سرویس جهان مشرق- اگرچه نمیتوان دورنمای دقیقی را برای پایان جنگ سوریه متصور بود اما جنگ داخلی در این کشور تقریبا به آخرین مراحل خود رسیده و پاکسازی استان ادلب و تعیین سرنوشت مناطق شرق رودخانه فرات که در حال حاضر تحت اشغال نیروهای دموکراتیک سوریه SDF و قوای امریکایی است آخرین چالشهای پیش روی دولت و ارتش سوریه برای رهایی از جنگ خانمانسوز 9 ساله است. سرنوشت استان ادلب و دهها هزار تروریست حاضر در آن ناگزیر با عملیات نظامی سخت و خونین در آیندهای نزدیک تعیین تکلیف خواهد شد زیرا حتی اگر با مداخله و میانجیگری ترکیه گروههای به اصطلاح میانه رو نیز حاضر به مصالحه و پایان جنگ با ارتش سوریه شوند، بیش از 30 هزار تروریست تکفیری و تندرو وابسته به هیات تحریرالشام یا سایر گروههای جهادی نه جایگاهی در آینده کشور سوریه دارند و نه چارهای به جز نبرد در میدان جنگ.
اما برای نیروهای دموکراتیک سوریه و رهبران کردهای سوریه بسته به تحولات سیاسی پیش رو و تصمیمات قدرتهای غربی حامی آنها نحوه کنار آمدن با دولت مرکزی سوریه میتواند متفاوت باشد.
خواستگاه جنبشهای مسلحانه کرد در شمال سوریه
عقبه حرکتهای مسلحانه در مناطق کردنشین سوریه، به حوادث دهه 70 میلادی در کردستان ترکیه برمیگردد. در سال 1978 عبدالله اوجالان معروف به آپو(به معنی عمو) رهبر چپگرای کرد که اهل شهر اورفای ترکیه بود تشکیل گروهی تحت عنوان حزب کارگران کردستان یا PKK را رسما اعلام کرد.
اوجالان و نیروهایش که در ابتدای کار سلاح و عقبه کافی برای مبارزه با ارتش ترکیه و رویای تصرف مناطق کردنشین ترکیه را نداشتند با چراغ سبز دولت وقت سوریه به رهبری حافظ اسد به شمال سوریه وارد شده و شروع به ایجاد کمپهای آموزش نیرو و جمعآوری سلاح کردند. دولت وقت سوریه و حزب بعث برای حمایت از اوجالان و گروهش دلایل زیاد و قانع کنندهای داشتند. در آن زمان ترکیه عضو ناتو و رقیب منطقهای جدی برای سوریه ای به حساب میآمد که تحت حمایت بلوک شرق و شوروی بود. همچنین اختلافات عرضی با ترکیه بر سر منطقه اسکندرون یا استان هاتای که سوریه آن را بخش اشغال شده خاک خود توسط ترکیه میدانست نیز موجب میشد دولت سوریه از اینکه گروهی شبه نظامی که موجب آسیب و اذیت ترکیه شود چندان ناراضی نباشد.
همچنین حضور نیروهای PKK و پیوند آنها با کردهای سوریه میتوانست موجب شود که این نیروها از ایجاد جنبش مستقل بر ضد دولت مرکزی سوریه به بهانه هدف بزرگتر در خاک ترکیه چشمپوشی کنند. بدین ترتیب نخستین گروههای مسلح کرد در خاک سوریه که در واقع به عنوان شاخه PKK در این کشور به حساب میآمدند تشکیل شدند که نام سازمان خود را YPG که مخفف عبارت Yekîneyên Parastina Gel به معنای یگان مدافع خلق انتخاب کردند.
ترکیب قومیتی نیروهای عضو SDF
در ابتدا ذکر این نکته ضروری است که گروه SDF از اتحاد تعداد زیادی از گروههای مختلف کرد، عرب، مسیحی و آشوری در شرق و شمال شرق سوریه تشکیل شده است. در حال حاضر تخمین زده میشود که حدود 70 هزار نفر در سازمان رزم این ائتلاف مشغول مبارزه هستند که از این میان حدود 40 درصد نیروها کرد، 50 درصد از نیروهای عرب و اعضای سابق ارتش آزاد و مابقی نیروها از سایر قومیتها هستند.
