جدال بدوی در سرزمین فرصت‌ها؛

استیضاح ترامپ: افتخار دموکراسی یا قوز بالای قوز؟!

استیضاح نیکسون صرفاً جلوگیری از تبدیل یک افتضاح داخلی به آبروریزی بین‌المللی بود اما ترامپ نماینده گروهی از افراطیون است که حذف او موجب می‌شود آنها به جای برگه‌های رأی، سلاح به دست گیرند.

سرویس جهان مشرق- یک هفته است که مجلس نمایندگان آمریکا، روال عمومی استیضاح ترامپ را آغاز کرده است. رأی پنجشنبه گذشته که روند استیضاح را از جلسات غیررسمی کمیسیون ها به صحن علنی کشاند، نشان داد دموکرات ها تمایل دارند چه این روند به استیضاح نهایی برسد و چه نرسد از هر مرحله آن برای ضربه زدن به ترامپ در افکار عمومی آمریکا استفاده کنند.

همین حالا نیز طبق نظرسنجی ها بیش از 60 درصد مردم آمریکا می گویند ترامپ در کمک گرفتن از رئیس جمهور اوکراین اقدامی خلاف قانون انجام داده است و احتمالاً این آمار در ماه های بعد افزایش خواهد یافت با این حال این بدان معنا نیست که همه آنها موافق استیضاح رئیس جمهور هستند بلکه هر چه به استیضاح نزدیک می شویم شکاف عمیقی در جامعه آمریکا شکل می گیرد.

در حالی که 11 درصد از جمهوری خواهان به استیضاح ترامپ نظر مثبتی داده اند، 84 درصد از دموکرات ها خواهان نهایی شدن استیضاح او هستند که نشان می دهد عملاً استیضاح به یک اقدام حزبی در آمریکا فروکاسته شده و دست کم نظر یکی از این دو طرف کاملاً شخصی و سلیقه ای است. در چنین شرایطی که ابتکار عمل فعلاً دست نمایندگان دموکرات است، هواداران ترامپ به استیضاح او به عنوان لجبازی دموکرات ها نگاه می کنند و ممکن است به زودی خود نیز بر سر لج بیافتند.

احتمال افزایش تنش در جامعه آمریکا زمانی بیشتر می شود که بدانیم شکاف میان هواداران ترامپ و مخالفانش همزمان بر چند شکاف دیگر نیز منطبق است پس این اختلاف نظرها در کنار هم می تواند جامعه آمریکا را مانند یک قالب کره از وسط به دو نیم کند. شکاف میان هواداران سرمایه داری و هواداران سوسیالیسم، شکاف میان نژادپرستان سفیدپوست و مهاجران و شکاف میان شهرنشینان و روستانشینان از این دست است.

نژاد سفید یا گفتمان نژادی؟

اساساً اصطلاح "مردم سفیدپوست" از زمان انتخاب دانلد ترامپ به ریاست جمهوری آمریکا بود که در رسانه ها رواج یافت و به تدریج جایگزین این تصور اشتباه شد که بیشتر مردم در رأی دادن یا ندادن به ترامپ به مسائلی مانند شغل و درآمد و مانند آن نظر داشته اند. سپس مراجعه به آمارها نشان داد خانواده های سفیدپوست در آمریکا 6.5 برابر خانواده های سیاه پوست ثروت دارند و این لزوماً به دلیل عدم تحصیلات سیاهان نیست بلکه حتی سیاهپوستان تحصیلکرده نیز یک سوم همتایان سفیدپوست خود ثروتمندند.
این سفیدپوستان نمی خواهند جایگاه خود را از دست بدهند. پژوهش ها نشان می دهد رویکرد آنها به برگزیت، کاهش مالیات، امنیت اجتماعی و در واقع به جمهوری خواهان مثبت است زیرا جمهوری خواهان بیش از دموکرات ها در مسائل اجتماعی و اقتصادی محافظه کار هستند. از آن سو مهاجران، بیمه درمانی اوباما و تأمین مالی مدارس دولتی در نگاه آنها بایدکنار گذاشته شوند.
کار به جایی رسیده که پژوهشگران اجتماعی اکنون نژاد را صرفاً یک بحث فیزیکی نمی دانند بلکه بیشتر به عنوان یک گفتمان جاری از آن یاد می کنند. گفتمان نژادمحور به یک سری ویژگی های ثابت جسمی محدود نمی شود بلکه هر موضوع جدیدی به بخشی از این گفتمان تبدیل می شود.
محور این گفتمان، آن است که تبعیض را تبعیض نمی داند بلکه حق خود می داند و راضی به تغییر دیدگاه خود نیست چون اساساً روش بحث نژادمحور به گونه ای است که مبتنی بر یک ارزش بوده و قابل رد و نقض نیست و همین آن را به موضوعی برای تنش اجتماعی و ضربه زدن به یکپارچگی ملت آمریکا به جای موضوعی برای گفتگو و پیشرفت کشور تبدیل کرده است.  در چنین شرایطی است که خواهی نخواهی سیاستمدارانی مانند ترامپ از راه می رسند و از احساس تهدید سفیدپوستان نسبت به تضعیف جایگاهشان برای خود رأی می سازند.
بیماری نفرت

