بازارهای غیرمولد نظیر ارز، طلا و سکه با ریسکپذیری بالایی مواجه شده، بسیاری از شهروندان به بازار سرمایه روی آوردهاند. آیا این نشان از سوق سرمایهها به سمت بخش تولید دارد؟
به هر حال امروز باید حجم سرمایهگذاری افزایش یابد، ولی مشکل کنونی اقتصاد ایران سرمایهگذاری نیست؛ مشکل اصلی را باید در ساختار اقتصاد جستوجو کرد. اکنون بهجای اینکه مردم اقدام به سرمایهگذاری مولد کنند، دولت زمام اقتصاد را در دست گرفته است. مشخصا زمانی که دولت هدایتگر اقتصاد باشد، نباید انتظار داشت که رشد و توسعه پایدار شکل بگیرد. زیرا دولتمردان بهجای اینکه کارهای اقتصادی را به مردم واگذار کنند، این بخش را با تصمیمات سیاسی میگردانند و با حیف و میل منابع ساختارهای موجود را از بین میبرند. در چنین شرایطی مسلما آنها نمیتوانند به نیازهای مردم توجه کنند، زیرا از دانش و تجربه کافی برای تولید برخوردار نیستند و توان آن را ندارند که حتی نیازهای جامعه را تشخیص دهند. متاسفانه در کشورهایی نظیر ایران دولت همهکاره به حساب میآید و این امر باعث میشود که اقتصاد، دستوری اداره شود. مطالعه تاریخ نشان میدهد هیچ سرزمینی با اقتصاد دستوری به توسعه دست نیافته است. بنابراین اگر واقعا به فکر توسعه کشور هستیم باید امور به مردم واگذار شود و شهروندان هم انگیزه کار و تولید پیدا کنند. در نتیجه این استقلال مردمی است که تولید افزایش مییابد و رشد اقتصادی قابل توجهی اتفاق میافتد. اگر وضعیت به همین ترتیب ادامه یابد و کار تولید، سرمایهگذاری و مدیریت در دست دولت بماند، مشخص است که تجربه و دانش آنچنانی وارد چرخه تولید نمیشود و فقط منابع ملی و میهنی به دست گروهی خاص میافتد که انگیزهای برای صرفهجویی و بهرهوری ندارند. نتیجه این میشود که کشور از توسعه فاصله میگیرد.
رئیس کل بانک مرکزی اخیرا از رشد 2/1 درصدی تولیدات صنعتی در پی سرمایهگذاری مردم در بورس خبر داده، آیا این رشد در عمل قابل مشاهده بوده است؟
البته آنچه آقای همتی و دوستانشان درباره رشد تولیدات صنعتی عنوان میکنند با چاشنی خوشبینی همراه است. زیرا تا زمانی که اقتصاد کشور یک روند عادی به خود نگیرد هیچگاه شاهد این نخواهیم بود که مسیر توسعه تغییر کند و در مدار رشد قرار بگیرد. من اطلاع ندارم که مبنای رئیس کل بانک مرکزی چه بوده، اما حداقل در یک و نیم سال اخیر هیچ تحول مثبتی را در کشور مشاهده نکردهایم که انتظار داشته باشیم تولید رشد کند و اشتغال ایجاد شود. شاخصهایی هم که از سوی نهادهای دولتی منتشر میشود و دولتمردان هم به آن اشاره دارند، نشان میدهد که سرمایهگذاری و صادرات کاهش پیدا کرده و واردات گران شده است. از سوی دیگر موقعیت کشاورزی ایران برای تولید چندان مساعد نیست و صنایع کشور هم در بهترین شرایط تنها نیمی از ظرفیت خود را میتوانند به کار بگیرند. اعداد و ارقام مربوط به شاخص تورم، حجم نقدینگی، رشد اقتصادی و ... نیز روند منفی در پیش گرفتهاند و مشخص نیست در چنین شرایطی چرا باید تولید صنعتی کشور رشد داشته باشد. اقتصاد هم ساختاری شبیه به بدن انسان دارد. زمانی که یک فرد از بیماریهایی نظیر فشار خون بالا، تپش غیرطبیعی قلب، چربی نامتعادل و ... رنج میبرد، مگر یک پزشک میتواند حال عمومی بیمار را مساعد اعلام کند؟ البته از دولتمردان انتظار نمیرود که به تشریح مشکلات بپردازند. چراکه آنها کارشان این نیست. اما امروز که در شرایط تحریمی قرار داریم، اگر این مشکلات با مردم درمیان گذاشته نشود، از شهروندان نمیتوان انتظار داشت که نسبت به اقدامات مسئولان اعتماد و اطمینان داشته باشند. نباید تحریم را دستمایهای قرار دارد تا از واگذاری بنگاهها و شرکتهای دولتی طفره رفت.
راهکار شما برای واگذاریهای کارآمد چیست؟
اگر قرار است مردم به سرمایهگذاری و تولید روی آورند، ضرورت دارد محدودیتهایی که قوانین مختلف پیشپای جامعه گذاشته از میان برداشته شود. باید به سمتی رفت که دولت تصدیگری را رها کند و تلاش خود را در راستای اجرای قانون، نظاممندی و ایجاد امنیت متمرکز کند. در این صورت دیگر مردم هم هر اتفاق ناخوشایندی را به دولت ارتباط نمیدهند. دهههاست که دولت دست از اداره امور اقتصادی نمیکشد، اما از مردم انتظار دارند که آنها را مقصر گرانی ندانند و بدین صورت از پاسخگویی فرار میکنند. امروز که دولتمردان ادعا میکنند باعث رشد 40 درصدی ارزش پول ملی شدهاند یا اقداماتی از این دست انجام دادهاند، برای مردم این سوال پیش میآید که اگر آنها توان انجام چنین کاری را داشتهاند چرا در گذشته بر تحقق آن اهتمام نورزیدهاند. دولتی که توان تثبیت نرخ ارز را در کانال 11 هزار تومان دارد، پس چرا نتوانست در مقابل جهش آن تا 19 هزار تومان ایستادگی کند؟ این دو موضوع با همدیگر در تناقض است. زمانی که اوضاع نامناسب است صدایی از سوی دولتمردان شنیده نمیشود، اما کافی است شرایط رو به بهبود بگذارد، آنگاه هر مسئولی خود را بانی اصلی اتفاقات مثبت معرفی میکند. وقتی که دولت اعلام میدارد توانسته نرخ رشد اقتصادی یا نرخ ارز را در عددی خاص به تثبیت برساند، در واقع اعتراف میکند که دلار 19 هزار تومانی هم توسط خودشان به وجود آمده است.
اخیرا اسحاق جهانگیری اعلام کرده مردم ایران دوران سخت را پشتسر گذاشتهاند و به گفته عبدالناصر همتی، برخلاف نظر کارشناسان ابرتورم هم اتفاق نیفتاده است. تحلیل شما در این باره چیست؟
ابتدا باید یادآوری کرد که هجوم مردم به سمت بورس به معنای افزایش تولید نیست، بلکه بهعنوان عاملی برای افزایش بهای سهام شرکتهای تولیدی عمل میکند. اما در رابطه با سوال مطرحشده باید گفت که مشخص است دولتمردان هیچگاه تورم را احساس نمیکنند. چراکه هرگز سفره این افراد خالی نمیماند و یا با بیکاری فرزندشان دستوپنجه نرم نمیکنند. هیچ دولتمردی را نمیتوان یافت که خود برای خرید مایحتاج خانواده به فروشگاه برود و یا حقوق عقبافتادهای داشته باشد. متاسفانه مسئولان بهجای همدردی با مردم، با این صحبتها صرفا نمک به زخم مردم میپاشند و اعتماد مردمی را از دست میدهند.