اگر تعداد نیروهای کرد عضو یگان های YPG را حدود 30 هزار نفر تخمین بزنیم میتوان به جرات گفت که استعداد نیروهای عضو این گروه از زمان ورود قوای ائتلاف بینالمللی برای جنگ علیه تروریستهای داعش حداقل 10 برابر شده است. پیش از هجوم سراسری نیروهای داعش از خاک عراق به شرق سوریه یگانهای مدافع خلق کرد به هیچ عنوان یارای مقابله با تروریستهای داعش را نداشته و به سرعت دست به عقبنشینی و تسلیم شهرها و روستاهای خود به این گروه به جز دو شهر حسکه و قامشلی که از قضا ارتش سوریه در آنها مستقر بود زدند. اما وقایعی که به هنگام نبرد در شهر عین العرب(کوبانی) رخ داد مسیر تحولات در شمال سوریه و حتی کل جنگ را به کلی دگرگون ساخت.
کوبانی چگونه تبدیل به نقطه عطف سرنوشت شبه نظامیان کرد شد؟
در سپتامبر 2014 میلادی تروریستهای داعش که مناطق وسیعی را در غرب عراق و شرق و شمال سوریه اشغال کرده بودند حملهای را به منظور اشغال شهر مرزی عین العرب(کوبانی) آغاز کردند. رهبران داعش که مردم کرد سوریه را مرتد و کافر میدانستند تلاش زیادی برای اشغال شهرهای مهم تر آنها نظیر حسکه و قامشلی کردند اما با مقاومت مشترک ارتش سوریه و نیروهای کرد شکست خورده و مجبور به عقب نشینی شدند. اما شهر کوبانی هدفی مناسب و نمادین برای انتقام گیری بود که غرب توسط رود فرات و از شمال توسط ترکیه محدود میشد. اهمیت این عملیات در حدی بود که ابوعمر الشیشانی فرماده نظامی کل تروریستهای داعش این شهر را عین السلام خطاب کرده و فرماندهی عملیات را به ابوخطاب الکردی از اعضای کرد این گروه سپرد که اهل شهر حلبچه عراق بود. وی در این عملیات با شلیک یک تکتیرانداز کرد به هلاکت رسید.
شبهنظامیان YPG که نه از نظر تعداد قوا و نه تجهیزات یارای مقابله با 10 هزار تروریست مهاجم را نداشتند بدون مقاومت خاصی شروع به عقبنشینی پیاپی کردند و ظرف مدت کوتاهی 350 روستا از مجموع 354 روستای اطراف شهر اشغال شدند. از ابتدای اکتبر نیروهای داعش حمله به شهر را با حملات سنگین توپخانهای و انتحاری آغاز کردند و پس از گذشت 2 هفته حدود 60 درصد از مناطق شرقی و جنوبی شهر را به تصرف خود درآوردند.
در این دوره زمانی موج رسانهای گسترده جلوگیری از قتلعام غیرنظامیان کرد در تمامی کشورهای دنیا شکل گرفته و همگان خواستار دخالت نظامی سازمان ملل یا قدرتهای مستقل برای نجات مردم کوبانی شدند. این در حالی بود که شهر کوچک 50 هزار نفری کوبانی در مقایسه با شهرهایی همچون موصل و تکریت در عراق یا رقه و دیرالزور در سوریه که میلیونها نفر را در خطر آوارگی و کشتار توسط تروریستهای داعش قرار داده بود از منظر فجایع انسانی بسیار کوچک تر به نظر میرسید.
به هر ترتیب این موج رسانهای و فشار جهانی نهایتا موجب شد تا از شب 13 اکتبر 2014 نیروی هوایی امریکا دست به پرواز بمبافکنهای خود از پایگاههای منطقه ای و بمباران نیروهای داعش در اطراف کوبانی بزند. حملات دقیق و پرتعداد جنگندهها و بمب افکنهای استراتژیک امریکایی نظیر F16 و B1 موجب شد ظرف مدت کوتاهی شهر از نیروهای داعش پاکسازی شده و به کنترل نیروهای کرد در بیاید.
پس از وقایع شهر کوبانی بود که امریکا و متحدین غربی به فکر تشکیل نیرویی سازمان یافته از شب نظامیان کرد و سایر گروههای مخالف دولت سوریه که نظامیان جدا شده از ارتش این کشور بودند به منظور نبرد با داعش بیفتند. انجام روزانه دهها سورتی بمباران هوایی و ورود مستشاران و نیروهای ویژه امریکا، فرانسه و انگلیس به شمال سوریه و آموزش و سازماندهی هزاران نیروی جدید در قالب نیروهای دموکراتیک سوریه موجب شد این نیروها به سرعت اقدام به ضد حمله و پاکسازی مناطق تحت تسلط داعش بزنند. نبردهایی که پیش از ورود قوای زمینی به شهرها و روستاها تکلیف آن به یمن بمباران هوایی و توپخانهای قوای ائتلاف روشن میشد و در واقع قوای زمینی SDF تنها به منظور استقرار در این مناطق بر روی زمین پیاده روی میکردند.
توهم قدرت شبهنظامیان کرد و تلاش برای تشکیل منطقه خودمختار در شرق سوریه
پیشرویهای سریع در پناه هزاران نیروی خارجی و بمبارانهای خردکننده هوایی جنگندههای ائتلاف و تصرف عمده مناطق تحت سلطه داعش در شرق فرات موجب شد تا حزب PYD و شاخه نظامی آن YPG به سراغ آرزوهای دیرینه خود یعنی اتصال کانتون جزیره و کوبانی به منطقه عفرین در شمال غرب سوریه و اعلام منطقه خودمختار کردستان سوریه یا روژاوا بروند. اما عملیات سپر فرات ارتش ترکیه و نیروهای تحت امرش در منطقه الباب در شمال حلب اولین میخ را به تابوت این آرمان متوهمانه کوبید. با تصرف شهرهای الباب و جرابلس یک منطقه حائل میان کانتون کوبانی و عفرین ایجاد شد که بعدها موجب شد در عملیات سال 2018 در این منطقه تحت عنوان عملیات شاخه زیتون، نیروهای کرد نتوانند به نیروهای حاضر در عفرین کمک کنند و این منطقه تنها پس از 2 ماه نبرد به اشغال ارتش ترکیه درآمد.
همچنین انتخاب دونالد ترامپ به عنوان رییسجمهور امریکا که با وعده خلاصی امریکا از جنگهای منطقه و اقدام برای خروج تدریجی از خاک سوریه همراه شد نیز دلسردی بزرگی برای جدایی طلبان به همراه آورد زیرا سران نیروهای دموکراتیک سوریه به خوبی میدانستند بدون حضور نیروهای امریکایی در شرق فرات ایده تشکیل کشور مستقل خیالی خام بیش نیست. آنها اما حداقل از این موضوع اطمینان داشتند که مادامی که نیروهای امریکایی در شرق فرات مستقر باشند نیروی مهاجمی اعم از ارتش ترکیه یا سوریه قادر به حمله به مناطق تحت تسلطشان نیست.
اما اقدام ترکیه در عملیات چشمه صلح و اشغال شهرهای راس العین و تل ابیض و دهها روستای اطراف این دو شهر در میان تخلیه پایگاههای نظامیان امریکایی در این مناطق که طبق توافقات پشت پرده ترامپ و اردوغان روی داد، میخ اخر بر تابوت کشور مستقل کردی تحت حمایت غرب بود.
روابط کردهای سوریه با دولت مرکزی در طول سالهای جنگ داخلی
به هنگام آغاز ناآرامی های داخلی در سوریه و پیش از شروع جنگ تمام عیار، شهرهای با اکثریت جمعیت کرد نظیر حسکه، قامشلی و عفرین از نخستین مناطقی بودند که دست به آشوب علیه دولت مرکزی سوریه زدند. در ابتدا حتی گروههایی از این مناطق پیشنهاد همکاری با تروریستهای ارتش ازاد علیه ارتش سوریه را دادند اما به تدریج و با حملات تروریستهای تکفیری به مناطق کردنشین و کافر و مرتد خواندن آنها رویه حزب PYD و شاخه نظامی آن به بی طرفی در جنگ و تمرکز بر محافظت از مناطق کردنشین تغییر کرد.
با هجوم گسترده داعش به خاک سوریه در سال 2014 نیروهای کرد تصمیم به اتحاد با امریکا برای مبارزه با داعش و گسترش مناطق نفوذ خود گرفتند. اما این موضوع شامل تمامی مناطق کردنشین نبود. در واقع شبهنظامیانی که در منطقه شرق فرات بودند به دلیل دوری از مناطق تحت کنترل دولت مرکزی در آن هنگام تصمیم به پیوستن به ائتلاف غربی ضد داعش گرفتند اما کردهای ساکن شمال استان حلب که دور از مناطق اصلی هم کیشان خود و در خطر حملات تروریستها بودند راه حل دوم یعنی همکاری با ارتش سوریه را در پیش گرفتند.
فرودگاه قامشلی
یکی از مناطقی که در طول سالهای جنگ از معدود نقاط حضور ارتش سوریه در شرق فرات محسوب میشد شهر و فرودگاه شهر قامشلی بود. این فرودگاه محل استقرار یگان ترابری هوانیروز ارتش سوریه بود که از بالگردهای روسی Mi8 بهره میبرند. طی 3 سال محاصره سخت و خونین شهر دیرالزور توسط تروریستهای داعش و مقاومت افسانهای نیروهای ارتش در این شهر به فرماندهی شهید عصام زهرالدین، عمده پروازهای پشتیبانی و امدادرسانی به نیروهای تحت محاصره در این شهر از مبدا فرودگاه شهر قامشلی انجام میشد که رهبران کرد در طول این دوره زمانی همکاری های مثبتی را با نیروهای ارتش به منظور امر کمکرسانی به شهر دیرالزور انجام دادند. در یکی از معروفترین پروازهای بالگردهای ترابری ارتش به این شهر یک فروند بالگرد میل8 سوری که پس از تخلیه بار در فرودگاه دیرالزور عازم شهر قامشلی بود هدف شلیک توپهای ضد هوایی تروریستهای داعش قرار میگیرد و به شدت از ناحیه بدنه و دم انتهایی آسیب میبیند اما با این وجود با طی مسافتی بیش از 200 کیلومتر موفق به فرود معجزهآسا در شهر قامشلی میشود. تصویر این بالگرد همواره به عنوان نمادی از شرایط سخت نیروهای تحت محاصره در دیرالزور شناخته میشود.
رفع محاصره شهرکهای شیعه نشین نبل و زهرا
بهمن سال 1394 فاز دوم عملیات نصر در شمال استان حلب به منظور رفع محاصره دو شهرک شیعه نشین نبل و زهرا با موفقیت به پایان رسید. در این عملیات نیروهای مقاومت با تصرف شهرکهای دویر الزیتون، باشکوی، تل جبین، حردتنین، رتیان و معرسه الخان موفق شدند شهرکهای نبل و زهرا را پس از 3 سال و 7 ماه از محاصره تکفیریها نجات دهند. در این عملیات نیز نیروهای کرد همسو با قوای ارتش سوریه و محور مقاومت عمل کرده و با تصرف شهرک مایر و در ادامه شهرهای منغ و تل رفعت مانع از کمکرسانی تروریستها از شهر مرزی اعزاز به تروریستهای بخش شرقی حلب شدند.
محله شیخ مقصود حلب
یکی از مناطقی که تاثیر قابل توجهی در رویدادهای شمال سوریه و استان حلب داشت محله کردنشین شیخ مقصود در شمال شهر حلب بود. این محله از زمان سقوط بخش شرقی حلب توسط تروریستها در سال 2012 توانسته بود به لطف حضور شبهنظامیان کرد و کمک های تسلیحاتی ارتش سوریه استقلال خود را حفظ کرده و مانع از حضور تروریستها در این منطقه شود. در مرداد ماه سال 1395 ارتش سوریه و نیروهای محور مقاومت طی عملیاتی درخشان موفق به محاصره بخش شرقی حلب از محور اردوگاه حندرات و جاده کاستیلو شدند. در این عملیات نیروهای کرد حاضر در محله شیخ مقصود که در هماهنگی کامل با ارتش سوریه عمل میکردند با تصرف محلههای اشرفیه و بنی زید کمک شایانی به قطع جاده کاستیلو و تکمیل محاصره تروریستها در شرق حلب کرند. موضوی که همواره توسط گروههای تروریستی به عنوان خیانت کردها عنوان شده و در ایجاد انگیزه برای آنها در عملیاتهای بعدی ارتش ترکیه و تروریستهای ارتش آزاد علیه مناطق کردنشین بی تاثیر نبود.
درگیریهای شهر حسکه
آگوست سال 2016 میلادی شبهنظامیان کرد در شهر حسکه به تحریک امریکا حملاتی را به مقرهای ارتش سوریه در محلههای نشوه و غویران انجام داده و خواستار تسلیم نظامیان و سوری و کنترل کامل شهر میشوند. در این درگیری ها بیش از 40 نفر از نیروهای دو طرف کشته شدند. همچنین جنگندههای ارتش سوریه که برای پشتیبانی از نیروهای خودی به این منطقه پرواز کرده بودند با شلیک اخطار جنگندههای امریکایی مجبور به بازگشت میشوند. این درگیریها سرانجام با اعزام هیاتهایی از سوی دو طرف به پایگاه هوایی حمیمیم در استان لاذقیه و وساطت مقامات روس پایان یافت.