نشریه آتلانتیک بر همین اساس در یادداشتی هشدار داده است دعواهای حزبی بعد از روی کار آمدن ترامپ صرفاً علامت یک بیماری است و اصل بیماری چیز دیگری است. مشکل اصلی این است که مردم آمریکا دیگر مثل یکدیگر به زندگی نگاه نمی کنند و اساساً در دنیاهای متفاوتی زندگی می کنند. این موجب شده مخالف خود را نه به چشم رقیب بلکه به چشم دشمن نگاه کنند. 

اگر ترامپ استیضاح شود یا دور بعدی رأی نیاورد، باید منتظر اغتشاش به بهانه تقلب، نافرمانی مدنی یا موج جدیدی از تروریسم داخلی در آمریکا باشیم؟

میشل ماگولیس استاد دانشگاه پنسیلوانیا در این باره می گوید آمریکاییان باید جبهه مقابل را به عنوان بخش دیگری از مردم به رسمیت بشناسند و نتیجه رقابت های انتخاباتی و مانند آن را هر چه باشد بپذیرند اما متاسفانه در دو دهه اخیر، اعتبار این نتایج در افکار عمومی به شدت تضعیف شده است.

همین روند استیضاح، یک نمونه روشن است. دو طرف دو روایت مختلف از این روند دارند و روایت خود را از طرق مختلف به مردم القا می کنند، یکی MSNBC را دست گرفته و دیگری  فاکس نیوز را. جمهوری خواهان به دموکرات ها تهمت می زنند که از قدرت خود برای کنارزدن ترامپ و بدنام کردن وی سوءاستفاده می کنند تا مردم را فریب دهند اما دموکرات ها باورشان نمی شود که جمهوری خواهان بخواهند از هر خطای ترامپ بگذرند حتی اگر آن خطا درخواست کمک از یک دولت خارجی برای مچگیری از رقیب انتخاباتی باشد. 

جمع بندی

نیل اروین از مجموع این جدال های نژادی-سیاسی یک پرسش را مطرح می کند: اگر استیضاح رأی نیاورد و ترامپ حتی برای دور بعد نیز به عنوان رئیس جمهور انتخاب شود، این می تواند نژادپرستان سفیدپوست را راضی کند؟ آنها تا کجا می خواهند ادامه دهند؟ آیا قرار است آنچه دموکراسی آمریکایی نامیده می شود برای تثبیت هر چه بیشتر یک نظام سلسله مراتبی قربانی شود که در آن سفیدپوستان رئیس و بقیه در حالتی آپارتایدگونه کارگری می کنند؟

اما به نظر می رسد آن سوی ماجرای استیضاح در کوتاه مدت پرسش برانگیزتر است: اگر استیضاح ترامپ نهایی شود و جمهوری خواهان سنا نیز با آن همراهی کنند، در آن صورت این نژادپرستان خشن که حیثیت برتر انسانی (!) و جایگاه اجتماعی خود را در خطر جدی می بینند، بعد از حزب جمهوریخواه به کجا پناه خواهند برد؟ آیا در آن صورت موج جدیدی از نافرمانی مدنی، تظاهرات و اغتشاش به بهانه تقلب در انتخابات ویا حتی تروریسم داخلی در ایالات متحده به راه خواهد افتاد؟

این زخم، باید ابتدا درمان شود و الا نمک زدن به آن، بیمار را متشنج خواهد کرد.

منابع

https://www.theatlantic.com/politics/archive/2019/11/impeachment-democrats-republicans-polarization/601264

https://www.foreignaffairs.com/reviews/review-essay/2019-10-15/what-white-america

https://www.theguardian.com/us-news/live/2019/oct/31/trump-news-today-live-impeachment-inquiry-tim-morrison

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان