مشرق: احسان محمدی به بهانه سالروز تولد جلال چراغپور در روزنامه ایران ورزشی نوشت:
با مهدی شادمانی در مورد لیست 35 نفره کارلوس کیروش حرف میزدم. تیم ملی داشت خودش را برای رفتن به جام جهانی 2018 روسیه آماده میکرد. روزهای آخر بود و 35 بازیکن به تیم ملی دعوت شده بودند. حرف و حدیث در مورد اینکه چه کسانی مسافر نهایی جام جهانی میشوند بالا گرفته بود.
همان روزها سیامک رحمانی با جلال چراغپور گفتوگو کرده بود. هنوز فایل صوتیاش که کار «فرهنگستان فوتبال» مرحوم است را دارم. فایل را برای مهدی فرستادم. در موردش حرف زدیم. اینکه نظرش در مورد فیکس بودن قطعی بیرانوند درست است. (آن روزها رشید مظاهری هم آنقدر خوش میدرخشید که برخی میگفتند مثل جام جهانی 2014 که یکباره علیرضا حقیقی جانشین رحمان احمدی شد، ممکن است او توی دروازه بایستد) اما یک جای کار لنگ میزند انگار. جلال چراغپور میگفت: «کیروش برای بردن سیدجلال به روسیه دچار تزلزل شده».
آن روزها سیدجلال ستاره اصلی خط دفاعی بود. یکی از عوامل صعود ایران به جام جهانی. رهبری تمام عیار که از سوی مجله معتبر فرانس فوتبال به عنوان یکی از 3 مدافع برتر جهان در جریان بازیهای مرحله مقدماتی جام جهانی فوتبال 2018 انتخاب شد اما چراغپور میگفت کیروش شاید روی نامش خط قرمز بکشد.
عین عبارتهایش را اینجا پیاده میکنم: «کیروش، سعید عزت اللهی رو کاسمیروی ایران میدونه، حالا چه مصدوم باشه، چه نباشه، چه تیم باشگاهی داشته باشه و چه نداشته باشه اونو با خودش میبره و بازی میده اما توی خط دفاع مردد شده. در مورد سیدجلال. به نظر میرسه عضلات برگشت کننده سیدجلال حسینی، به خاطر سن ضعیف شدن، موقع برگشتها خطا میکنه، یعنی وقتی در برگشت به پهلو میچرخه جا میمونه، دست میندازه گردن یا پیراهن میگیره. که این توی جام جهانی فوقالعاده خطرناکه».
آن روزها، بیشتر هواداران دو آتشه فوتبال این حرفها را «ادای کارشناسی درآوردن» تعریف میکردند و میگفتند: «مگه میشه ایران بدون سیدجلال بره جام جهانی؟ اما ایران بدون سیدجلال رفت و اتفاقاً خط دفاعی آنقدر خوش درخشید که کمتر کسی یادش افتاد صخره تیم ملی در تهران ماند. دلخور و دل شکسته اما لب بسته و خاموش.
در فوتبال ایران، کارشناس بعد از بازی بسیار داریم. کسانی که اول بازی را میبینند بعد آن را آنالیز میکنند. همانها که قبل از بازی از جملات کلیشهای مثل: «دو تیم در نیمه اول به ارزیابی هم میپردازن»، «نیمه دوم نیمه مربیان هست»، «باید نشست و دید که کار چطور پیش میره» و ... استفاده میکنند اما کسانی که قبل از بازی یک آنالیز درست یا نکته سنجی دقیق داشته باشند، بسیار اندک هستند.
فوتبال البته بازی غیرقابل پیشبینی است و آنها که نتیجهها را دقیق حدس میزنند یا با جادوگرها نسبت فامیلی دارند یا از رابطههایی خبر دارند که ما نمیدانیم اما جلال چراغپور از آن دسته کارشناسانی است که همیشه میشود از او چیزهای تازهای یاد گرفت. او در بازیهای آسیایی 1982 دستیار تیم ملی فوتبال ایران بود، در سال 1373 به همراه همایون شاهرخی و بهمن صالح نیا در سمت مربی در کنار حسن حبیبی (سرمربی تیم ملی) به مربیگری پرداخت. در همان سال ریاست کمیته آموزش فدراسیون فوتبال را نیز بر عهده داشت. در کارنامه مربیگریاش نشستن روی نیمکت استقلال اهواز (سال 1381)، باشگاه بانک تجارت، تیم فوتبال المپیک 1994، تیمهای پایه پرسپولیس، نیروی زمینی و استقلال اهواز را دارد و مدتی هم مدیر فنی سپیدرود رشت و تراکتورسازی تبریز و ... هم هست ولی او را بیشتر به عنوان یک کارشناس تلویزیونی میشناسیم.
چراغپور یک آقا معلم جدی و سختگیر است که کمتر میخندد. معمولاً موقع درس دادن یا مصاحبه، انبوهی از اصطلاحات انگلیسی فوتبال را میگوید و بعد فوری معادل فارسیشان را میآورد. یک مدت هم آنقدر دلزده شد که بیل دستش گرفت و رفت توی مزرعهاش در شمال و به کشاورزی مشغول شد و دور فوتبال و هیاهویش را انگار خط کشید.
خیلی اهل تعارف و تکلف مرسوم ایرانی نیست. حرفش را میزند و میرود. بعید میدانم بعد از ترک استودیوی تلویزیونی برود سراغ شبکههای اجتماعی و مثل بعضیها ذوق کند که یک دقیقه از حرفهایش را گذشتهاند و کنارش نوشتهاند: «ترکانده» یا «با خاک یکسان کرده»!
در عمر 69 سالهاش حتماً پیشبینی اشتباه هم انجام داده یا تصمیمی که اگر به گذشته برگردد آن را اصلاح کند اما آن گمانهزنی درستش در مورد «حذف احتمالی سیدجلال حسینی» در آن روزها بیش از اندازه دقیق بود!