رفتارهای ما با افراد گوناگون، متفاوت است و ممکن است نسبت به این تفاوت رفتارها آگاه نباشیم. مطالعات علمی نشان میدهند مکانیسمهای پنهانی وجود دارند که اساسا، آنچه میگوییم و رفتار میکنیم را «کنترل» میکنند. دانشمندان میگویند علت اینکه چرا رفتارهای ما بسته به آدمهای اطرافمان، متغیر است را کشف کردهاند.
تصور میکنیم روابط ما با آنهایی که دوستشان داریم آنقدر قوی است که از بین نمیرود
ما زمان زیادی از عمر خود را با افرادی برخورد داریم و سپری میکنیم که به طور تصادفی در زندگی ما حاضر میشوند. این افراد اغلب آشناهای معمولی یا غریبهها هستند که در محل کار، فروشگاه، پارک و ... آنها را میبینیم و معمولا با لبخند با آنها روبرو میشویم و سعی میکنیم مودبانهترین رفتار را در مقابلشان داشته باشیم، صرفا به این دلیل که میخواهیم مهربان و بافرهنگ مقابل دیگران جلوه کنیم.
اما وقتی به خانه میرسیم یا وقتی در کنار کسانی هستیم که به ما نزدیکاند، فورا چهره عوض میکنیم و دیگر اهمیت چندانی به آنچه میگوییم و رفتار میکنیم، نمیدهیم.
ما در کنار افرادی که دوستشان داریم، راحتتریم و برای همین سعی میکنیم خود واقعیمان باشیم. اما «خود واقعی» مان بودن به این معنا نیز هست که تمام جوانب شخصیت واقعیمان را بروز میدهیم که شامل عادتهای بدمان هم میشود.
دانشمندان میگویند ما در کنار افرادی که احساس نزدیکی و صمیمیت با آنها میکنیم، ناخودآگاه خشم خود را نسبت به آنها به راحتی بروز میدهیم، چون فکر میکنیم روابط ما با آنها آن اندازه قوی است که آسیبی نمیبیند و چیزی این رابطه را تهدید نمیکند. ما هر چه به یک نفر نزدیکتر باشیم، اعتماد بیشتری به او داریم و بیشتر احساس میکنیم میتوانیم محدودیتها و خط قرمزها را در این رابطه نادیده بگیریم.
ما در مقابل غریبهها آن اندازه احساس اطمینان نمیکنیم که خود واقعیمان را نشان بدهیم
وقتی با آدمهای جدید روبرو میشویم، خود واقعیمان را بروز نمیدهیم. غریبهها تا زمانی که ارتباط عمیقتری با آنها برقرار نکنیم، قادر به دیدن چهرهی واقعی ما نخواهند بود. حتی اگر چیزی در وجود و رفتار غریبهها آزارمان بدهد، ما واکنش خاصی نشان نمیدهیم، زیرا با آنها آنقدر راحت نیستیم که حرفمان را بزنیم و بدانیم چه جوابی خواهیم گرفت.
اما در مورد افرادی که به ما نزدیک هستند اینگونه نیست. وقتی آنها کاری میکنند که باعث رنجش ما میشود، احساس میکنیم آنقدر راحت و آزاد هستیم که ناراحتیمان را به زبان بیاوریم و بروز بدهیم. ما با آنهایی که دوستشان داریم، صمیمیتریم و به راحتی در مورد هر چیزی با آنها حرف میزنیم، چون رابطهای با آنها داریم که میدانیم قوی است و به خطر نمیافتد، حتی اگر سرشان داد بزنیم و با هم دعوا کنیم.
ما نمیتوانیم رفتارهای بد ِ کسانی را که وقت زیادی با آنها صرف میکنیم تحمل کنیم
این اتفاق در مورد اعضای خانواده یا هم اتاقی چندین و چند سالهمان نمیافتد که ناگهان نسبت به یکی از خصوصیاتشان متنفر شویم. اتفاقی که میافتد این است که به جایی میرسیم که دیگر قادر به تحمل یک رفتار یا خصوصیت بد در عزیزانمان که مدتهاست تحملش میکردیم نیستیم.