درگیری در اطراف شهر طبقه و سرنگونی جنگنده سوری
در روز 18 ژوئن سال 2017 میلادی نیروهای ارتش سوریه مشغول درگیری با تروریستهای داعش در جنوب شهر الطبقه در استان رقه بودند. در این میان به دلیل نزدیکی مناطق تحت کنترل نیروهای SDF با محل درگیری، تعدادی از گلولههای توپخانه ارش سوریه به نزدیکی مواضع نیروهای SDF اصابت میکند. در پاسخ شبهنظامیان این گروه اقدام به حمله به مواضع ارتش در این منطقه میکنند. ارتش سوریه که انتظار این اقدام از سوی نیروهای مقابل را نداشت درخواست پشتیبانی از نیروی هوایی میکند. یک فروند جنگنده Su22 سوری به همراهی یک فروند Su27 نیروی هوایی روسیه وارد منطقه میشوند اما همزمان 4 فروند جنگنده F/A18E سوپر هورنت امریکایی که از عرشه ناو هواپیمابر جورج بوش در دریای مدیترانه برخواسته بودند اقدام به رهگیری جنگندههای روسی و سوری میکنند. در این میان به دلیل ملاحظات میان نیروی هوایی امریکا و روسیه جنگندههای امریکایی از درگیری با جنگنده روس اجتناب کرده اما با شلیک 1 تیر موشک حرارتیاب AIM9_X (که خطا میرود) و یک تیر موشک راداری AIM120 جنگنده Su22 فیتر نیروی هوایی سوریه را سرنگون میکنند.
در این حادثه سروان علی فهد خلبان جنگنده سوری موفق به خروج اضطراری از جنگنده خود شده و دو روز بعد توسط نیروهای خودی نجات یافت. خلبان جنگنده سوپر هورنت امریکایی سرگرد مایکل ترمل (Michael Tremel) نام داشت.
نتیجه گیری پایانی
بررسی رویدادهای سالهای اخیر نشان میدهد هر گاه نیروهای کرد حاضر به همکاری با ارتش سوریه شدند در نهایت هر دو طرف از این همکاری سود بردهاند. بهترین مثالها در این زمینه به همکاری ارتش و نیروهای کرد در آزادسازی حلب، دفع حملات داعش به شهرهای حسکه و قامشلی و عملیات مشترک بزرگ برای پایان کار داعش در سال 2017 بود که طبق تواق ارتش و نیروهای موافقت وظیفه پاکسازی مناطق مرکزی کشور و غرب رودخانه فرات را بر عهده داشتند و در سوی مقابل نیروهای SDF کرانه شرقی رود فرات را از لوث وجود تروریستهای داعش پاک کردند. حتی دولت سوریه با کنترل موقت میادین نفتی العمر و التنک در شرق دیرالزور توسط نیروهای SDF نیز موافقت کرد تا حسن نیت خود را در این زمینه ثابت کرده باشد.
همچنین در چندین دور مذاکرات میان دمشق و هیات های کرد، دولت سوریه پیشنهاد بازگشت این نیروها تحت پرچم سوریه واحد در قبال اعطای امتیازاتی از جمله داشتن مجالس محلی مستقل و نیروی نظامی بومی در این مناطق را داده است اما بنا به دلایلی از جمله فشار امریکا و زیادهخواهی رهبران کرد در داشتن خودمختاری کامل این مذاکرات تا کنون به نتیجه نرسیده است. همین موضوع موجب شد تا علی رغم پیشنهاد ارتش سوریه برای استقرار در منطقه عفرین و حمایت از مردم این منطقه در برابر هجوم ارتش ترکیه، فرماندهان کرد مغرورانه پیشنهاد ارتش را رد کرده و بر دفاع مسلحانه در برابر ارتش ترکیه اصرار کنند که نتیجه آن سقوط عفرین بود.
در وقایع یک ماه اخیر نیز بشار اسد رییس جمهور سوریه و سایر مقامات رسمی این کشور بارها تاکید کردند که تنها دولت سوریه میتواند حامی مردم کرد این کشور در برابر هجوم دشمنان باشد اما رهبران کرد خیلی دیر و پس از شانه خالی کردن امریکا از حمایت نظامی از آنها در برابر ارتش ترکیه و پس از سقوط دهها شهر و روستای مرزی با ورود یگان هایی از ارتش سوریه به شهرهای کردنشین موافقت کردند.
هر چند این اقدام میتواند نویدبخش اقدامات مثبت بعدی در زمینه همکاری میان دولت مرکزی و رهبران کرد سوری باشد تا با واگذاری کنترل سایر مناطق راهبردی و دست کشیدن از امید واهی به اشغالگران امریکایی، مانع از کشتار و آوارگی مردم بیگناه و اشغال مناطق بیشتری از خاک این کشور توسط ارتش ترکیه و مزدوران تحت امرش شوند.