ما هر چه زمان بیشتری با کسی بگذرانیم، نسبت به ویژگیهای منفی او کم تحملتر میشویم؛ و این اتفاق در مورد غریبهها نمیافتد، زیرا ما آن اندازه با آنها زمان سپری نکردهایم که بابت ویژگی بدشان، تحمل خود را از دست بدهیم. حتی اگر خصوصیتی در آنها آزارمان بدهد، چیزی نمیگوییم و تحمل میکنیم، چون میدانیم این تحمل موقتی است و مجبور نیستیم زمان زیادی در کنارشان بمانیم.
چه میتوانیم بکنیم
همان طور که دیدید مهربانتر بودن ما با غریبهها نسبت به آنهایی که دوستشان داریم، دلایلی دارد. حالا که فهمیدیم چرا این گونه رفتار میکنیم، بهتر است بدانیم چگونه کنترل بیشتری بر این تفاوت رفتاری داشته باشیم.. گاهی از آنهایی که دوستشان دارید فاصله بگیرید: اگر زمان زیادی را با افراد مورد علاقهتان سپری کنید و تمام مدت در کنارشان باشید، ممکن است تحملتان نسبت به عادتهای منفیشان کم و کمتر شود.
مدتی را دور از هم گذراندن به شما اجازه میدهد با حس و نگاه تازهتری به رابطهتان برگردید و ویژگیهای خوب طرف مقابلتان را تحسین کنید.. گاهی با افراد مورد علاقهتان در کنار دیگران وقت بگذرانید: وقتی ما در کنار افرادی هستیم که رابطهی نسبتا سطحیتری با آنها داریم، موبانهتر و مهربانانهتر رفتار میکنیم و اگر افراد نزدیک و صمیمی ما نیز در این جمع باشند، طبیعتا با آنها نیز رفتار بهتری خواهیم داشت. بدین ترتیب میتوانیم همدیگر را در بهترین رفتارهایمان ببینیم.
گاهی روتین روزانه را متوقف کنید و تصور کنید افراد مورد علاقه زندگیتان را از دست دادهاید: هدف این است که حس قدرتمندی از قدردانی در خود ایجاد کنید. هیچ چیزی به اندازهی تهدید به از دست دادن نمیتواند حس قدرشناسی را تقویت کند.
مطالعات نشان دادهاند همهی ما قادریم از دست دادن عزیزانمان را آن اندازه قوی تصور کنیم که باعث بیدار شدن حس قدرشناسی بابت اینکه هنوز آنها را داریم و در کنارمان هستند بشود. اشکالی ندارد گاهی سناریوهایی را در ذهنتان متصور شوید که در آنها، عزیزان خود را به طریقی از دست میدهید و سعی کنید آن حالات را باور کنید.
میتوانید این کار را بکنید: لیستی از چیزهایی که در وجود عزیزان خود دوست دارید تهیه کنید و هر روز صبح فقط یکی دو دقیقه به این لیست نگاه کرده و تصور کنید اگر این نعمتها را از دست بدهید واقعا چه خواهد شد. ما انسانها قدرت بیاندازهای در تجسم کردن داریم و واکنش هیجانی شدیدی نسبت به این تصورات نشان میدهیم.
مثلا اگر بتوانید زندگیتان را بدون همسرتان تصور کنید، میتوانید جای خالی او را ببینید و باور کنید نبودن او در زندگیتان چه اثری خواهد داشت. جزء به جزء زندگیتان را بدون همسرتان تصور کنید.
تکرار این تمرین به طور منظم میتواند تبدیل به عادتی شود که حس قدردانی و رضایت از حضور عزیزانمان در زندگی را پُررنگتر و وجودشان را ارزشمندتر میکند و طبیعتا واکنش و رفتارمان نسبت به آنها تلطیفتر و مهربانانهتر خواهد شد.
اگر دلیل نحوهی رفتارهایمان را بدانیم میتوانیم واکنشهایمان را نسبت به افراد مورد علاقهمان کنترل کنیم و حضور آنها را در زندگیمان قدر بدانیم.
منبع: برترینها